عمروعاص پس از شنيدن توطئه قتل و ترس از كشته شدن ، چند روز به اقامه نماز جماعت نرفت . صبح روز 17 رمضان فرا رسيد، عمروعاص وانمود كرد كه بعلت دل درد نمى تواند به نماز برود، از اين رو شخصى به نام ((خارجة بن ابى حبيبة ))(1) را كه رئيس ماءمورين شهر بود و هيچ اطلاعى از دسيسه قتل نداشت ، به جاى خود به مسجد فرستاد.
خارجة بن ابى حبيبه در محل اقامه نماز ايستاد، قاتل كه از قبل در جاى خود قرار گرفته بود و به خيال اينكه عمروعاص به نماز ايستاده است بدون تاءخير شمشير را كشيده و با يك ضربت او را از پاى درآورد. ماءمورين عمروعاص فورا بر سر او ريخته ، و دست بسته او را پيش امير بردند. عمروعاص با ديدن او فريادى كشيد و گفت : واى بر تو، چرا فرمانده نيروهايم را كشتى ؟ تو ((خارجة بن ابى حبيبة )) را كشتى ؟ اما آن مرد بدون ترس و وحشت و با خونسردى گفت : بخدا قسم من فكر مى كردم تو را كشته ام ؟ عمروعاص فرياد زد و گفت : تو مى خواستى مرا بكشى اما خدا نخواست و ((خارجة بن ابى حبيبة )) كشته شد. اما بگو ببينم تو كيستى ؟ آن مرد گفت : من عمر بن بكر هستم . عمروعاص گفت : از كدام قبيله هستى ؟ گفت : از بنى تميم . آنگاه عمروعاص دستور داد فورا او را به قتل برسانند.
اما خوله در آن شب خواب و قرار نداشت ، او منتظر خبر تازه اى بود كه بايد فردا آن را مى شنيد. صبح روز بعد داد و فريادهاى در شهر شنيده شد، پدرش به خانه آمد و سراسيمه به سوى خوله رفت و گفت : دخترم ! حرفهاى عبدالله درست بود و پس از بيان ماجراى قتل گفت : حالا تو بايد خود را براى ازدواج با عبدالله آماده كنى .
خوله با شنيدن اين خبر، خود را در بن بست عجيبى ديد، او خيلى ناراحت بود و نمى دانست چه كند، از اين رو خود را سرزنش مى كرد كه چرا زودتر از خانه پدرش فرار نكرده است ، اما به علاقه سعيد به خودش يقين نداشت زيرا وقتيكه سعيد او را در فسطاط ملاقات كرده بود، هيچ ابراز علاقه و محبتى به خوله نكرده بود. از طرفى هم نگران كوفه بود كه بر سر على عليه السّلام چه آمده است ، آيا ابن ملجم موفق به اين كار شده است يا نه ؟ آيا اميرالمؤ منين عليه السّلام نيز مثل عمروعاص نجات پيدا كرده و يا اينكه شهيد شده است ؟ تنها كسى كه او را از اين بن بست خارج مى كرد غلامش بود، كه منتظر بود هر چه زودتر بياد و اخبار صحيح را براى او نقل كند.
-----------------------------------------------------------
1- تاريخ يعقوبى نام اين شخص را ((خارجة بن حنيفه (خوافه ) ))معرفى مى كند.
-----------------------------------------------------
مؤ لف : جرجى زيدان
ترجمه و تحقيق : ابراهيم خانه زرّين / ايرج متّقى زاده