اصول معنويت در خانواده

(زمان خواندن: 23 - 46 دقیقه)

كارگردانان جهنم به اهل جهنم مى گويند : براى شما پيامبرى كه شما را از وضع امروز بترساند نيامد ؟ مى گويند : چرا به تكذيب از او برخاستيم، و قوانين حق را منكر شديم، سپس به كارگردانان جهنم مى گويند : لو كنّا نسمع او نعقل ما كنّا فى اصحاب السَّعيرِ.
اگر در دنيا به نداى حق گوش مى كرديم، و دعوت رسول خدا را مى شنيديم، و در تمام امور زندگى خود تعقل مى كرديم، امروز از اصحاب جهنم نبوديم! تعقّل وقتى ممكن است، كه نيروى ديگرى در وجود انسان حرف اول را نزند، اگر حرف اول با شهوت و هواى نفس باشد عقل براى هدايت انسان قدرت و نيروئى ندارد. از حضرت صادق (عليه السلام) سئوال شد، عقل چيست ؟ فرمود : ما عُبِدَ بِهِ الرَّحْمنُ وَ اكْتُسِبَ بِهِ الْجِنانُ.
چيزى است كه به وسيله آن خدا عبادت مى شود، و بهشت به دست مى آيد! گفتند آنكه در معاويه بود چيست ؟ فرمود : زيركى، شيطنت، چيزى شبيه به عقل نه عقل. چه نعمت عظيمى است، كه در سايه آن انسان بنده حقيقى حق، و كاسب بهشت مى شود. اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمود : هِمَّةُ الْعَقْلِ تَرْكُ الذُّنُوبِ، وَ اِصْلاحُ الْعُيُوبِ.
اراده و همت عقل در وجود انسان ترك گناهان، و اصلاح عيوب ظاهر و باطن است. نورانيت اين نعمت به اندازه اى شديد و قوى است كه على(عليه السلام) فرمود : لَوْ لَمْ يَنْهَ اللهُ سُبْحانَهُ عَنْ مَحارِمِهِ لَوَجَبَ اَنْ يَجْتَنِبَهَا الْعاقِلُ.
اگر خداوند از محرمات نهى نفرموده بود، هرآينه واجب بود عاقل از تمام آنها اجتناب كند. عقيده حضرت بر اين است كه اين قوه معنوى از درك بسيار بالائى برخوردار است. در كتاب شريف غررالحكم در باب عقل از اميرالمؤمنين (عليه السلام) روايت شده : اَلْعاقِلُ مَنْ غَلَبَ هَواهُ وَ لَمْ يَبِعْ آخِرَتَهُ بِدُنْياهُ، اَلْعاقِلُ مَنْ عَصى هَواهُ فى طاعَةِ رَبِّهِ، الْعاقِلُ مَنْ يَمْلِكُ نَفْسَهُ اِذا غَضِبَ وَ اِذا رَغِبَ وَ اِذا رَهِبَ، شيمَةُ الْعُقَلاءِ قِلَّةُ الشَّهْوَةِ وَ قِلَّةُ الْغَفْلَةِ.
عاقل كسى است كه بر هواى نفسش غالب باشد، و آخرتش را به دنيايش نفروشد، عاقل براى طاعت رب نسبت به هواى نفس عاصى است، عاقل به وقت خشم، رغبت، و ترس مالك خويش است، اخلاق عاقلان شهوت اندك، و كمى غفلت است. رسول حق (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود : اِنَّما يُدْرِكُ الْخَيْرُ كُلُّهُ بِالْعَقْلِ، وَ لا دينَ لِمَنْ لا عَقْلَ لَهُ.
تمام خير به وسيله عقل به دست مى آيد، و آنكه عقل ندارد، دين ندارد. در روايات بسيار مهم آمده، ثواب و عقاب انسان در قيامت منوط به عقل اوست، زيرا عقل ملاك مسئوليت و تكليف و وظيفه است،
و اين انسان است كه بايد در تشخيص حق و باطل و خير و شر و روى آوردن به واقعيات از عقل استفاده كند، تعطيل عقل گناهى بزرگ و نابخشودنى است. بر سرپرست خانواده لازم است جهت بهره گيرى از عقل، كه چراغ حق، رسول الهى در باطن، مايه درك حق و باطل و خير و شر مى باشد، به حفظ آن از هجوم طوفان شهوات، آمال، غرائز، مفاسد بكوشد، و نگذارد عقل خود و خانواده اش اسير هواى نفس و شهوات خارج از حد شود، كه از كارافتادن عقل، انسان را از رتبه آدميت ساقط، و به ميدان حيوانيت مى برد. در اين زمينه از رفت و آمد اهل فساد و بدعت در خانه و خانواده جلوگيرى كنيد، و از رفتن به خانه اهل فساد نيز خوددارى نمائيد. معاشرت و رفت و آمد و مهمانى نمودن و مهمانى رفتن را با اصول عالى اسلامى هماهنگ كنيد. رسول حق (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود : حواريّون به حضرت عيسى گفتند با چه انسانى معاشرت كنيم و نشست و برخاست نمائيم ؟ فرمود : مَنْ يُذَكِّرُكُمُ اللهَ رُؤْيَتُهُ، وَيَزيدُ فى عِلْمِـكُمْ مَنْطِقُهُ، وَ يُرْغَبُكُمْ فِى الاْخِرَةِ عَمَلُهُ.
كسى كه ديدارش شما را به ياد خدا اندازد، و گفتارش به دانش شما بيفزايد، و عملش شما را به آخرت راغب كند. امام چهارم (عليه السلام) فرمود : مُجالَسَةُ الصّالِحينَ داعِيِةٌ اِلِى الصَّلاحِ.
نشستن با بندگان صالح حق كشاننده انسان به سوى صلاح است. رسول حق (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود : نشستن در خدمت عالم واجد شرايط شما را از پنج برنامه به پنج برنامه مى رساند : از شك به يقين، ريا به اخلاص، شوق بيجا به ترس، كبر به فروتنى، غش به خيرخواهى.
اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمود : لا يَأْمَنُ مَجالِسُ الاَْشْرارِ غَوائِلَ الْبَلاءِ.
جلسات اشرار و بدكاران از آشوب و حوادث ناگوار بلاها درامان نيست. رسول حق (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود : اِيّاكُمْ وَ مُجالَسَةَ الْمَوْتى، قيلَ يا رَسُولَ اللّهِ مَنِ الْمَوْتى ؟ قالَ كُلُّ غَنِيٍّ اَطْغاهُ غِناهُ.
از نشستن با اموات خوددارى كنيد، عرضه داشتند كيانند ؟ فرمود : هر ثروتمندى كه ثروتش او را به طغيان كشيده. على (عليه السلام) فرمود : جانِبُوا الاَْشْرارَ وَ جالِسُوا الاَْخْيارَ
از بدان بپرهيزيد، و با نيكان معاشرت كنيد. اگر حاكميت عقل را مى خواهيد، خود و زن و فرزند را از برخورد با اشرار، و رفت و آمد با اهل فساد، و غلبه شهوات حفظ نمائيد. امروز از جمله شرورى كه دامنگير تمام مردم جهان است، فيلم هاى ويدئوئى و كانالهاى ماهواره اى است، كه نشستن در كنار اين دو منبع فساد، عقل را فاسد و خصوصيات اخلاقى را خراب، و بناى انسانيت را ويران مى كند. قـرآن قرآن كتاب الهى، نور هدايت، شفاى سينه از دردهاى اخلاقى، راهنما بسوى زندگى برتر، ذكر حق، مفسّر حقايـق، نظم دهنده امـور، منبع پند و عبرت، مولّد آگاهى و بصيرت، علاج كوردلى، صراط مستقيم، ميزان تشخيص حق و باطل، مبيّن مسائل عالى اخلاقى، نشان دهنده حيات نيكان و پاكان، و حجت حضرت حق در دنيا و آخرت است. مرد و زن در برابر اين نعمت بى نظير الهى مسئول و مكلّفند، تكليف آنان ياد گرفتن قرآن و عمل به آيات آن در تمام شئون حيات است. بى تفاوتى نسبت به كتاب خدا گناهى بس بزرگ، و معصيتى بس عظيم است. قرآن نامه حق بسوى عبد است، كه پاسخ اين نامه به وسيله عبد واجب است، و پاسخ آن از جهت قلب، آراسته شدن به عقايد حقه، و از جهت نفس متّصف شدن به حقايق اخلاقى، و از جهت جسم قرار گرفتن در گردونه عمل صالح است. رسول حق (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود : در هجوم فتنه ها كه همچون شب تاريك به شما حملهور مى شود، به قرآن پناه ببريد، و صولت هجوم فتنه را با عمل به قرآن در هم شكنيد و مگذاريد فضاى زندگى با حكومت فتنه تيره و تار شود. قرآن شفيعى است كه شفاعتش در پيشگاه حق قبول، و شكايت كننده اى است كه شكايتش پذيرفته است. آنكه قرآن را راهبر خود قرار دهد، از بركت قرآن به بهشت مى رسد، و هر كه نسبت به كتاب خدا بى تفاوت باشد، مسيرش به طرف جهنم است، قرآن دليل و راهنماى بسوى بهترين راه است.
اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمود : اَفْضَلُ الذِّكْرِ الْقُرْآنُ بِهِ تُشْرَحُ الصُّدُورُ، وَ تَسْتَنيرُ السَّرائِرُ.
برترين ذكر قرآن است، با قرآن شرح صدر و نورانيت باطن حاصل مى گردد. امام صادق (عليه السلام) فرمود : مَنْ لَمْ يَعْرِفِ الْحَقَّ مِنَ الْقُرْآنِ لَمْ يَتَنَكَّبِ الْفِتَنَ.
كسى كه حق را از قرآن نشناخت، از فتنه كناره نگرفت. على (عليه السلام) فرمود : اِنَّ اَحْسَنَ الْقَصَصِ وَ اَبْلَغَ الْمَوْعِظَةِ وَ اَنْفَعَ التَّذَكُّرِ كِتابُ اللهِ جَلَّ وَ عَزَّ.
همانا نيكوترين داستانها، و بليغ ترين موعظه، و سودمندترين تذكر كتاب خداى بزرگ و عزيز است. اِنَّ فيهِ شِفاءً مِنْ اَكْبَرِ الدّاءِ وَ هُوَ الْكُفْرُ وَ النِّفاقُ، وَ الْغَيُّ وَ الضَّلالُ.
همانا در قرآن مجيد درمان از بزرگترين دردهاست، و آن كفر و نفاق و گمراهى ضلالت است. رسول حق (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود : اَلْقُرْآنُ غَنِىًّ لا غِنى دُونَهُ، وَ لا فَقْرَ بَعْدَهُ.
قرآن ثروتى است كه غير آن ثروتى نيست، و پس از آن فقرى نمى باشد. امام صادق (عليه السلام) فرمود : يَنْبَغى لِلْمُؤْمِنِ اَنْ لا يَمُوتَ حَتّى يَتَعَلَّمَ الْقُرْآنَ اَوْ يَكُونَ فى تَعَلُّمِهِ.
سزاوار است مؤمن نميرد، تا قرآن را بياموزد، يا در حال آموزش آن باشد.
رسول حق (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود : خِيارُكُمْ مَنْ تَعَلَّمَ الْقُرْآنَ وَ عَلَّمَهُ.
بهترين شما كسى است كه قرآن را بياموزد و آموزش دهد. با توجه به اين روايات بسيار مهم، مسئوليت سنگين سرپرست خانه روشن تر مى شود. سرپرست خانه لازم است قرآن را فرا بگيرد، و زمينه فراگيرى زن و فرزند را نيز فراهم كند، آنگاه همه با هم به كتاب خدا عمل كنند، تا عرصه گاه خانه از آلودگى ها پاك، و به حسنات و نيكى ها آراسته شود، و در نتيجه خانه و خانواده نمونه اى از بهشت آخرت گردد.
خانه اى كه از ظلم و عدوان پاك، و از برّ و تقوا بهره مند، و فضايش از آسايش و امنيت، و صدق و راستى، و درستى و امانت معطّر است. خانه اى كه اهلش اهل قرآنند، از بركت قرآن رشد عقلى و فكرى پيدا مى كنند، كه عقل هماهنگ با قرآن مجيد عقل ملكوتى، و مايه عرشى و آخرتى است، و سودش عبادت حق، و تحصيل بهشت جاودانى است. نبوت انبيا هادى انسان به سوى صراط مستقيم، دعوت كننده به جانب توحيد، بيان كننده واقعيات ظاهرى و باطنى هستند. انبياء دعوت كننده به عبادت حق، و برحذر دارنده مردم از عبادت طاغوتند.
انبياء راه سالم زيستن، آراسته شدن به معروف، پيراسته شدن از منكر را به انسان نشان مى دهند.
دعوت انبياء دعوت به حق، و نتيجه اجابت دعوت آنان زنده شدن به حيات معنويست. على(عليه السلام) در ارتباط با رسالت نبى اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود : لِيُخْرِجَ عِبادَهُ مِنْ عِبادَةِ الاَْوْثانِ اِلَى عِبادَتِهِ، وَ مِنْ طاعَةِ الشَّيْطانِ اِلى طاعَتِهِ.
براى اينكه بندگان خدا را از پرستش بتها به عبادت حق سوق دهند، و از ذلت طاعت شيطان به عزت طاعت حق برسانند. رسول حق براى تلاوت آيات حق جهت رشد مردم، و تزكيه نفوس از آلودگيها، و تعليم قرآن و حكمت مبعوث به رسالت شد. رسول حق براى خارج كردن مردم از ظلمات، و وارد نمودن آنان به منطقه نور قيام كرد. او براى امر به معروف و نهى از منكر، و حلال كردن طيبات، و حرام نمودن خبائث و برداشتن بار سنگين فرهنگهاى تحميلى از دوش مردم، و باز كردن زنجيرهاى شيطانى كه بر گردن زندگى بسته شده بود به ميدان آمد. آنانكه به او ايمان آوردند، و حرمت و عزتش را نگاه داشتند، و به يارى او برخاستند، و از قرآنش متابعت نمودند، اهل فلاح و رستگارى اند.
آمدند تا حجت حق بر مردم تمام باشد، و فرداى قيامت اهل ضلالت نگويند اگر پيامبر داشتيم به شقاوت و گمراهى دچار نمى شديم. خداوند مهربان كردار، گفتار، و اخلاق انبياء رابراى تمام مردم حجت قرار داد، و از آنان به عنوان اسوه و سرمشق و الگو ياد فرمود. نيكوكارى، سخاوت، صبر بر حوادث، قيام به حق مؤمن، پاكيزگى، شادى چهره، دوست داشتن زنان، برپاكردن نماز، و استفاده از عطر از اخلاق انبياى الهى است.
انبياء مردم را به تقوا، پاكى، امانت، صدق، شجاعت، وفا، درستى، رشد، رأفت، رحمت، مهربانى، نيكوكارى دعوت كردند، و آنان را از هر عمل زشت و اخلاق بد برحذر داشتند. انبياء در قيامت ميزان اعمالند، وضع مردم با وضع آنان سنجيده مى شود، اگر در حد لازم بين آنان و انبياء هماهنگى باشد اهل نجات ورنه مستحق عذابند.
امامت حضرت حق براى اتمام نعمت و اكمال دين، اميرالمؤمنين(عليه السلام) ويازده امام بعد از او را انتخاب، تا مردم پس از پيامبر با توسل به قرآن، و اهل بيت، در صراط مستقيم ثابت بمانند، و تا ابد روى گمراهى را نبينند. امامان بزرگوار در عين اينكه در زمان حيات خود، دچار اشرار، و دولت هاى طاغى بودند، ولى لحظه اى از بيان حق، امر به معروف و نهى از منكر، و نيايش هائى كه مبيّن تمام معارف الهى براى تربيت مردم بود باز نايستادند، و حجت خدا را با عمل و تقرير و گفتار و شهادت خود بر مردم تمام كردند. امامان هم چون انبياء در روز قيامت ترازوى سنجش حقند، اگر حيات مردم با آنان موافق درآيد اهل نجات ورنه محكوم به عذاب الهى هستند.
