آیه ٢٥٦ « لا إِكْراهَ فِى الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَىِّ ... »

(زمان خواندن: 5 - 9 دقیقه)

256  «لا إِكْراهَ فِى الدِّينِ قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَىِّ فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطّاغُوتِ وَيُؤمِنْ بِاللّه‏ِ فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى لاَ انْفِصامَ لَها وَاللّه‏ُسَمِيعٌ عَلِيمٌ»
ترجمه[1]:
تفسير :
«اكراه» به معنى اجبار است كه كسى را وادار كنند بر فعلى كه بدون اختيار از او صادر گردد. و در حديث رَفْع يكى از نُه چيزى كه از اين امت برداشته شده «ما استكرهوا عليه»[2] است كه اگر كسى عملى از روى كُره و جبر از او صادر شد مسئوليتى ندارد و آثار هم بر او مترتّب نمى ‏شود[3]، مثلاً جبرا و كرها بفروشد يا بخرد يا ازدواج كند يا عمل زشتى از او صادر شود، آن معامله و ازدواج صحيح نيست، مگر بعد از زوالِ اكراه به اختيار امضا و اجازه كند و گناهى هم بر او نيست.

[در بيان جبر وتفويض]
و اين آيه دليل روشنى است بر ردّ جبريّه كه گفته ‏اند انسان در قبول اسلام يا كفر يا عبادات و معاصى و ساير افعال مجبور است، خداوند كسى را اكراه و اجبار نفرموده در دين، هر كه قبول نمود به اختيار خود قبول نموده و هر كه رد نمود به سوء اختيار خود رد كرده، لذا مى‏ فرمايد: «لا إِكْراهَ فِى الدِّينِ». «لا» نفى جنس است، و بنا به قول نحويّين خبرش محذوف است كه «موجود» باشد؛ يعنى «لا اكراه موجود فى الدين»، لكن گذشت در كلمه توحيد كه در اين نمره موارد «لا» براى نفى حقيقت است، مثل «لا إله إلا اللّه‏»، «لا فتى إلاّ عليّ لا سيف إلاّ ذوالفقار»[4]، «لا سخاء إلاّ في العرب»[5] و امثال اين‏ها[6] و اسم و خبر نمى‏ خواهد، مثل «كان » و « ليس » تامّه ؛ « كان زيد و ليس عمر » .
پس معنى اين است كه حقيقتِ اكراه در دين نيست، چون «دين» عبارت از امر قلبى و اعتقاد باطنى و يقين قلبى است و آن قابل اكراه نيست ، حتى بر ظاهر اسلام و اقرار به زبان و عمل به اركان را هم خداوند كسى را مجبور نفرموده و موضوع جهاد و امر به معروف و نهى از منكر و اجراى حدود براى دفع فساد و جلوگيرى از براى سرايت به مسلمين است.
و از براى «اكراه» معانى ديگرى است، مثل اينكه بگويى فلان كار مكروه است؛ يعنى تنفّر طبع مقابل ملايمت با طبع ، و مكروه در باب احكام خمسه چيزى است كه مفسده غير ملزمه دارد مقابل واجب و حرام و مستحب و مباح ؛ زيرا اگر مصلحت ملزمه دارد «واجب» است و مصلحت غير ملزمه «مندوب» و مفسده ملزمه «حرام» و غير ملزمه «مكروه» و اگر مصلحت و مفسده ندارد يا تساوى است «مباح».
[در بيان رشد و غىّ]
«قَدْ تَبَيَّنَ الرُّشْدُ مِنَ الْغَىِّ» «رشد» عقلِ كامل است كه پى بردن به مصالح و مفاسد افعال رشد عقلى دارد در مقابل سفاهت كه درك مصالح و مفاسد نمى‏ كند، فلان سفيه است؛ و در مقابل «غىّ» كه مصلحت را مفسده مى ‏پندارد و مفسده را مصلحت، حق را باطل و باطل را حق، هدايت را ضلالت و بالعكس، ايمان را كفر و بالعكس و هكذا. و خداوند عالم به واسطه افاضه عقل كه درك حُسن و قبح و خير و شرّ و نفع و ضرر و صلاح و فساد و مصلحت و مفسده را مى‏ كند و به واسطه ارسال رسل و انزال كتب و جعل احكام كه بندگان را دلالت به جميع منافع شخصى و نوعى دنيوى و اخروى فرموده و آن‏ها را متنبّه به جميع مضارّ شخصى و نوعى دنيوى و اخروى نموده به بيانات واضح و ادلّه محكم متقن [= قوى، محكم] و مواعظ كافى شافى و معجزات باهر [= درخشان] ، رشد را از غىّ جدا كرده و راه عذرى براى كسى باقى نگذاشته و حجت را بر همه تمام فرموده، هر كه راه حق را بپيمايد از روى منطق و بيان باشد و هر كه در باطل سير كند، از روى عناد و جهل و ساير صفات خبيث باشد ؛ «إِنّا هَدَيْناهُ السَّبِيلَ إِمّا شاكِراً وَ إِمّا كَفُوراً»[7].
[در بيان طاغوت]
