«شعر : كوكب برج شرف، بانوى نام آور، خديجه‏‏»

(زمان خواندن: 2 - 3 دقیقه)

كوكب برج شرف، بانوى نام آور، خديجه‏
همسر خير الورى‏ محبوبه دوار، خديجه‏
فخر نسوان، اسوه عفّت، جلودار نجابت‏
آسمان فضل را تابان‏ترين اختر، خديجه‏


زوج او معصوم و، خود معصومه، نسلش پاك و معصوم‏
عصمت كبراى حق را مُظهر و مظهر، خديجه‏
پاك مى‏بود از پليدى‏هاى عصر جاهليت‏ژ
جامه ايمان و تقوى‏ داشتى در بر، خديجه‏
بر كناز از كفر و شرك و ظلمَ دوران ضلالت‏
بود بيزار از خصال قوم كين پرور، خديجه‏
گشت در آن روزگار تيره از جهل و تباهى‏
يار و همدست رسول معدلت گستر خديجه‏
با وجچود منع دشمنهاى سرسخت و مخالف‏
گشت ختم انبيا را همدم و همسر، خديجه‏
در زمان غربت اسلام و توحيد و عدالت
مكتب اسلام را شد بهترين ياور خديجه‏
پيشگاه جمله زنها در قبول دين حق بود
داشت چون اسلام را از ابتدا باور خديجه‏
ثروت انبوه خود را داد در دست پيمبر
هم گذشت از جان و هم از مال و سيم و زر خديجه‏
در طريق يارى احمد نمى‏دادى به خود راه‏
ترسى از طعن زنان  مشرك و كافر خديجه‏
داعى حق را اجابت كرد و از روى تبصيرزت‏
دين حق را داد يارى تا دم آخر خديجه‏
تا نبرد مصطفى‏ با كفر و باطل گشت آغاز
بود او را از وفا همراه و همسنگر خديجه‏
با چنين سعى بليغ و همت والا و ايثار
باشد از اهل جهاد اصغر و اكبر خديجه‏
بود با رفتار و با گفتار آرامش قرينش
مايه امّيد و دلگرمىّ پيغمبر خديجه‏
در حمايت از نبىّ و نصرت دين الهى
اولين شخص است حيدر، تالى حيدر خديجه‏
زان همه خدمت كه آن بانو به دين حق نموده‏
شد ميان مسلمين بانوى نام آور خديجه‏
اى عجب، كاندر زمين نشناخت كس  او را كماهى‏
هست نزد قدسيانِ آسمان اشهر خديجه‏
با چنين جاه و جلال و منزلتاهايى كه دارد
در فضيلت برتر است از مريم و هاجر خديجه‏
هر چه در اوصاف او گويند تا صبح قيامت
باز هم در فضل دارد دفترى ديگر خديجه‏
من چه گويم در مديح آن مهين بانوى عظمى
در ثنايش هر چه گويم هست بالاتر خديجه‏
افتخار او همين بس كز ميان جمله زنها
اوصياى پاك احمد را بُود مادر خديجه‏
حق تعالى‏ مصطفى را نعمت كوثر عطا كرد
حضرت زهراست كوثر، مادر كوثر خديجه‏
بر پيمبر گشت  عام الحزن سال رحلت او
زانكه بودى حرتش را بهترين ياور خديجه‏
من كجا و گفتن مدحش يكى از صد هزاران‏
جون بُود بر عالم هستى سَرو و سَروَر خديجه‏
خواستم تا بيشتر نامش بلند آوازه گردد
گرچه دارد  خود مقام و رتبه برتر خديجه‏
مدّتى در انتخاب وزن بودم در تفكّر
تا كه شد در عالم رؤيا هدايتگر خديجه‏
يك شارات بود و چون بيدار گشتم
شد خروشان چشمه طبعم به مدح زوج پيغمبر خديجه‏
رحمت بى منتهاى حق به روح پاك او باد
كز همه خيرات دارد بهره اكثر خديجه‏
در ثنايش چند بيتى «جان نثار» ناتوان گفت‏
و رنه دارد عزّ و جلّ‏ّ و شان بى حد و بى مر خديجه‏

منبع : سایت حضرت خدیجه

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page