46 « وَبَيْنَهُما حِجابٌ وَعَلَى الْأَعْرافِ رِجالٌ يَعْرِفُونَ كُلاًّ بِسِيماهُمْ وَنادَوْا أَصْحابَ الْجَنَّةِ أَنْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ لَمْ يَدْخُلُوها وَهُمْ يَطْمَعُونَ »
47 « وَإِذا صُرِفَتْ أَبْصارُهُمْ تِلْقاءَ أَصْحابِ النّارِ قالُوا رَبَّنا لا تَجْعَلْنا مَعَ الْقَوْمِ الظّالِمِينَ »
48 « وَنادى أَصْحابُ الْأَعْرافِ رِجالاً يَعْرِفُونَهُمْ بِسِيماهُمْ قالُوا ما أَغْنى عَنْكُمْ جَمْعُكُمْ وَما كُنْتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ »
49 « أَ هؤلاءِ الَّذِينَ أَقْسَمْتُمْ لا يَنالُهُمُ اللّهُ بِرَحْمَةٍ ادْخُلُوا الْجَنَّةَ لا خَوْفٌ عَلَيْكُمْ وَلا أَنْتُمْ تَحْزَنُونَ»
ترجمه :[1]
چهار آيه است راجع به اعراف و از آيات مشكله قرآن است و مفسرين هم حقّ تفسير اينها را ادا نكردند و برخورد به نكات آنها نكردند و ما در كلم الطيب[2] توضيح دادهايم و در اينجا هم ناچاريم مقدمةً توضيح دهيم سپس به شرح آيات بپردازيم به حول و قوّه و تأييد الهى .
[ شرح اصحاب اعراف و دو دسته بودن آنان ]
توضيح كلام: اينكه اعراف مكان مرتفعى است بين بهشت و جهنم و مُشرِف بر آنها ، كه هم اهل بهشت مشاهده مىشوند و هم اهل جهنم و آنها هم مشاهده مىكنند كسانى را كه در اعراف هستند . و اصحاب اعراف دو دسته
هستند:
يك دسته ، فسّاق و عُصات مؤنين هستند كه اينها به واسطه ايمانشان در جهنم نرفتند و به واسطه كثرت معاصى داخل بهشت نشدند . اينها چون نظر به اهل بهشت مىكنند به آنها سلام مىكنند ، چون در عقيده با آنها مشتركند و طمع [ دارند ] و اميدوار هستند كه رحمت و مغفرت الهى شامل حال آنها بشود و شفعايى بيابند و آنها را شفاعت كنند و چون نظر به اهل جهنم مىكنند مىگويند : خداوندا ! ما را با اينها قرار مده ، زيرا اينها كفار هستند و ما مؤنين هستيم.
دسته دوم ، شفعا هستند ؛ مثل ائمه اطهار عليهمالسلام مخصوصاً امير المؤنين عليهالسلام كه اينها اهل بهشت و اهل جهنم و اهل اعراف را به سيما و علامات مىشناسند كه اگر ايمان دارند در صورت آنها ظاهر است و اگر ندارند كفر در صورت آنها ظاهر است . اينها تشريف مىآوردند و رو به اهل جهنم مىكنند و مىفرمايند كه ، شما اموالى را كه جمع آورى كرديد شما را بىنياز نكرد و آنچه تكبر مىورزيديد و ايمان نياورديد ديديد كه گرفتار عذاب شديد و خيال مىكرديد كه اين مؤنين در اعراف هم ، به واسطه معاصى بهشت نخواهند رفت و قسم بر طبق آن ياد كرديد . سپس خطاب به اين مؤنين معصيتكار ، كه در اعراف هستند ، مىكنند كه ما شما را شفاعت كرديم داخل بهشت شويد كه هيچگونه حزنى نداشته باشيد كه چيزى از نعم بهشتى را از شما دريغ نخواهند داشت و هيچگونه خوفى هم نداشته باشيد كه از عذاب و جهنم معاف شديد . اين است خلاصه مفاد آيات و اللّه العالم .
