مقام زن در منطق وحى

(زمان خواندن: 5 - 10 دقیقه)

آئين پاك حق دين مقدس اسلام با اديان و مكتب ها در تمام زمينه ها فرق هاى اصولى و بنيادى دارد. تشيع كه اسلام تفسير شده اهل بيت پيامبر، و جانشينان بر حق رسول اكرم، و بيان شده امامان معصوم است در نگرش و ديد خود نسبت به توحيد، قيامت، ملائكه، نبوت، امامت، قرآن، فرد، خانواده، جامعه، امور مادى، امور معنوى، مسائل اخلاقى و عملى، زن، مرد، اولاد، كسب و كار، تربيت، سياست، حكومت، و... با تمام مدرسه ها و فرهنگها و آئين هاى موجود فرق دارد. اسلام در اين ناحيه آنچه را مى گويد عين حقيقت، و ميزان و مطابق مصاديق واقعى در دنياى ظاهر و باطن، و خلاصه برابر با واقعيات و حقايقى است كه در علم حق و در بستر جهان هستى است.
بيان مفسران حقيقت در آئين اسلام محصول دانش پاك و بينش خدائى آنان، و برگرفته از عمق آيات قرآن مجيد است.
شروع مسائل اين دين از قرآن مجيد، و ابتداى قرآن كريم با وصف رحمانيت و رحيميت و ربوبيت وجود مقدس حق است، و تفسير اين حقايق شروعش از قلب الهى و ملكوتى رسول اسلام و تداومش با بيانات امامان معصوم از على بى ابيطالب تا امام دوازدهم است. رحمان از اسماء مختص حضرت حق، و در غير خداوند بكار نمى رود، اما رحيم وصفى است كه بر غير حق هم اطلاق مى گردد. هر دو صفت ريشه اش رحمت، و ترجمه اش نسبت به وجود مبارك حق بخشنده و بخشايشگر است.
گروهى از توضيح دهندگان آيات قرآن گفته اند:
رحمن اشاره به رحمت عام حق نسبت به تمام بندگان از خوب و بد است، و رحيم اشاره به رحمت خاص حق كه مخصوص بندگان صالح و مطيع است.
جلوه وصف رحمانيت در دنيا، و تجلى وصف رحيميت در آخرت است.
اما در خود قرآن مجيد در رابطه با اين تفاوت چيزى ديده نمى شود، در قرآن كريم آمده: و رحمتى وسعت كل شيى. [1]
و رحمت من همه چيز را فرا گرفته. تجلّى اين صفت در آفرينش موجودات، و روزى آنان، و نجاتشان از حوادث قابل ملاحظه است.
استغاثه به درگاه او با كمك گيرى از اين دو وصف، موجب حالتى عرفانى، روحيه اى خاص، و نشاطى مخصوص است، كه عكس العمل آن توجه و عنايت حق به عبد است.
در آثار اسلامى آمده كه حضرت حق فرمود: حيا مى كنم بنده ام مرا به رحمانيت و رحيميت بخواند، و من خواسته او را اجابت نكنم. خلقت خلق و روزى ايشان جلوه رحمانيت، و هدايت و توفيقشان، ثمره رحيميت است. در قرآن مجيد خود را به نحو ديگر به رحمت ستوده: خير الراحمين، ارحم الراحمين، ذوالرحمه. براى نزديك كردن حقيقت به ذهن، رسول خدا اين واقعيت را بدين صورت در خور فهم مردم بيان كرده، ورنه عدد و درجه را در آنجا راه نيست.
خداوند را صد رحمت است، كه از آن يكى را در هفت آسمان و زمين پخش كرد، به آن يك درجه بر تمام خلق آنچه مناسب آنان است مى بخشايد، و خلق هم با مايه گرفتن از آن بر يكديگر مهر ورزيده ترحم مى آورند. و نود و نه درجه آن را نزد خود نگاه داشته، تا روز قيامت بپا شود، آن يك درجه پخش شده در دنيا را به نود و نه درجه بيفزايد و بر مؤمنان و مطيعان پخش نمايد!!
