43 « وَنَزَعْنا ما فِى صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ تَجْرِى مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ وَقالُوا الْحَمْدُ للّهِِ الَّذِى هَدانا لِهذا وَما كُنّا لِنَهْتَدِىَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللّهُ لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ وَنُودُوا أَنْ تِلْكُمُ الْجَنَّةُ أُورِثْتُمُوها بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ»
ترجمه :
43. و ما خارج مىكنيم از قلوب مؤنين در بهشت كينه و عداوت و حسد را و جارى مىشود از زير آنها ، يعنى قصرها و زير درختهاى بهشت نهرهايى از آب و شير و عسل و خمر . و گفتند : الحمد للّه ، حمد مختص خداوندى است كه ما را هدايت فرمود از براى اين و ما نبوديم كه هدايت شويم اگر نبود اينكه خداوند ما را هدايت مىفرمود . هرآينه به تحقيق آمدند پيغمبران ما به حق و راستى . و اينها ندا مىشوند اين است آن بهشتى كه شما به ميراث نايل شديد به سبب آنچه بوديد عمل مىكرديد.
تفسير :
[ خارج شدن تمام صفات زشت از قلب بهشتيان ]
«وَنَزَعْنا ما فِى صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ» ، در دنيا چه بسيار مىشود كه برزخارف دنيوى يا حيازت مقامى ميان دو برادر يا پدر و فرزند يا دو شريك و رفيق كدورتى پيدا مىشود كه باعث حسد و بغضا و نِقار[1] مىگردد ولو مؤنين به واسطه ايمان آثار آنها را بار نكنند لكن اين صفات خبيثه را از قلوب خود نمىتوانند بيرون كنند ، چون غالباً اختيارى نيست و خداوند هم مؤخذه نمىفرمايد و لكن در بهشت خداوند به قدرت كامله خود اين نوع صفات خبيثه را بلكه جميع اخلاق رذيله را از قلوب اهل بهشت خارج مىفرمايد ، تمام با هم رئوف و مهربان و مألوف هستند ، چون در بهشت هم لذايذ جسمانى و هم روحانى هست و اين يكى از لذايذ روحى است ـ رزقنا اللّه[2].
«تَجْرِى مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ» مراد اين نيست كه از زير قصر ، انهار خارج شود ؛ يعنى پاى عمارات و وسط اشجار، و شاهد بر اين معنى قول فرعون است كه خداوند نقل مىفرمايد: «أَ لَيْسَ لِى مُلْكُ مِصْرَ وَهذِهِ الْأَنْهارُ تَجْرِى مِنْ تَحْتِى»[3] .
و تعبير به « انهار » كه جمع است شايد اشاره باشد به اين آيه : «فِيها أَنْهارٌ مِنْ ماءٍ غَيْرِ آسِنٍ وَأَنْهارٌ مِنْ لَبَنٍ لَمْ يَتَغَيَّرْ طَعْمُهُ وَأَنْهارٌ مِنْ خَمْرٍ لَذَّةٍ لِلشّارِبِينَ وَأَنْهارٌ مِنْ عَسَلٍ مُصَفًّى»[4].
«وَقالُوا الْحَمْدُ للّهِِ الَّذِى هَدانا لِهذا» در برهان از كافى روايت مىكند كه مشارٌ إليه « هذا » ولايت امير المؤنين و ائمه طاهرين عليهمالسلام است زمانى كه آنها را مشاهده مىكنند[5] ، لكن مكرر گفتهايم كه اين نوع اخبار بيان مصداق است و اين كلام تمام اهل بهشت است از جميع امم سابقه و اين امت ، به قرينه جمله بعد ، كه « لقد جاءت رسلنا بالحق » باشد . بنابراين مشارٌ إليه ايمان است كه سبب دخول بهشت مىشود .
«وَما كُنّا لِنَهْتَدِىَ لَوْ لا أَنْ هَدانَا اللّهُ» . البته معلوم است اگر ارسال رسل و انزال كتب و جعل احكام نفرموده بود احدى هدايت نمىشد و مجرد عقل كافى نيست حتّى حكماى بزرگ و دانشمندان سترگ ، كه دست آنها از دامن انبيا كوتاه بوده در چه ضلالتها افتادند . خداوند از لطف و كرمش تمام اسباب هدايت را براى بشر فراهم فرموده چه اسباب تكوينى از اعطاى عقل و قوا و اسباب خارجيه و چه اسباب تشريعى.
«لَقَدْ جاءَتْ رُسُلُ رَبِّنا بِالْحَقِّ» از آدم ابو البشر عليهالسلام تا خاتم صلىاللهعليهوآله تمام حق بودند و آنچه فرمودند از جانب حق بوده ، چه امور اعتقاديه و چه صفات نفسانيه و چه اعمال جوارحيه[6].
«وَنُودُوا أَنْ تِلْكُمُ الْجَنَّةُ» اين ، آن بهشت است كه در دنيا وعده داده شده بوديد و قبل از قبض روح شما به شما نشان داده بودند و ملائكه به شما بشارت دادند «أُورِثْتُمُوها» « ارث » عبارت از اين است كه اختصاص به شما دارد و ديگران حقى ندارند «بِما كُنْتُمْ تَعْمَلُونَ» سبب ميراث شما ايمان و اعمال صالحه بوده كه قابليت اين ارث را پيدا كرديد.
-----------------------------------------------------
[1] . رنجش ؛ كينه .
[2] . خدا روزى ما گرداند .
[3] . اى قوم من ! آيا از براى من نيست سلطنت مصر و اين انهار كه از زير قصر من مىرود ؟ سوره زخرف: آيه 51.
[4] . در بهشت نهرهايى است از آب كه تغييرى در او داده نشده ، و نهرهايى از شير كه طعم آن تغيير نكرده ، و نهرهايى از خمر كه لذت است براى كسانى كه مىآشامند و نهرهايى از عسل صاف شده . سوره محمد صلىاللهعليهوآله: آيه 15.
[5] . كافى : ج1 ، ص418 ، ح33 ؛ و تفسير البرهان : ج3 ، ص164 ، ذيل ح8 .
[6] . اعمال عبادى اى كه با اعضا و جوارح انجام مىشود .
آیه ٤٣ « وَنَزَعْنا ما فِى صُدُورِهِمْ مِنْ غِلٍّ تَجْرِى مِنْ تَحْتِهِمُ ... »
- بازدید: 2736