عالمان دين فقهاء و متخصصان معارف الهيه و آشنايان به قرآن مجيد و روايات نيز پس از انبياء و امامان حجت خدا بر مردمند، و بر مردم پيروى از آنان لازم، كه اقتداى به عالم واجد شرايط اقتداى به امام و پيامبر، و موجب نجات و رستگارى است. سرپرست خانواده بايد به اين معنا توجه داشته باشد، كه ساعتى را براى شناساندن قرآن و نبوت و امامت و ولايت فقيه اختصاص دهد و خود يا يك متخصص اين مسائل، زن و فرزندش را با اين حقايق آشنا كند، كه توسل نظرى و عملى به كتاب خدا و نبوت انبياء، و امامت امامان، و ولايت عالمان واجد شرايط، موجب خير دنيا و آخرت و طلوع حيات طيبه است. دورى از عقل و جدائى از قرآن، و غفلت از نبوت و امامت و بى خبر ماندن از عالم ربانى زيانبار و هلاك آور، و موجب خزى دنيا و آخرت است.
زن و فرزند در اين زمينه بايد سرپرست خانه را كمك كنند، و از برنامه پاك و سودمند وى قدردانى نمايند، و در حد مطلوب با حقايق الهى آشنا شوند، كه معناى تعاون بر نيكى و تقوا غير از اين نيست. در صورتى كه سرپرست خانه نسبت به اين واقعيات سست باشد، بر زن و فرزند است كه او را ترغيبوتشويق نمايند، و به زمينه سازى براى تحقق اين حقايق وادارش كنند،واگرمخالفت كرد،با حفظ ادب و وقار از وى اطاعت نكنند وخود دنبال شناخت قرآن و پيامبر و امام معصوم و عالم ربانى بروند، تا از پى اين ارادت سعادت ببرند.
سرپرست خانه فضاى خانه را از قرائت قرآن، دعا، مناجات، حال، ذكر خدا و بخصوص نماز معطّر نمايد، تا دين و دنيا به هم درآميزند و عاقبتى محمود و خوش براى اهل خانه ايجاد شود. نماز خواندن نماز صحيح و با حال تنها وظيفه سرپرست خانه نيست، بلكه از نظر قرآن، خداوند مسئوليت سرايت نماز را به زن و بچه به عهده او گذاشته، و بر اوست كه با لحنى ملايم زن و فرزند را به ميدان نماز وارد نمايد، و آنان را به اين بهترين عمل تشويق كند. و أمر اهلك بالصَّلوة و اصطبر عليها لا نسئلك رزقاً نحن نرزقك و العاقبة للتَّقوى.
اهل بيت خود را به نماز امر كن، و خود نيز بر اين عبادت صبر و استقامت داشته باش، ما از تو روزى كسى را نمى طلبيم، بلكه روزى دهنده ايم، و عاقبت محمود و پايان نيك از آن اهل تقواست. در قرآن مى خوانيم كه از ويژگيهاى اسماعيل دعوت زن و فرزند به نماز بود : و كان يأمر اهله بالصَّلوة . . .
و نيز در قرآن مجيد مى خوانيم كه حضرت ابراهيم اقامه نماز را براى خود و نسلش تا قيامت از خداوند درخواست كرد. ربِّ اجعلنى مقيم الصَّلوة و من ذرِّيَّتى.
رسول حق در روايات متعددى از نماز به عنوان نور چشم ياد فرموده است.  امام ششم(عليه السلام) فرمود : . . .ما مِنْ شَىْء بَعْدَ الْمَعْرِفَةِ يَعْدِلُ هذِهِ الصَّلاةَ.
چيزى را بعد از معرفت نمى دانم كه با نماز برابرى كند. على (عليه السلام) فرمود : اُوصيكُمْ بِالصَّلاةِ وَ حِفْظِها فَاِنَّها خَيْرُ الْعَمَلِ وَ هِىَ عَمُودُ دينِكُمْ.
شما را به نماز سفارش مى كنم كه بهترين عمل و ستون دين شماست. قرآن مجيد نماز را بازدارنده انسان از زشتى هاى ظاهر و باطن مى داند : انَّ الصَّلوة تَنْهى عن الفحشاء و المنكَر.
چرا زن و بچه را به نماز نخوانيم، و زمينه مناسبى براى اقامه نماز جهت آنان برقرار نكنيم تا فضاى خانه از فحشا و منكرات پاك باشد، و خود و آنان با خيال راحت زندگى كنيم. حضرت باقر(عليه السلام) مى فرمايد : اِنَّ اَوَّلَ ما يُحاسَبُ بِهِ الْعَبْدُ الصَّلاةُ فَاِنْ قُبِلَتْ قُبِلَ ماسِواها.
اول برنامه اى كه در قيامت نسبت به آن انسان را به محاسبه مى كشند نماز است، اگر قبول شود بقيه اعمال هم قبول مى شود. ضايع كردن نماز، و سبك شمردن آن، و ترك اين عبادت بزرگ باعث محروميت از شفاعت پيامبر، و ورشكستگى در قيامت، و مطرود شدن از رحمت حق، و ممنوع شدن از دخول در بهشت است.
از نماز خود و زن و فرزندمان غافل نشويم، كه قيامت دچار شكايت زن و فرزند در پيشگاه حق نگرديم، بدين گونه كه به حضرت حق عرضه بدارند اگر دعوت به نماز شده بوديم اجابت مى كرديم، نبود نماز در پرونده ما در مرحله اول تقصير شوهر و پدر ماست و در مرحله بعد خود ما مقصّريم. خداوندا چون بى توجهى او ما را نسبت به نماز غافل كرد، انتقام ما را از او بگير، و وى را به لعنت خود دچار كن، و عذابش را دو برابر عذاب ما قرار بده!! كودكان عكس برداران عجيبى هستند، آنان تمام رفتار و كردار و اخلاق و حالات و حركات بزرگترها را تقليد مى كنند، اگر نماز بخوانيد، روزه بگيريد، قرآن تلاوت كنيد، خوشرو باشيد، محبت كنيد، وقار و ادب نشان بدهيد، همه و همه را تقليد و پس از مدّتى قدم اين حقايق در سرزمين وجود آنان ثابت مى شود.
در روايت بسيار مهمى آمده : عيسى(عليه السلام) به قبرى گذشت كه صاحبش عذاب مى شد، سال بعد به همان قبر گذشت مشاهده كرد صاحبش از عذاب نجات يافته، سبب آن را از حضرت حق پرسيد، به او وحى شد، فرزند صالحى پيدا كرد كه راهى را اصلاح و يتيمى را پناه داد، به خاطر عمل فرزندش او را آمرزيديم.
عزيزان تربيت اولاد صالح و فرزندى كه اهل عبادت و كار خير باشد نه تنها بهره دنيائى بلكه سود برزخى و قيامتى دارد، سعى كنيد از اين تجارت بامنفعت غافل نمانيد.
( يا ايها الذين آمنوا قوا انفسكم و اهليكم نارا... ) تحريم / 6 18 مسئوليت عظيم سرپرست خانواده خود و اهل بيت خود را از آتش قيامت حفظ كنيد در يك آيه در سوره مباركه تحريم مسئوليت بسيار سنگينى را متوجه سرپرست خانواده مى كند، كه در عين سنگينى داراى منابع دنيائى و آخرتى است. اگر تمام مردم بخصوص آنان كه عهده دار مسئوليت زن و فرزند هستند به اين آيه شريفه توجه مى كردند،درصدعمده اى ازمشكلات خانواده ها حل مى شد، وبى نظمى واضطراب وناامنى از محيط خانه رخت مى بست، ونابسامانيها به سامان مى رسيد. يا ايّها الذين آمنوا قوا انفسكم و اهليكم ناراً وقودها النّاس و الحجارة عليها ملائكة غلاظ شداد لا يعصون الله ما امرهم و يفعلون ما يؤمرون.