ربّ به معناى مالك است كه مالكيت او بر تمام موحودات هستى و همه عالمين حقيقى و قابل سلب نيست، مالكى كه تدبير و رشد و پرورش موجودات به دست قدرت اوست. چون پيوند مالكيت و تدبير او با تمام ذرّات هستى حقيقى و ابدى و دائمى و ذاتى است، معنا ندارد كه انسان در برابر ربوبيت او ربّى انتخاب كند، و مالكى اتخاذ نمايد، و تدبيرى و مدبّرى و قانونى جز قانون او قبول كند. تجلّى توحيد واقعى در تمام شئون حيات و زندگى به اين است كه انسان با تمام وجودش در سايه مالكيت و تدبير او باقى بماند، و هر مالك و مدعى مالكيت، و هر فرهنگ و مدرسه اى كه به ستم و بر ضد حق مى خواهد، تدبير حيات آدمى را به دست بگيرد نفى كند، و كلمه طيبه لا اله الا الله در تمام زواياى حيات معنائى غير از اين ندارد.
آرى تمام نياز ظاهر و باطن آدمى را رحمت حق، و نور ربوبيت او برطرف مى كند، و سعادت دنيا و آخرت آدمى را لطف و عنايت و رأفت و مرحمت، و تدبير او تضمين مى نمايد.
توسل انبياء الهى به ربوبيت و رحمت حق پيامبران خدا كه ربّ و مالكى، و مدبّر و مريدى و رحمت و لطفى جز رحمت و ربوبيت حق نشناختند، و خود را در تمام لحظات مملوك آن مالك و مربوب آن رب، و عبد آن معبود نگاه داشته و با ارباب متفرقه، و مدعيان تدبيرهاى بيجا با تمام وجود مبارزه كردند، و بعضى از آنان در اين صحنه پيكار جان باختند، تا مالكيت و فرهنگ و رحمت حق را براى ابد با خود داشته باشند، در تمام حوادث و گرفتاريها يا به و قت نيازمنديها و حاجات متوسل به ربوبيت و رحمت حق مى شدند.
آدم(عليه السلام) عرضه داشت: رَبَّنا ظَلَمْنا اَنْفُسَنا وَ اِنْ لَمْ تَغْفِرْ لَنا وَ تَرْحَمْنا لَنَكُونَنَّ مِنَ الْخاسِرينَ. [2]
اى مالك و مربى ما، بر خويشتن ستم روا داشتيم، چنانچه ما را سرافراز به غفران و رحمت خود ننمائى، هر آينه از زيانكاران خواهيم بود. نوح در دعايش براى نجات خود و مؤمنان و ريشه كن شدن ستمگران گفت: ربِّ لا تذر على الارض من الكفرين دياراً. [3]
اى مالك و مدبر من از اين ناسپاسان بر روى زمين ديّارى باقى مگذار.
ابراهيم(عليه السلام) در دعايش مى گفت: ربَّنا انّى اسكنت من ذرِّيَّتى بواد غير ذى زرع عند بيتك المحرَّم ربَّنا ليقيموا الصَّلوة. [4]
اى مالك و مربى ما، من ذرّيه خود را در وادى بى كشت و زرع نزد بيت الحرام تو مسكن دادم، اى رب و مدبر من تا نماز را بپاى دارند. موسى(عليه السلام) به وقت درماندگى در كنار دروازه شهر مدين به مناجات حق برخاست و عرضه داشت:
ربِّ انّى لما أنزلت إلىِّ من خير فقيرٌ. [5]
اى مالك و مدبر من به چيزى كه تو بر من فرو فرستى از رزق و روزى محتاجم. حضرت يوسف عرضه داشت:
رب قد اتيتنى من الملك و علَّمتنى من تأويل الأحاديث فاطر السَّموات و الارض انت وليّى فى الدُّنيا و الاخرة توفَّنى مسلماً و الحقنى بالصّالحين. [6]
اى مالك و مربى من، به حقيقت كه تو مرا سلطنت دادى، و دانش تعبير خواب آموختى، توئى آفريننده زمين و آسمان، توئى ولىّ من در دنيا و آخرت، مرا به حال تسليم بميران، و به بندگان شايسته ات ملحق فرما. زكريا عرضه داشت: ربِّ لا تذرنى فرداً و أنت خير الوارثين. [7]
اى مالك و مدبر من، مرا يكه و تنها وا مگذار كه تو بهترين وارثانى. به رسول باكرامتش تعليم داده كه در دعا و مناجاتش بگويد: ربِّ اغفر و ارحم و انت خير الرّاحمين. [8]
اى مالك و مربى من، غفران و رحمتت را نصيبم كن، كه تو بهترين رحم كنندگانى. از قول اولياء و عاشقانش نقل مى كند كه در شب تاريك در حال قيام و قعود و انديشه در خلقت و آفرينش مى گويند: ربَّنا ما خلقت هذا باطلا. [9]
اى مالك و مربى و مدبر ما، اين آسمانها و زمين را باطل و بيهوده نيافريده اى.
