269 «يُؤتِى الْحِكْمَةَ مَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُؤتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِىَ خَيْراً كَثِيراً وَما يَذَّكَّرُ إِلاّ أُولُوا الْأَلْبابِ»
ترجمه:
269. خداوند به هر كه بخواهد حكمت عنايت مى فرمايد و هر كه را حكمت داد خير كثيرى به او عنايت فرموده، ولى متذكر اين نعمت عظما نمى شوند، مگر صاحبان عقل.
تفسير:
[در بيان معناى حكمت و اينكه از شئون علم است]
اختلاف شد بين مفسرين در معناى مراد از «حكمت» به اقوال زيادى تماما بدون مدرك، بعضى گفتند علم قرآن : ناسخ و منسوخ، محكم و متشابه،
مقدّم و مؤّر، حلال و حرام، ظاهر و باطن، تفسير و تأويل و اين علم ، مختص به ائمّه اطهار عليهم السلام است . و بعضى گفتند اصابه [= درستى] در قول و فعل، اين هم از شئونات عصمت است . بعضى گفتند علم دين، و بعضى نبوّت، و بعضى معرفة اللّه، و بعضى فهم، و بعضى خشية اللّه و بعضى فقه.
و از حضرت صادق عليه السلام مروى است قرآن و فقه[1]، و در اخبار طاعة اللّه و معرفة الامام و اجتناب الكبائر[2] و تمام اينها مصاديق است.
و تحقيق كلام اين است كه حكمت يكى از صفات ربوبى است و از شئون علم است و مراد علم به جميع مصالح و مفاسد افعال تكوينيه و تشريعيه است، و حكما گفتند علم به حقايق و ذوات اشياء به قدر الطاقة البشرية. ولى حكمت شامل جميع علوم مى شود از فقه، اصول و معارف حقّه و حكمت طبيعى و حكمت عملى و علم اخلاق و تفسير؛ و بالجمله معرفة الاشياء كلّها، و معلوم است اين موهبت عظما به هر كسى عنايت نشده، لذا مى فرمايد: «يُؤتِى الْحِكْمَةَ مَنْ يَشاءُ»، قابليّت و لياقت و استعداد مى خواهد.
و نيز معلوم است كه موهبتى بالاتر از اين نيست و از اين جهت مى فرمايد:
«وَ مَنْ يُؤتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِىَ خَيْراً كَثِيراً»، و اين حكمت مقول به تشكيك است، مراتب بسيارى دارد، بلكه غير متناهى است و هر كسى كه به او عنايت شده بهره اى از آن دارد و اين موهبت را جهّال [= نادانان] و ارباب مال و جاه و دنيا طلبان درك نمىكنند، بلكه صاحبان عقل و دانش مىفهمند، لذا مىفرمايد: «وَ ما يَذَّكَّرُ إِلاّ أُولُوا الْأَلْبابِ» «لبّ» خالص شىء است و نفيس ترين اجزاى آن و در انسان آنچه كه ما به الامتياز اوست و باعث شرافت اوست، عقل است، لذا عقل را لبّ گفتند.
اشكال:
تمام افراد بشر صاحب عقل هستند، پس تمام اولوالالباب هستند.
جواب:
كسى كه عقل را سركوب شهوات و هواهاى نفسانى و پايمال زخارف دنيوى از مال و منال و جاه و منصب و رياست طلبى نمايد، عقل را ميرانده است و مفقود نموده، لذا از معصوم عليه السلام است كه فرمود: «العقل ما عُبد به الرحمن و اكتُسِب به الجنان»[3].
سؤل كردند: پس آنچه در معاويه (عليه اللعنه) بود، چه بود؟ فرمود: نكرا[4] و شيطنت.
--------------------------------------------------------
[1] . مجمع البيان: ج2، ص659.
[2] . تفسير عياشى: ج1، ص170، ح497 و تفسير البرهان: ج1، ص563، ح1.
[3] . عقل آن چيزى است كه به وسيله آن پروردگار رحمان پرستيده شده و بهشت به دست مى آيد. المحاسن: ج1، ص310، ح613 ؛ كافى: ج1، ص11، ح3 و بحار الأنوار : ج33، ص170، ح447 .
[4] . زيركى و مكر.
آیه ٢٦٩ « يُؤتِى الْحِكْمَةَ مَنْ يَشاءُ وَ مَنْ يُؤتَ... »
- بازدید: 1513