اى كسانى كه ايمان آورده ايد خود و خانواده خود را از آتش دوزخ نگاه داريد، آتشى كه آتش افروزش انسان و سنگ است، بر آن آتش ملائكه خشن و نيرومند و پرقدرت مأمورند، امر و دستور خدا را نافرمانى نكنند، آنچه به آنان حكم شود انجام دهند. آرى، اين مسئوليت عظيم بر عهده سرپرست خانواده است، كه اهل بيت خود را با سوق دادن به توحيد، ايمان به قيامت، ترساندن از عذاب الهى، آراستن به تقوا، مؤدب نمودن آنان به آداب و اخلاق اسلامى، ايجاد زمينه رشد و كمال، و تربيت و تعليم، از عذاب روز قيامت حفظ كند.
اينكه آيه شريفه مى فرمايد آتش افروز آن آتش انسان است، مسئله بسيار بسيار ظريف و مهمى است.
از آيات قرآن مجيد به صراحت استفاده مى شود، كه عذاب روز قيامت مادّه و ريشه اش گناه و معصيت است، در حقيقت ماهيت جرم و جريمه يكى است. بر خلاف جرم و جريمه در دنيا كه اختلاف ذاتى و ماهيتى دارند، اگر كسى خلاف دستورات راهنمائى و رانندگى جرمى مرتكب شود مثلاً از دست چپ خيابان براند، يا به خيابانى ورود ممنوع وارد شود، چند هزار تومان او را جريمه مى كنند، در اينجا جرم، عملى انسانى، ولى جريمه برنامه اى مالى است، بين عمل و مال اختلاف ماهيت وجود دارد، ولى در نظام هستى ماهيت جرم و جريمه يكى است به اين معنا كه جريمه قيامتى متخلّف همان تخلف است كه به صورت آتش از وجود خود او زبانه مى كشد.
هر گناهى چه عملى چه اخلاقى، چه رابطى، چه مادى، چه معنوى وقتى از انسان صادر شود به اين معناست كه انسان قبول آتش كرده، ولى ظهور اين آتش و سوزندگى آن مربوط به روز قيامت است. بسيارى از مردم عمرى است مرتكب انواع گناهان مى شوند، عضو سالم از گناه براى خود باقى نگذاشته اند، اينان در حقيقت آتش فراوانى در وجود خود انبار كرده اند، كه روز كنار رفتن پرده ها و حجابها اين آتش به صورت آتش مادى ظهور مى كند، و صاحبش را براى ابد اسير خود مى كند. در اين زمينه به دو آيه از قرآن مجيد توجه كنيد. انَّ الَّذين يكتمون ما انزل الله من الكتاب و يشترون به ثمناً قليلاً اولئكَ ما يأكلون فى بطونهم الاَّ النّار و لا يكلِّمهم الله يوم القيامة و لا يزكّيهم و لهم عذاب اليم.
آنانى كه آياتى از كتاب نازل شده را كتمان كردند، تا نور هدايت به مردم نرسد، و آن را به بهاى اندك فروختند، تا شكمى سير كنند، بدانند كه اين خوراك آنان نيست مگر آتش، خداوند در قيامت با آنان سخن نگويد، و از پليدى پاكشان ننمايد، و براى آنان عذاب دردناك است. انَّ الَّذين يأكلون اموال اليتامى ظلماً انَّما يأكلون فى بطونهم ناراً و سيصلون سعيراً.
آنان كه اموال يتيمان را به زور و ستم مى خورند، در حقيقت آتش مى خورند، به زودى آتش جهنم آنان را خواهد گرفت. در هر دو آيه خوردن حرام را خوردن آتش دانست، گرچه امروز بصورت لقمه لذيذ است ولى فردا حقيقت ذاتى خود را به صورت آتش آشكار نشان مى دهد. اين گفتار وجود مقدسى است كه هستى و آفرينش و جن و ملك و عرش و فرش و مرد و زن جلوه اراده او هستند. اوست كه گناه و معصيت را آتش مى بيند، گرچه ما آن را عملى لذت بخش و لقمه اى لذيذ مى نگريم، او خوردن آتش را در همان زمان انجام معصيت مشاهده مى كند، گرچه ما آن را نبينيم، او براى اين آتش سوزندگى عجيبى مى بيند، گرچه ما اين سوزندگى را حس نكنيم.
فرداى قيامت است، كه از ديده مردم به خاطر ديدن نامحرم، از گوش مردم به خاطر شنيدن حرام، از زبان مردم به خاطر غيبت و تهمت و فحش و باطل گوئى، از شكم مردم به خاطر خوردن حرام، از شهوت مردم به خاطر زنا، لواط، استمناء از دست مردم به خاطر ظلم و ستم، تقلب و حيله، امضاى ناحق، نوشتار گمراه كننده، و از قدم مردم به خاطر رفتن در مجالس حرام آتش شعله مى كشد، و صاحب اين اعضا و جوارح بدكار دچار درد و رنج و ناراحتى مى گردد، و نجاتى براى او نيست. اى سرپرست خانواده ها، خانواده خود وخود را از چنان آتشى كه محصول گناه و معصيت است حفظ كنيد، وتقواى الهى را درتمام زمينه هاى زندگى مراعات نمائيد، خود و اهل بيت خود را براى چند روزه دنيا و لذات تمام شدنى، و ثروت از دست رفتنى دچار عذاب ابد الهى كه آتش افروزش وجود خود انسان است ننمائيد. از جمله از مواد آتش زا سنگ است، ذغال سنگ را همه مى شناسيد، مادّه سخت و محكمى است، حرارتش زياد و زمان سوختنش طولانى است. در دل زمين ميليونها سال است ذغال سنگ و مواد مذاب و آتشين در كار است، فشار اين مواد مذاب گاهى به صورتى است كه از قله كوههاى آتش فشان ظاهر مى شود، و هرچه را در راه خود مى بيند مى سوزاند و نابود مى كند، آتش اين مواد تمام شدنى نيست، بلكه به فرموده قرآن مجيد در آينده نسبت به همه جاى زمين فراگير است، تا جائى كه تمام درياها شعلهور گردند :
و اذا البحار سجِّرت.
اين حقيقتى است كه دانشمندان امروز هم پيش بينى كرده اند، كه در آينده زمين تبديل به يك گلوله آتشين مى شود. يوم تبدِّل الأرض غير الأرضِ.
روزى كه زمين غير از اين زمين شود. با توجه به وضع درون زمين كه دريائى شگفت آور از مواد مذاب و آتش زا است، و با توجه به آينده زمين كه گلوله اى آتشين است، به قبول رواياتى كه مى گويند جهنم و طبقاتش در همين زمين است تن مى دهيم. آتش آن روز، آتش افروزش انسان و سنگ است، انسان مواد آتش زايش گناه و زميـن ماده آتش زايش سنگ است، سنگهاى درون و برون زمين كه حجم و وزنش كم نيست علاوه بر آن دائمى و هميشگى است و ابدى شدن اين سنگ آتش زا به اراده حضرت اوست، چنانكه ابدى شدن انسان در جهان آينده به اراده وجود مبارك اوست.
بنابر اين واقعيات، سرپرست خانه و خانواده به اين نداى ملكوتى و آسمانى بيش از پيش گوش جان بسپارد كه : يا ايُّها الَّذين آمنوا قوا انفسكم و اهليكم ناراً.
دست و پنجه نرم كردن با سرپرست هاى آتش قيامت كه ملائكه غلاظ و شداد هستند كار احدى نيست، اهل جهنم ضعيف و ذليل و محكوم و راه فرارى براى آنان وجود ندارد. مردم سبك وزن و ذليل و پست، جايگاه قيامتى آنها هم پست است، جهنم، جهنمى كه روى همين زمين است، جهنمى كه آتش افروزش انسان و سنگ است، جهنمى كه كارگردانانش خشن و سخت گيرند، جهنمى كه عذابش فراگير، سنگين، سوزنده و دائمى است، و اهلش نه مرگ دارند نه حيات مطلوب. ثمَّ لا يموت فيها و لا يحيى.
در آن جايگاه نه بميرد، و نه زنده برخوردار از زندگى باشد.
بهشت عنبر سرشت سرپرست خانواده وقتى به حفظ خود و خانواده اش از آتش جهنم اقدام كرد، يعنى آنان را از گناهان بدنى، مالى، اخلاقى بازداشت و به واجبات و انجام برنامه هاى خير تشويق نمود، راه خود و خانواده اش به بهشت هموار مى گردد، بهشتى كه در سدرة المنتهى است و عرض آن همانند عرض تمام آسمانها و زمين است. عند سدرة المنتهى، عندها جنَّة المأوى.