تفسير :
بپردازيم به شرح آيات:
«وَبَيْنَهُما حِجابٌ» بين اهل بهشت و جهنم حجابى است كه در جاى ديگر مىفرمايد: «فَضُرِبَ بَيْنَهُمْ بِسُورٍ لَهُ بابٌ باطِنُهُ فِيهِ الرَّحْمَةُ وَظاهِرُهُ مِنْ قِبَلِهِ الْعَذابُ»[3].
«وَعَلَى الْأَعْرافِ رِجالٌ» « اعراف »[4] مقام مرتفعى است و از همين معنى است عَرْفِ فَرَس ، كه كاكُل اسب است . و اين مكان ، بين جنّت و نار است .
و مراد از « رجال » انبيا و ائمه اطهار عليهمالسلام هستند ، چنانچه از حضرت صادق عليهالسلام مروى است در مجمع و برهان حديث مفصلى كه فرمود:
«فيقف عليها كلّ نبيٍّ وكلّ خليفة نبيٍّ مع المذنبين من أهل زمانه ، كما يقف صاحب الجيش مع الضعفاء من جنده، وقد سِيقَ المحسنون إلى الجنّة ، فيقول ذلك الخليفة للمذنبين الواقفين معه : انظروا إلى إخوانكم المحسنين قد سِيقُوا إلى الجنّة ، فيسلّم المذنبون عليهم ، وذلك قوله تعالى : « وَنَادَوا أَصْحَابَ الْجَنَّةِ أَن سَلاَمٌ عَلَيْكُمْ » ، ثمّ أخبر سبحانه: أنّهم « لَمْ يَدْخُلُوهَا وَهُمْ يَطْمَعُونَ » يعني: هؤاء المذنبين لم يدخلوا الجنّة وهم يطمعون أن يدخلهم اللّه إيّاها بشفاعة النبي والإمام، و ينظر هؤاء المذنبون إلى أهل النار، فيقولون: « رَبَّنَا لاَتَجْعَلْنَا مَعَ الْقَوْمِ الظَّالِمِينَ »، ثمّ ينادي أصحاب الأعراف ـ وهم الأنبياء والخلفاء أهل النار مقرعين لهم ـ : « مَا أَغْنَى عَنْكُمْ جَمْعُكُمْ وَمَا كُنْتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ » أهؤاء المستضعفون «الَّذِينَ» كنتم تحقّرونهم وتستطيلون بدنياكم عليهم « أَقْسَمْتُمْ » لا ينالهم اللّه برحمة ، ولا يدخلون الجنّة، ثم يقولون لهؤاء المستضعفين من أمر من اللّه لهم بذلك: « ادْخُلُوا الْجَنَّةَ لاَخَوْفٌ عَلَيْكُمْ وَلاَأَنْتُمْ تَحْزَنُونَ » »[5].
[ تفسير « رجال » به آل محمد صلىاللهعليهوآله ]
و از حضرت باقر عليهالسلام مروى است كه تفسير فرمود رجال را به آل محمد صلىاللهعليهوآله ، فرمود:
«هم آل محمد ، لا يدخل الجنة إلاّ من عرفهم وعرفوه، ولا يدخل النار إلاّ من أنكرهم وأنكروه»[6].
و در روايت اصبغ بن نباته از اميرالمؤنين عليهالسلام سؤل شد از اين آيه ، فرمود:
«نحن نقف يوم القيامة بين الجنّة والنار ، فمن نَصَرنا عرفناه بسيماه فأدخلناه الجنة ، ومن أبغضنا عرفناه بسيماه فأدخلناه النار»[7]. و مؤّد اين اخبار است اخبارى كه دلالت دارد كه « على عليهالسلام قسيم الجنة
والنار »[8] است و به دست اوست عصاى عوسج[9] « يسوق قوماً إلى الجنة وآخرين إلى إلنار »[10].