در دعاهاى وارده از امامان معصوم بخصوص دعاى كميل، ابوحمزه، عرفه، و مناجات پانزده گانه حضرت سجاد كلمه مبارك رب خيلى تكرار شده، توسل انبياء به اين مقام، و تكرار اين حقيقت در دعا، نمايشگر عظمت اين مسئله و تجلى آن در شئون و زواياى حيات انسان است، دعاكنندگان تنها در دعا متوسل به اين مقام نبودند، بلكه ربوبيت حق در فضاى زندگى آنان، در عقايد و اعمال و اخلاقشان تجلى علمى و عملى داشت.
مقام باعظمت عبادت و بندگى حق انسان چه مرد و چه زن داراى هويّتى واحد، و جوهرى همسان هستند، و در پيمودن راه كمال و ظهور آثار انسانيت و رسيدن به درجات و مقامات معنويه هيچ فرقى با هم ندارند، اگر با ميل باطنى و كشش فطرى، و كمك گيرى از عقل و نبوت و امامت و معلمان دلسوز، و مربيان واجد شرايط به قبول ربوبيت حق تن دهند، و مالكيت و تدبير و هدايت حضرت حق را در تمام جهات زندگى بپذيرند، از افتادن در لجنزار بندگى طاغوت و هواى نفس، و دچار شدن به فرهنگ ها و مدرسه هاى شيطانى در امان مى مانند، و از بركت مملوك بودن نسبت به مالك واقعى، به مقامات عاليه ملكوتيه و عرشيه خواهند رسيد. مرد و زن در خلقت ظاهرى و باطنى خود تجلّى رحمانيت و رحيميت و ربوبيت حضرت حقند، اين واقعيتى است كه از صريح آيات الهى استفاده مى شود، و جاى انكار و ايراد، و شك و ترديد ندارد.
زن انسان است، زن داراى استعداد و قواى معنويست، زن در منطق وحى هويت و جوهرى يكسان با مرد دارد.
زن رحمت الهى است، زن جلوه ربوبيت حق است، تحقير او، حمله به او، پايمال كردن حقوق او، سرپيچى از حفظ برنامه هاى به حق او، ضعيف شمردن او در دايره انسانيت، بى مورد طلاق دادن او، فرق گذاشتن بين او و پسر، همه و همه آثار شوم مدعيان مالكيت بر بشر، و فرعون هاى تاريخ، و فرهنگ هاى سلطه گر و ستم پيشه و ظالم و بيدادگر است. در ايتاليا وقتى مرد خانه دختردار مى شد از خوشحالى در پوست نمى گنجيد، زيرا شيئى به اشيائش اضافه شده بود و پس از سيزده يا چهارده سال او را به بازار برده و مى فروخت و قيمتش را صرف مخارج روزانه زندگى مى كرد! گاهى كه در ايتاليا از دست زن خشمگين مى شدند او را در ديگ جوشانى از روغن زيتون مى انداختند تا نابود شود.
از او به عنوان خدمتكار، كلفت، كنيز، كالاى شهوت استفاده مى كردند، و هنوز هم در فرهنگ بشرى از بسيارى از حقوق حقّه اش محروم است. ولى در آئين حق و در منطق وحى، زن موجودى والا، منبعى از مايه هاى معنوى، جهانى از استعدادها، و نيروئى الهى است. زن اگر قدر خود را بشناسد، و موقعيت انسانى خويش را حفظ كند، و از تعاليم عاليه اسلام براى رشد و تربيت خود بهره بگيرد در حّد توان خويش، مريمى پاك، و خديجه اى باكرامت و زينبى شايسته، و مقامى در خور حريم حضرت حق خواهد شد، وگرنه مانند مردانى كه راه ناسپاسى سپردند، و به نعمتهاى حق كافر شدند، و سر از هدايت پروردگار پيچيدند دچار خزى دنيا و آخرت و لعنت ابد حق خواهند شد.
------------------------------------------------
[1] -بحار، ج 74، ص 59.
[2] -بحار، ج 38، ص 196.
[3] -بحار، ج 74، ص 45.
[4] -تحف العقول/238.
[5] -بحار، ج 74، ص 61 ـ 74.
[6] -همان مدرك.
[7] -همان مدرك.
[8] -بحار، ج 74، ص 82.
[9] -بحار، ج 13، ص 330.
----------------------------
حسين انصاريان

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page