معلوم مى شود سدرة المنتهى جهانى وسيع است، در حدى كه بهشت الهى، كه هم عرض همه آسمانها و زمين است در آن جاى دارد!! قرآن به همه دستور مى دهد با آراسته شدن به ايمان و عمل صالح و اخلاق حسنه به سوى بهشت بشتابند : سارعوا الى مغفرة من ربّكم و جنَّة عرضها السموات و الارض اعدَّت للمتَّقين.
فو ربِّك لنسئلنَّهم اجمعين عمّا كانوا يعملون.
قسم به پروردگارت هرآينه از همه انسانها از آنچه كه انجام دادند مؤاخذه خواهم كرد. وقفوهم انّهم مسئولونَ.
تمام انسانها را در موقف حساب نگاهداريد كه در آنچه انجام دادند مسئولند. انّ السَّمع و البصر و الفؤاد كلُّ اولئك كان عنه مسئولاً.
همانا چشم و گوش و دل نسبت به برنامه هائى كه داشتند مسئول هستند. من نامه هاى زيادى در ايام تبليغ در ماه رمضان و محرم و صفر در اغلب مناطق ايران از نوعروسان و جوانان تازه ازدواج كرده به دستم رسيده، و در حل اختلاف بسيارى از خانواده ها شركت داشته ام، درصد بالائى از تقصيرات مربوط به بزرگترها و اطرافيان بوده، علت اختلاف به طـور اغلب توقعات بيجاى پدر شوهر و بخصوص مادر شوهر، يا ذره بينى پدر و مادر عروس نسبت به داماد، يا به فرموده حضرت صادق (عليه السلام) منشأ برخوردها و درگيرى هاى خلاف اخلاق و خلاف دين متأسفانه حسد بوده است، البته بعضى از نوعروس ها هم در ايجاد پاره اى از درگيرى ها بى تقصير نبوده اند، كه به خاطر سنّ كم آنها، و عدم تجربه شان قابل گذشت بوده، كه بزرگترها گذشت نمى كردند، و در نتيجه آتش اختلاف شعلهور مى شده، و كمبودهاى اخلاقى و دينى هم به شعلهورتر شدنش بيش از پيش كمك مى كرده تا جائى كه گاهى زندگى دو جوان از گل تازه تر، به هم مى پاشيد، و آرزوها بر باد مى رفت. مى دانيد كه هر انسانى چه مرد و چه زن فطرتاً طالب استقلال، و عاشق آزادى خداداده است، سلب اين آزادى و استقلال از نظر اسلام به وسيله هر كس، يا نسبت به هر انسانى باشد گناهى بزرگ و معصيتى زشت است.
طرح توجه به زن حامله، و حفظ امنيت او، در اين بحث به معناى اين نيست، كه در دوران غيرباردارى، بى توجهى به او، يا بدخلقى با وى بى مانع است، به خاطر ارتباط با بحث نظام خانواده از نظر اسلام است، و حساسيت موقعيت زن باردار، وگرنه در هر زمان و در هر شرطى از شرايط رعايت آزادى و استقلال انسانها از طرف همگان لازم و واجب است. اگر براى خانواده ها واقعاً امكان هست، و در مضيقه و سختى قرار نمى گيرند، از ابتدا سعى كنند، زندگى عروس و داماد را مستقل و جدا قرار دهند، و با آنان برخوردى بدون توقع، و برخوردى همراه با گذشت و خلاصه برخوردى اسلامى، انسانى و عاطفى داشته باشند.
پدر ومادر دو طرف با آنان به عنوان ديدن فرزند واقوام به عنوان صله رحم رفت و آمد كنند،و آنان را در خانه خود با آغوش باز بپذيرند،و در اين رفت و آمدها از غيبت و تهمت و دخالت و چون و چرا، و دلسردكردن عروس يا داماد از يكديگر بپرهيزند، كه اينگونه امور از خوى حيوانيت بدتر و شباهت به يك نوع درندگى دارد! و اگر امكان تهيه مكان مستقل براى هيچ يك از دو خانواده، جهت عروس و داماد نيست، قسمتى از منزل خود را در اختيار آنان قرار دهند، و سعى داشته باشند زندگى شيرين آن هم در بهترين وقت، كه عشق آن دو نفر نسبت به هم موج مى زند، به كامشان تلخ نشود. عروس در خانواده داماد، امانت الهى است، كه با هزاران آرزو و با دل خوشى دست از زندگى قبل شسته و به زندگى جديد قدم گذاشته، و داماد در خانواده عروس نعمت حق است، كه بايد از اين نعمت همچون فرزندان خودشان رعايت نمايند، كه اينگونه رعايت ها بنا بر آيات قرآن مجيد و روايات عبادت است، و اجر عبادت رضاى حق و بهشت جاويد قيامت است. پدر و مادر داماد، و همچنين پدر و مادر عروس، در ايام عروسى خودشان يا از دست اطرافيان و نزديكان خير و كرامت ديده و در جنب آنان زندگى را در ابتداى كار و در بهار جوانى شيرين تر از عسل گذراندند، يا برعكس در آن موقعيتى كه عروس و داماد بايد شيرين ترين روزگار را مى گذراندند، از دست پدر شوهر و مادر شوهر و خواهر شوهر، و از دست پدر و مادر عروس تلخى ها ديدند، و رنج فراوان كشيدند، در هر صورت امروز كه خود عروس دار و داماددار شده اند، خود را جاى آن دو جوان بگذارند، و حساب كنند كه حفظ امنيت و آرامش آن دو، و پرهيز از دخالت هاى بيجا در زندگى آن نوگلان تازه به هم رسيده چگونه صفا و صميميت و عشق و علاقه و دلبستگى را در فضاى زندگى آنان حفظ مى كند، و زمينه مى دهد كه ايام را به كام بگذرانند، و از مواهب الهى با شادى و خوشى بهره ببرند، و بالعكس دخالتهاى بيجا، و بگومگوها، و رو ترش كردنها، و توقعات خارج از حدود، و بدخلقى ها، چگونه كام آنان را تلخ، و از زندگى دلسرد، و گاهى باعث به هم خوردن آرامش و امنيت، و ايجاد كينه بين دو خانواده، و در نتيجه آتش گرفتن بساط زندگى دو جوان بى گناه است.
يادم مى آيد كه در اصول شريف كافى اين روايت بسيار عالى را ديدم، كه وقتى حضرت آدم لحظات اول زندگى را در زمين شروع كرد، امام ششم (عليه السلام) مى فرمايد اولين سخنى كه در همان اولين لحظات حيات او، حضرت حق به عنوان نصيحت، و مايه و سرمايه براى يك زندگى پاك به وى فرمود اين بود.
آنچه را براى خود مى خواهى براى ديگران هم بخواه، و آنچه را براى خود نمى پسندى براى ديگران هم مپسند. آرى پدران و مادران داماد، پدران و مادران عروس، اطرافيان و بستگان عروس و داماد، آنچه را در زندگى براى خود مى پسنديد، براى آن دو نفر هم بپسنديد، و هر چه را براى خود نمى خواهيد براى عروس و داماد هم نخواهيد، كه اين اصل اگر از طرف همه مردم، نسبت به همگان رعايت شود، مشكلى پيش نمى آيد، و مشكل پيش آمده هم به آسانى حل و فصل مى شود. اكنون به دو آيه از قرآن مجيد در رابطه با ايام باردارى زن عنايت كنيد : و وصَّينا الانسان بوالديه حملته أمّه وهناً على وهن.
ما سفارش پدر و مادر را به انسان نموديم، خصوصاً مادر كه به او حامله شد و در آن مدت حاملگى دچار ناتوانى روى ناتوانى بود. و وصَّينا الانسان بوالديه احساناً، حملته أمُّه كرهاً و وضعته كرهاً.