«يَعْرِفُونَ كُلاًّ بِسِيماهُمْ» معلوم است سيماى اهل بهشت بيضاست و سيماى اهل جهنم سودا : «يَوْمَ تَبْيَضُّ وُجُوهٌ وَتَسْوَدُّ وُجُوهٌ»[11]، يعنى انبيا و ائمّه عليهمالسلاماهل بهشت و جهنم را به سيماى آنها مىشناسند به خصوص شيعيان امير المؤنين عليهالسلامكه در پيشانى آنها نوشته مىشود و همچنين دشمنان او . در دعاى ندبه [ است ]: «و شيعتك على منابر من نور مبيضّة وجوههم حولي في الجنّة وهم جيراني»[12].
«وَنادَوْا أَصْحابَ الْجَنَّةِ» ، يعنى اين ضعفاى مؤنين ، كه در اعراف هستند و به واسطه كثرت معاصى داخل بهشت نشدند دوستان و رفقاى خود را در بهشت مشاهده مىكنند آنها را ندا مىكنند : «أَنْ سَلامٌ عَلَيْكُمْ» به آنها سلام مىكنند «لَمْ يَدْخُلُوها»اين ضعفاى مؤنين هنوز داخل بهشت نشدن و در اعراف هستند «وَهُمْ يَطْمَعُونَ» لكن اميد بهشت را دارند كه انبيا و ائمّه عليهمالسلامآنها را شفاعت كنند به واسطه ايمانى كه دارند.
«وَإِذا صُرِفَتْ أَبْصارُهُمْ تِلْقاءَ أَصْحابِ النّارِ» و چون اين مؤنين عُصات رو مىكنند به طرف اصحاب آتش در جهنم و آنها را معذب به عذابهاى سخت مىبينند «قالُوا» از خداوند خود درخواست مىكنند «رَبَّنا لا تَجْعَلْنا مَعَ الْقَوْمِ الظّالِمِينَ» ، چون اينها به واسطه كفر و ظلمِ به خود و به انبيا و ائمّه عليهمالسلام و به ساير مردم كه نگذاردند ايمان بياورند در جهنم معذب شدند ، ما كه ايمان داريم غاية الامر گنهكاريم ما را با اينها قرار مده.
«وَنادى أَصْحابُ الْأَعْرافِ» ، انبيا و ائمّه عليهمالسلام كه تشريف آوردهاند براى شفاعتِ اعرافىها ندا مىكنند «رِجالاً» كسانى را كه در آتش هستند
«يَعْرِفُونَهُمْ بِسِيماهُمْ»آنها را به علامت كفر و عناد و ضلالت مىشناسند «قالُوا» به آنها مىگويند: «ما أَغْنى عَنْكُمْ جَمْعُكُمْ» ديديد كه به ما ايمان نياورديد و مخالفت كرديد مال و منال و عِدّه و عُدّه ، كه دور خود گرد كرده بوديد ، بىنياز نكرد شما را از عذاب جهنم و گرفتار عذاب شديد «وَما كُنْتُمْ تَسْتَكْبِرُونَ» بزرگىها و تكبرهاى شما كه باعث كفر و عناد شما بر انبيا و ائمّه عليهمالسلام شد براى شما نتيجه بخش نشد ؟
«أَ هؤلاءِ الَّذِينَ أَقْسَمْتُمْ لا يَنالُهُمُ اللّهُ بِرَحْمَةٍ» ؛ آيا اينهايى كه در اعراف هستند شما اهل جهنم قسم ياد كرديد كه رحمت الهى شامل آنها نمىشود و با شما در عذاب شركت مىكنند با اينكه ايمان دارند ؟ «ادْخُلُوا الْجَنَّةَ» انبيا و ائمّه عليهمالسلام به اين مؤنين ، كه در اعراف هستند ، خطاب مىكنند كه به رغم اَنْف[13] كفار و مخالفين ما شما را شفاعت كرديم داخل بهشت شويد «لا خَوْفٌ عَلَيْكُمْ»ديگر ترس از عذاب و جهنم نداشته باشيد كه نجات پيدا كرديد «وَلاأَنْتُمْ تَحْزَنُونَ» و محزون نباشيد كه در بهشت هيچ موهبتى از شما دريغ نخواهد داشت ، متنعم باشيد به جميع نعم الهيه ابد الآباد.