و انسان را به احسان در حق پدر و مادر سفارش كرديم، مادرش نه ماه بار حمل را با رنج و زحمت تحمل كرد، و با درد و مشقت هم او را به زمين گذاشت. به نظر شما در اين دوران سخت، دوران ضعف روى ضعف، دوران رنج و مشقّت، و اضطراب و دلهره نبايد از زن باردار حرمت نگاه داشت، و تمام مسائل لازم را در حق او رعايت كرد، رعايت حال او در درجه اول از نظر شرعى و عرفى و اخلاقى بر عهده شوهر و در مرحله بعد بر عهده تمام اطرافيان اوست، تا سلامت مادر و طفل در رحم از نظر جسمى و روانى حفظ شود.
وظايف دوران باردارى در اين كه دوران حمل براى هر زنى ناراحت كننده و كسالت آور است شكّى نيست، مادرانى كه رنج اين دوران را چشيده اند و ناراحتى آن را ديده اند، اگر به خاطر عشق فرزند نبود، از حامله شدن دوباره مى گريختند، چه در اين دوران دستگاههاى مختلف بدن زن به فعاليت عجيبى مى افتد. بعضى از غدد مترشحه داخلى، ترشحات فراوان تر دارند، و سوخت و ساز بدن بيشتر و سريعتر مى شود، ولى اغلب به علت بى ميلى هاى ظاهرى يا تهوع هاى بيجا، زن باردار نمى تواند غذا بخورد و خود را سالم نگهدارد. عده اى از خانم ها نيز براى حفظ سلامت خود و جلوگيرى از چاقى و يا بزرگ شدن جنين در شكمشان رژيم هاى مخصوص و سخت مى گيرند و سعى مى كنند در اين دوران، خود را از اغلب غذاهاى لازم محروم سازند تا حتى الامكان وزنشان زياد نشود، و يا نوزاد خيلى رشد نكند، كه پوست شكم آنها خراب شود، و چين بخورد، يا موقع حمل ناراحتى ها را دو چندان سازد، غافل از اينكه زن حامله بايد در نظر بگيرد كه از ابتداى حاملگى ديگر يك نفر نيست، بلكه دو نفر است، و در تمام دوران حمل لازم است رژيمى داشته باشد، كه سلامتى خود و فرزندش را تأمين كند، نه اين كه از خودش پس از خاتمه حاملگى رگ و پوستى مانده باشد، و نوزادش نيز به علت بى غذائى ضعيف و ناتوان به دنيا آيد. براى اين كه دوران حمل به راحتى بگذرد، و زن باردار نه زياد چاق شود كه بيمار گردد، و نه آنقدر لاغر بماند كه نتواند بار حمل و رشد كودك را تحمل كند، بايد ميزان غذاى روزانه او را با دستور صحيح تعيين كرد، و كالرى مورد نياز يوميه را با كمال دقت به او رساند.
در زنان حامله به علت ازدياد ترشحات غدد مترشحه داخلى سوخت و ساز بدن سريعتر مى شود، لذا خودبخود اغذيه مصرفى بهتر و زودتر جذب مى گردند، و بنابراين اگر وجود جنين نبود، زن فوراً چاق مى شد، ولى ازدياد فعاليت فقط به علت وجود جنين است، و بنابراين براى رشد سريع اوست، و در صورت كسر تغذيه بدن مادر، مجبور است از ذخائر سابق كه در كبد و مغز استخوان و ساير نقاط بدن مادر مانده استفاده كند و كسرى خود را جبران نمايد. كودك در رحم براى تشكيلات مختلف وجود خود احتياج به موادّ آهكى و آهنى دارد، و برابر يك مثل مشهور، عقيده دارند كه نوزاد خود را از آهن و كلسيم مى سازد.
آهن براى ساختمان خون نوزاد مورد نياز است و بدون آن هموگلوبين كه هسته اوليه گلبولهاى خون است ساخته نخواهد شد، و نوزاد مجبور است از آهن ذخيره مادر مصرف كند، لذا مادر به تدريج كم خون مى شود، و بدون ترديد نوزاد نيز پس از ولادت كم خون خواهد بود. براى اينكه مادر، خوب بتواند آهن مورد نياز خود و نوزادش را تأمين كند، بايد روزانه مقدار لازم حبوبات مثل لوبيا، باقلا، عدس، و يا ساير اغذيه آهن دار مثل جگر سياه، گوشت، و بالاخره ميوه هاى آهن دار مثل سيب، انگور، خرما و امثال آنها را مصرف كند. مواد آهكى اولين سنگ بناى ساختمان بدن نوزاد هستند، چه نوزاد براى تشكيلات استخوانى خود در دوران زندگى داخل رحم، لااقل به 40 ـ 50 گرم مواد آهكى نيازمند است و مادر بايد اين مقدار كلسيم را به تدريج همراه غذاى روزانه بخورد، تا به مصرف استخوان بندى جنين برسد، و در غير اين صورت جنينى كه براى تشكيلات خود احتياج به مواد آهكى دارد سعى مى كند، از كلسيم موجود در بدن مادر استفاده كند، لذا مادر به تدريج استخوانهايش سست مى شود، دندانهايش كرم خورده مى گردد، موهاى سرش مى ريزد، و روز به روز به طرف ضعف و ناتوانى مى رود. مواد آهكى را به صورت لبنيات و اقسام مختلف آن مثل شير، پنير، و ماست، و سرشير و يا حبوبات مثل گندم و جو يا ميوه ها مانند گلابى و سيب و امثال اينها مى توان به مادر خورانيد و از اين راه به تغذيه جنين و رشد او كمك كرد.
اسلام عزيز جهت حفظ سلامت مادر در دوران باردارى، و رشد جنين از جهت جسم و عقل، و زيبا ازكاردرآمدن كودك در رحم دستورات خاص ديگرى در تغذيه مادر، و تغذيه طفل پس از ولادت دارد، كه آنها را در كتب مربوطه مطالعه كنيد. نوع لباس، رنگ لباس، كفش، رفت و آمد مادر، رفت و آمد افراد محرم و نامحرم در خانه در ايام باردارى زن، و آنچه كه بايد در آن دقت شود، مسائلى است كه فرهنگ پاك حق نسبت به آن راهنمائى دارد. مادر در ايام حمل، اگر از ذكر خدا، شركت در مجالس الهى، خواندن قرآن، توجه به واجبات، حفظ آرامش غفلت نورزد، در روان و مغز كودك، و رشد روحى و معنوى او اثر بسزائى دارد. خودِ باردارى در آئين الهى نوعى عبادت، و ثوابى عظيم بر آن مترتب است. رسول حق (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود : بَلى اِذا حَمَلَتِ الْمَرْأَةُ كانَتْ بِمَنْزِلَةِ الصّائِمِ الْقائِمِ الْمُجاهِدِ بِنَفْسِهِ وَ مالِهِ فى سَبيلِ اللّهِ . . .
آرى وقتى زن حامله مى شود، به منزله انسان روزه دار، شب بيدار براى عبادت، و مجاهد به جان و مال و در راه خدا است. البته زن و مرد با رضايت يكديگر مى توانند خود را از بچه دار شدن معاف كنند، ولى با اين كار تجارت بسيار پرسودى را از دست خواهند داد، و در مسئله بچه دار شدن هم نبايد بى قيد و شرط زيست، بلكه لازم است توان و تحمل روحى و بدنى، و حوصله و استقامت خود را نسبت به تربيت اولاد و توجه به او، و به عهده گرفتن مخارجش ملاحظه كرد، مبادا تعداد اولاد به اندازه اى شود، كه پدر و مادر از عهده رعايت آنها برنيايند، و خداى ناخواسته افرادى بار آيند، كه مردم از دست آنان بر پدر و مادرشان نفرين كنند. وضع حمل لحظات ولادت طفل گرچه براى مادر در درجه اول و سپس پدر، و در مرحله بعد براى اطرافيان بسيار شيرين است، ولى از سخت ترين لحظات عمر زن به حساب مى آيد، چه آنكه درد شديد، و رنج سنگين، و مشقت فوق العاده اى را بايد براى به زمين گذاردن طفل تحمل كند. اين تحمل براى او عبادتى بزرگ و اجر و ثوابش به فرموده معصومين بسيار سنگين است. رسول حق (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود :
فَاِذا وَضَعَتْ كانَ لَها مِنَ الاَْجْرِ ما لا تَدْرى ما هُوَ لِعِظَمِهِ.