-----------------------------------------------------------
[1] . و ميان آن دو [گروه] حايلى است ، و بر اعراف ، مردانى هستند كه هر يك [ از آن دو دسته ]را از سيمايشان مىشناسند و بهشتيان را ـ كه هنوز وارد آن نشده ولى به آن اميد دارند ـ صدا مىزنند كه : سلام بر شما46 و چون چشمانشان به سوى دوزخيان گردانيده شود مىگويند : پروردگارا ، ما را در زمره گروه ستمكاران قرار مده47 و اهل اعراف ، مردانى را كه آنان را از سيمايشان مىشناسند صدا مىزنند و مىگويند : جمعيت شما و آن تكبرى كه مىكرديد به حال شما سودى نداشت48 آيا اينان همان كسان نبودند كه سوگند ياد مىكرديد كه خدا آنان را به رحمتى نخواهد رسانيد ؟ [ هم اكنون به آنان گفته مىشود : ] داخل بهشت شويد كه نه ترسى داريد و نه غمناك مىشويد49 .
[2] . الكلم الطيب : ص727 ـ 731 .
[3] . پس ميان آنها ديوارى زده مىشود كه آن را دروازهاى است باطنش رحمت است و ظاهرش روى به عذاب دارد . سوره حديد: آيه 13.
[4] . اعراف جايگاهى ميان بهشت و دوزخ است و تنها در اين سوره [ آيات 46 و 48 ] به كار رفته است . اعراف در لغت ، جمع « عُرْف » و به معانى گوناگونى آمده از جمله ، بخش بالاى كوه ؛ توده شن ؛ رستنگاهِ موى در پشت گردن جانوران و گاه انسان ، كه در اين دو مورد اخير در فارسى « يال » مىگويند .
برخى از مفسران ، مفهوم لغوى عرف را در اين آيات ، « هر چيز بلندپايه » دانستهاند و بر طبق همين معنا ، اعراف در اين آيات را ، همان حجاب ميان بهشت و دوزخ شمرده و اغلب در تفسير اين حجاب ، آن را ديوارى ميان آن انگاشتهاند . برخى ديگر نيز ، با توجه به معانى « عرف » اعراف را بخش بالايى ديوار حائل ميان بهشت و دوزخ دانستهاند .
به هر روى ، در اين مطلب كه اعراف ديوار يا حائلى ميان بهشت و دوزخ . يا بخش بالايى چنين حائلى است ، در تفاسير بسيار تكرار شده است . اما مفسران بيش از آنكه درباره اعراف بحث كنند درباره « اصحاب اعراف » بحث كردهاند : برخى معتقدند آنان در جايگاهى برتر از دوزخيان و پايينتر از بهشتيان قرار دارند . بر طبق برخى روايات شيعى ، اهل اعراف دستهاى از اهل ايمانند كه گناهان ، ايشان را از بهشت دور ساخته و حسنات ، آنان را از آتش نگاه داشته است . برخلاف اين تفسير برخى از مفسران ، اعرافيان را از بلند پايهترين بهشتيان مىدانند كه براى شفاعت يا گواهى دادن بر فراز اعراف جاى گرفتهاند و در متون اماميه ، اصحاب اعراف ، پيامبر و اهل بيت او عليهمالسلام هستند .
در اديان كهن منزلى ميان بهشت و دوزخ ذكر شده است . در فرهنگ اسلامى ، واژه اعراف به عنوان منزلى ميان بهشت و دوزخ شهرت زيادى ندارد و در متون متأخر ، اصطلاح « برزخ » را به عنوان معادلِ اعراف به كار رفته است .
در اصطلاح صوفيه ، اعراف مقام شهود حق در هر چيزى از ممكنات است ، در حالى كه به صفاتى متجلى است كه آن شىء مظهر آنهاست و اين همان مقام اِشراف بر اطراف است كه از آيه 46 سوره اعراف 7 الهام گرفته شده است .