زمانى كه حمل خود را به دنيا آورد، براى او اجرى است، كه عظمت و بزرگيش قابل درك نيست! امام صادق (عليه السلام) فرمود :
اَلنُّفَساءُ تُبْعَثُ مِنْ قَبْرِها بِغَيْرِ حِساب لاَِنَّها ماتَتْ فى غَمِّ نِفاسِها. زنى كه به وقت وضع حمل از دنيا برود، براى او در قيامت هيچ حسابى نيست، زيرا در غم به دنيا آوردن فرزند از دنيا رفته! رسول حق (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود : به محض فارغ شدن زن به او خرما بدهيد، كه خداوند به مريم كبرى به وقت وضع حمل دستور داد خرما بخورد، هفت عدد خرما از خرماى مدينه اگر نبود از خرماى شهرهاى خودتان كه خداوند فرموده : به عزت و جلال و عظمت و رفعتم، اگر زن روز زائيدن طفل خرما بخورد در صورتى كه فرزندش پسر باشد، بردبار و در صورتى كه دختر باشد نيز بردبار خواهد شد.
مسئله زايمان، اطاق زايمان، قابله، افرادى كه در آن وقت جمع هستند، به شدت مورد توجه اسلام قرار گرفته، تا بهداشت تن و روان مادر و نوزاد به طور كامل رعايت شود. لباس نوزاد زمانى كه حضرت مجتبى(عليه السلام) به دنيا آمد رسول حق (صلى الله عليه وآله وسلم) به دست اندركاران امور خانه فرمود او را در لباس سپيد بپوشانند، بر اثر بى توجهى، كودك را در لباس زرد پوشاندند و به دست پيامبر بزرگوار دادند، حضرت او را گرفت و بوسيد، و زبان در دهانش گذاشت، و لب او را مكيد، سپس فرمود، به شما نگفتم او را در لباس سپيد بپوشانيد ؟ آنگاه لباس سپيد خواست، و عزيزش را با آن پوشاند، و لباس زرد را به كنارى انداخت، سپس به گوش راستش اذان، و به گوش چپش اقامه گفت و او را حسن ناميد، و همين برنامه ها را در ولادت حضرت حسين (عليه السلام) بكار گرفت.
اولين غذاى نوزاد كلينى بزرگوار، صاحب كتاب شريف كافى در روايتى نقل مى كند : حَنِّكُوا اَوْلادَكُمْ بِماءِ الْفُراتِ وَ بِتُرْبَةِ قَبْرِ الْحُسَيْنِ، فَاِنْ لَمْ يَكُنْ، فَبِماءِ السَّماءِ.
كام كودك خود را به آب فرات و تربت قبر حسين (عليه السلام) برداريد، اگر نبود، با آب آسمان كامش را برداريد. اذان و اقامه مى گويند اولين عضوى كه از نوزاد كار خود را شروع مى كند گوش اوست، قرآن براى گوش جايگاه ويژه اى قائل شده. گوش در همان لحظات اول ولادت مى شنود، و مغز شنيده را مى گيرد و در خود حفظ مى كند. صدا در مشاعر طفل اثر مى گذارد، خانه بايد از صداى ناباب و حرام، و آلوده پاك باشد، وگرنه كودك را از نظر فكرى و روانى آلوده مى كند. شيوه رسول خدا و امامان معصوم اذان گفتن و اقامه در لحظات اول تولد، در گوش راست و چپ نوزاد بود. آواى توحيد، نبوت، امامت، و زمزمه شتاب به سوى فلاح، و نماز بايد گوش كودك را نوازش بدهد، تا زندگى و حيات را با اين واقعيات شروع، و با آنها ختم كند، مسلمان به دنيا وارد گردد، و مسلمان از دنيا برود. نگوئيد يك روزه است، نمى فهمد، نمى بيند، شعورش نمى رسد، و قدرت گيرندگى ندارد، كه همه اينها را به صورتى نو، فعال، قوى، پرقدرت دارا مى باشد. از استاد محيط طباطبائى كه خدايش رحمت نمايد، شنيدم :
دخترى بيست و سه ساله، اهل امريكا، دچار بيمارى مغزى شد، او را عمل كردند، اوائل بهوش آمدن زمزمهوار سرودى مذهبى ولى با لهجه فرانسوى از او شنيده شد، پدر و مادر او غرق تعجب شدند، طبيب علت تعجب را پرسيد، گفتند دختر ما يك كلمه فرانسه بلد نيست، كتاب به زبان فرانسه ندارد، دوست فرانسوى در زندگى او نيست، كه ناگهان مادر آن دختر معمّا را حل كرد. دخترم سه ماهه بود، تعدادى از فراريان فرانسوى جنگ دوم جهانى به امريكا آمدند، در ميان آنان خانمى بود داراى شغل پرستارى، و متعصب در آئين كليسا، در همسايگى ما منزل گرفت، گاهى به خانه ما مى آمد، كودك را به آغوش مى كشيد، و براى آرام كردن او از گريه برايش زمزمه مى كرد، معلوم بود آنچه را زمزمه مى كند، رنگ مذهبى دارد، از آن روز، نقش اين سرود در مغز بچه ماند، در 23 سالگى به وقت بهوش آمدن نقش سرود از مغز به زبان آمد، و بدون اختيار بر زبان جارى شد! پس اذان و اقامه در لحظات اول تولد، و تلقين در دقائق اول مرگ بى اثر نيست، كه گوش اولين عضوى است كه بكار مى افتد، و آخرين عضوى است كه از كار مى افتد! به هنگام ولادت كودك اين آداب را رعايت كنيد معصوم (عليه السلام) به نقل صاحب مكارم الاخلاق فرمود : هفت خصلت به وقت ولادت كودك سنت است :
مقدم ترين آنها نامگذارى است، تراشيدن سر، صدقه دادن به وزن موى تراشيده شده، عقيقه، آغشته كردن سر كودك به زعفران، پاك نمودن او به ختنه، خوراندن عقيقه به همسايگان.
امام صادق (عليه السلام) عقيقه كردن را مستحب بسيار مؤكّد دانسته، تا جائى كه نسبت به آن لفظ واجب را استعمال كرده است. اَلْعَقيقَةُ واجِبَةٌ.
از حضرت موسى بن جعفر (عليه السلام) در رابطه با ختنه سئوال شد، فرمودند : ختنه در روز هفتم ولادت كودك از سنت است.  شير مادر شير دادن مادر به طفل به مدت دو سال مسئله اى است كه در كتاب خدا قرآن مجيد مطرح است. وَ الوالداتُ يُرضِعنَ اولادهنَّ حَولينِ كاملينِ . . .
وَ فصاله فى عامَينِ.
آرى، روزى كودك در سينه مادر است، و مادر به خاطر جهات شخصى، يا خيالات خام، يا حفظ بعضى از امور جسمى حق ندارد طفل را از روزى خدا داده محروم كند، و او را به شير خشك، و به شير حيوان و امورى از اين قبيل حواله دهد. بايد دانست بهترين عامل براى وادار كردن پستان به ترشح شير مكيدن طفل است، و هيچ داروئى بهتر از مكيدن طفل نمى تواند پستان را به ترشح وادارد. از شروع مكيدن ترشح شير كم كم منظم مى شود، و حالت عمومى مادر رو به بهبود مى رود.
شيرى كه از پستان زن ترشح مى شود شامل 6/1 گرم درصد مواد آلبومينوئيدى، 4% مواد چربى و 8/3 گرم درصد قند و اندكى املاح و ويتامين است، كه اين تركيب در هيچ ماده اى در جهان يافت نمى شود، تنها سينه مادر است كه به اراده حق توان ساختن چنين غذائى را براى مهمان تازهوارد دارد! تركيب شير حيوانات اندكى با اين تركيب فرق دارد، بدين معنى در حيواناتى كه رشدشان سريعتر است مانند گوساله مقدار، آلبومينوئيد شيرشان بيشتر است و بالعكس.
در ماههاى مختلف شيردادن تركيبات شير زن هميشه در تغيير است، به قسمى كه قند و چربى آن روز به روز رو به نقصان است و اما مواد آلبومينوئيدى آن رو به ترقّى است. مكيدن طفل علاوه بر اينكه او را سير مى كند و وسيله ادامه حياتش مى شود، سبب ازدياد ترشح و به كار انداختن غدد پستان نيز مى گردد. تعداد دفعات شير دادن در پانزده روز اول تولد هفت مرتبه در روز است كه از ساعت 6 صبح شروع و به فاصله سه ساعت يك دفعه تا 12 شب ادامه مى يابد و طفل در پانزده روز اول زندگى از ساعت 12 شب تا 6 صبح را بايد استراحت كند، پس از پانزده روز لازم است تعداد دفعات شير دادن را به شش مرتبه در روز تقليل داد، يعنى ساعت 9 شب بچه را از شير گرفت و وادار به خواب كرد، تا هم مادر استراحت كند و هم دستگاه گوارش كودك بتواند خود را براى گوارش بعدى آماده كند.
مادر در هر دفعه شير خوردن طفل بايد دقت كند كودك خود را خوب سير كند، و اين امر با اندكى حوصله و صبر قابل اجرا است، پس از سير شدن طفل، او را به پهلوى راست بخواباند و به دنبال كار روزمره خود برود. كودكى كه پس از هر بار شير خوردن به راحتى مى خوابد و بى تابى نمى كند، و به خصوص با آزمايش وزن 25 تا 30 گرم بر وزنش افزوده مى شود، كودك سالمى است و از داشتن چنين فرزندى بايد كاملاً خوشحال بود.
رسول خدا با كثرت كار، توجهى مخصوص به وضع شير فرزندان داشت، به خانه فاطمه زهرا (عليها السلام) مى آمد، انگشت سبابه به دهان حسين (عليه السلام) مى گذاشت، با مكيدن او اشتهاى او را امتحان مى كرد تا اگر اشتهاى صادق است مادر به او شير بدهد، اگركاذب است محض گريه و ناآرامى براى ساكت كردن طفل به او شير ندهد، زيراشير روى شير بيمارى تخمه مى آورد،و دستگاه گوارش كودك را تنبل،و در نتيجه در تمام وجود طفل اثر منفى مى گذارد، و او را خمود، سست و ضعيف بار مى آورد. رسول حق (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود : لَيْسَ لِلصَّبِىِّ لَبَنٌ خَيْرٌ مِنْ لَبَنِ أُمِّهِ.
براى كودك شيرى بهتر از شير مادر نيست. اين جمله قرنهاقبل، از رسول گرامى اسلام صادرشده،حقيقتى است كه دانشمندان بزرگ تازه به آن پى برده اند، درتحقيقات دانشمندان غرب، غربى كه اكثر خانواده هايش كودك خودرابه شيرخوارگاه مى سپارند، تاباشير مصنوعى بزرگ شود آمده:كه شيرى و غذائى براى كودك بهتر و سودمندتر از شير مادر نيست. اگر مادر شير نداشته باشد، كه كم اتفاق مى افتد، روايات تأكيد فراوان دارند، در انتخاب دايه كمال دقت را به خرج دهيد، كه شير در جسم و جان و فكر كودك، فوق العاده مؤثر است. در روايات آمده كه از انتخاب دايه بدكاره، روانى، احمق، كم ديد، يهوديه، نصرانيه، مجوسيه، مشروبخوار بپرهيزيد، كه وضع اينان از طريق شير به كودك منتقل مى شود.
امانكته بسيار مهم درمسئله شيردادن ثواب آن است كه انسان راشگفت زده مى كند. رسول حق در پاسخ سخن امّ سلمه كه گفت مردان تمام خير را مى برند، زنان بيچاره چه كنند ؟ فرمود : ايام حاملگى ثوابش ثواب روزه و عبادت شبانه، و جهاد با مال و جان در راه خدا است، زائيدن به اندازه اى بهره الهى دارد كه احدى را قدرت آگاهى بر آن نيست اما شير دادن : به هر مرتبه كه طفل سينه مادر را مى مكد، معادل ثواب آزاد كردن يك برده از اولاد حضرت اسماعيل در نامه عمل زن شيرده نوشته مى شود، و چون از شير دادن فارغ شود فرشته اى كريم بر پهلوى زن مى زند و مى گويد : عملت را از سر بگير، كه آمرزيده شده اى!!
مادران لازم است به نكته اى كه در شيردادن، امام صادق (عليه السلام) به آن توجه داده اند عنايت كنند، حضرت به زنى به نام ام اسحاق فرمودند : لا تُرْضِعيهِ مِنْ ثَدْي واحِد وَ اَرْضِعيهِ مِنْ كِلَيْهِما يَكُونُ اَحَدُهُما طَعاماً وَ الاْخَرُ شَراب
اً. از يك پستان شير مده، از هر دو پستان كودك را تغذيه كن، كه يكى براى او غذا و ديگرى به منزله نوشيدنى است! نامگذارى گروهى تصور مى كنند نامگذارى امرى عادى و معمولى است، و به هر نامى كه بخواهند مانعى ندارد كودك را نامگذارى كنند، ولى اينطور نيست، نامگذارى امرى بسيار مهم، و داراى اثر در مشاعر كودك، و آينده اوست، به همين خاطر باب مفصّلى در روايات اختصاص به اين معنا پيدا كرده. امام هفتم (عليه السلام) فرمود : اَوَّلُ ما يَبِرُّ الرَّجُلُ وَلَدَهُ اَنْ يُسَمِّيَهُ بِاِسْم حَسَن، فَلْيُحْسِنْ اَحَدُكُمْ اِسْمَ وَلَدِهِ.
اول نيكى مرد نسبت به فرزندش اين است كه او را به نام نيك نامگذارى كند، بر هر كدام از شما لازم است براى فرزندش نام نيك انتخاب كند. رسول حق (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود : نامهاى خود را نيـكو انتخاب كنيد، كه روز قيامت به همان نامها خوانده مى شويد.
راوى مى گويد خدمت حضرت صادق (عليه السلام) رسيدم كنار گهواره موسى بن جعفر بود، نشستم تا حضرت از برخوردش با كودك فارغ شد، مرا خواست، به حضرت سلام كردم، جواب داد، سپس سر من فرياد كشيد و فرمود : الآن برو و نامى كه براى فرزندت ديروز انتخاب كردى عوض كن. همانا اسمى است كه حضرت حق آن را دشمن دارد، واقعيتى بود، براى من دخترى متولد شده بود كه نامش را حميرا گذارده بودم، به دستور حضرت برگشتم و نام او را تغيير دادم.
حضرت صادق (عليه السلام) از پدرانش روايت مى كند : اِنَّ رَسُولَ اللّهِ كانَ يُغَيِّرُ الاَْسْماءَ الْقَبيحَةَ فِى الرِّجالِ وَ الْبُلْدانِ.
همانا رسول خدا اسماء زشت انسانها و شهرها را تغيير مى دادند. حضرت باقر (عليه السلام) فرمود : اَصْدَقُ الاَْسْماءِ ما سُمِّىَ بِالعُبُودِيَّةِ وَ اَفْضَلُها اَسْماءُ الاَْنْبِياءِ.
صادق ترين نامها، نامهائى است كه بوى بندگى حق دارد، و برترين نامها براى فرزندان شما نام انبياء است. موسى بن جعفر (عليهما السلام) فرمود : لا يَدْخُلُ الْفَقْرُ بَيْتاً فيهِ اَسْمُ مُحَمَّد اَوْ اَحْمَدَ اَوْ عَلِىٍّ اَوِ الحَسَنِ اَوِ الحُسَيْنِ اَوْ جَعْفَر اَوْ طالِب اَوْ عَبْدِاللّهِ اَوْ فاطِمَةَ مِنَ النِّساءِ.
در خانه اى كه نام پسران، محمد يا احمد يا على يا حسن و حسين و جعفر و طالب و عبداللّه و نام دختران فاطمه باشد، فقر داخل نمى گردد. اگر نامى غير از نام انبياء يا امامان يا مادران انبياء و ائمه به روى فرزندان شماست، براى جلب رضاى حق و خوشنودى انبياء و امامان عوض كنيد، مبادا كه در قيامت فرزندان شما به خاطر نامهاى زشتى كه يادآور زشتى هاى قهرمانان گناه و آلودگى است دارند، از شما شكايت كنند.
----------------------------
حسين انصاريان

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page