[5] . پس بر آن اعراف هر پيامبرى و هر جانشين پيامبرى به همراه گنهكاران زمان خودش مىايستد ، چنان كه فرمانده لشكر با سربازان ضعيفش مىايستد [ همراهى مىكند ] . نيكوكاران به بهشت پيشى گرفتهاند پس آن جانشين به گناهكارانى كه با او ايستادهاند مىگويد : بر برادران نيكوكارتان نگاه كنيد كه به بهشت سبقت گرفتند پس گنهكاران بر آنان سلام مىكنند و اين ، قول خداوند است : « و بهشتيان را ندا مىدهند كه سلام بر شما باد. » آنگاه خداوند سبحان خبر مىدهد : « اينان [ كه سلام مىكنند ] داخل بهشت نشدند ولى اميد ورود به بهشت را دارند. » ؛ يعنى اين گنه كاران به بهشت وارد نشدند ولى اميدوارند كه خداوند آنان را به شفاعت پيامبر و امام وارد بهشت گرداند . اين خطاكاران به دوزخيان مىنگرند و مىگويند : « خدايا ! ما را با گروه ستمكار قرار مده . » آنگاه اعرافيان ، كه پيامبران و جانشينان آنان باشند ، دوزخيان را با سرزنش صدا مىزنند : « گردآورى [ مال براى ] شما [ يا جمعيتِ شما ] و آنچه بدان تكبر مىورزيديد ، سودى نبخشيد آيا اينان مستضعفانى كه شما آنان را حقير مىشمرديد و به دنياى خودتان بر آنان فخر مىفروختيد و قسم ياد مىكرديد كه خداوند آنان به هيچ رحمتى نوازش نخواهد كرد و داخل بهشت نمىشوند . سپس از امر الهى به اين مستضعفان با اين خطاب مىگويند « وارد بهشت شويد كه هيچ ترسى بر شما نيست و شما غمگين نمىشويد » . مجمع البيان : ج4 ، ص261 ؛ تفسير البرهان : ج3 ، ص172 ، ح20 و بحار الأنوار : ج8 ، ص331 .
[6] . آنان آل محمد هستند كه داخل بهشت نمىشود مگر كسى كه انان را بشناسد و آنان او را بشناسند و داخل آتش نمىشود مگر كسى كه ايشان را انكار كند و آنان او را انكار كنند [ و نشناسند ] . تفسير عياشى : ج2 ، ص22 ، ح45 و تفسير البرهان : ج3 ، ص173 ، ح26 .
[7] . ما روز قيامت بين بهشت و دوزخ مىايستيم پس هر كس ما را يارى كرده باشد او را با چهرهاش مىشناسيم پس او را وارد بهشت مىگردانيم و هر كس با ما كينه و دشمنى ورزيده باشد او را به چهرهاش مىشناسيم پس او را وارد آتش مىگردانيم . تفسير فرات الكوفى : ص144 ، ح176 ؛ مجمع البيان : ج4 ، ص653 و تفسير البرهان : ج3 ، ص172 ، ح21 .
[8] . تفسير عياشى : ج2 ، ص21 ، ح42 ؛ امالى صدوق : ص150 ؛ مجمع البيان : ج4 ، ص653 ؛ تفسير البرهان : ج3 ، ص173 ، ح23 و بحار الأنوار : ج38 ، ص95 .
[9] . عوسَج : بوته تمشك وحشى كه چوب آن بسيار محكم و پر از خار است . در نسخه چاپ تهران « عوج » آمده بود .
[10] . گروهى را به بهشت مىبرد و گروهى را به جهنم . تفسير التبيان : ج4 ، ص411 و مجمع البيان : ج4 ، ص653 .
[11] . روزى كه سفيد مىشود صورت هايى و سياه مىشود صورت هايى . سوره آل عمران: آيه 106.
[12] . و پيروان تو با چهرههايى روشن بر منبرهايى از نور پيرامون من در بهشت هستند و آنان همسايگان منند . زاد المعاد : ص305 .
[13] . رَغْم اَنف : كوبيدن بينى به زمين . مراد اين است كه آنان بر خلاف ميل كافران ، وارد مىشوند .
آیات ٤٦ ، ٤٧ ، ٤٨ و ٤٩
- بازدید: 3132