«فَمَنْ يَكْفُرْ بِالطّاغُوتِ» «طاغوت» از طغيان و سركشى و زياده‏ روى ، مصدر است، در قرآن بر مفرد و جمع هر دو اطلاق شده؛ «يُرِيدُونَ أَنْ يَتَحاكَمُوا إِلَى الطّاغُوتِ وَ قَدْ أُمِرُوا أَنْ يَكْفُرُوا بِهِ»[8] كه ضمير «بِهِ» مفرد است مرجعش طاغوت و در آيه بعد مى‏ آيد در كلمه «يُخْرِجُونَهُمْ» ضمير جمع به طاغوت برمى ‏گردد و در مقام اسم مصدر است، اطلاق بر هر رئيس كفر و ضلالت مى‏ شود، شيطان ، رؤساى كفر، قضات جور، ارباب ضلالت.
و اصل آن «طغيوت» بوده ، لام الفعل قلب به عين الفعل و بالعكس، شده «طيغوت» بر خلاف قياس، چنانچه در السنه بسيارى در عرف تزويج را تجويز مى ‏گويند.
و در مجمع البيان از حضرت صادق  عليه‏ السلام طاغوت را به شيطان تفسير فرموده از باب بيان مصداق است[9]، و لذا در كافى از حضرت صادق عليه ‏السلام به روايت ابو بصير است [كه] فرمود: «كُلُّ رايةٍ تُرفَع قبل قِيام القائم فصاحبها طاغوت»[10].
[در بيان عروة الوثقى]
پس، بعد از اينكه در دين اكراهى نيست و حق و باطل از هم ممتاز هستند و مبيّن و واضح و روشن؛ پس هر كس به طاغوت كافر گردد و جميع دعات باطله را كنار گذارد و دعوت آن‏ها را اجابت نكند و ايمان به خدا داشته باشد و راه حق را بپيمايد و در صراط مستقيم ثابت قدم باشد و مصداق «وَ يُؤمِنْ بِاللّه‏ِ» باشد، «فَقَدِ اسْتَمْسَكَ بِالْعُرْوَةِ الْوُثْقى» «تمسّك» ، اعتصام و گرفتن و چنگ زدن است. و «عروه» ، ريسمان و حبل و طناب است. و «وُثْقى» ، محكم و مستحكم است. اين كس چنگ زده است به طناب محكم الهى به حق و اهل حق.
و در بعض اخبار اميرالمؤمنين عليه ‏السلام را عروة الوثقى گفتند[11]، و در بعضى، ائمه طاهرين  عليهم ‏السلام را كه فرمودند: «نحنُ العروة الوثقى»[12] از باب بيان اظهر مصاديق است ، و اِلاّ تمام دعات حق، بلكه تمام دستورات الهيه و طرق حقّه، عروة الوثقى است.
«لا انْفِصامَ لَها»؛ حق ثابت مى‏ ماند و باطل از بين مى ‏رود ؛ «وَ قُلْ جاءَ الْحَقُّ وَ زَهَقَ الْباطِلُ إِنَّ الْباطِلَ كانَ زَهُوقاً»[13] ، «لِيُحِقَّ الْحَقَّ وَ يُبْطِلَ الْباطِلَ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُجْرِمُونَ»[14] ، پس ريسمان محكم الهى پاره شدن و انفصام ندارد ، دينِ حق برجاست و برپاست.
چراغى را كه ايزد بر فروزد
هر آن كس پف كند ريشش بسوزد
«يُرِيدُونَ لِيُطْفِؤا نُورَ اللّه‏ِ بِأَفْواهِهِمْ وَ اللّه‏ُ مُتِمُّ نُورِهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْكافِرُونَ»[15].
«وَ اللّه‏ُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ» بيانش گذشت مكررا معناى «سميع» و «عليم»[16].
-------------------------------------------------
[1] .  در دين هيچ اجبارى نيست و راه از بيراهه به خوبى آشكار شده است. پس هر كس به طاغوت كفر ورزد و به خدا ايمان آوَرَد، به يقين، به دستاويزى استوار، كه آن را گسستن نيست، چنگ زده است. و خداوند شنواى داناست.
[2] .  الخصال : ص455 ، ضمن ح9 ، و در آن : « وما اكرهوا عليه » آورده است ؛ تحف العقول : ص50 و بحار الأنوار : ج74 ، ص153 ، ح123 .
[3] .  كافى: ج2، ص462، ح1 ؛ توحيد صدوق: ص353 و بحار الأنوار: ج2، ص280، ح47.
[4] .  هيچ جوانمردى چون على عليه ‏السلام و هيچ شمشيرى همچون ذوالفقار نيست. كافى : ج8 ، ص110 ، ح90 و احقاق الحق : ج7 ، ص250 .
[5] .  هيچ بخشندگى و سخاوتى جز در ميان عرب وجود ندارد. من لا يحضره الفقيه : ج3 ، ص472 ، ضمن ح32 . و در اين منبع با عبارت « السخاء والحسد في العرب » آمده است . و آنچه كه مؤلف ذكر كرده يافت نشد .
[6] .  ر. ك: همين تفسير، ج1، ص331.
[7] .  محققا ما هدايت كرديم انسان را به راه حق وصراط مستقيم، يا آنكه شاكر مى ‏شود، يا كفران مى‏ كند. سوره انسان: آيه 3.
[8] .  مى‏ خواهند محاكمه كنند نزد طاغوت با آنكه خدا امر فرموده كه به او كافر شوند. سوره نساء: آيه 60.
[9] .  مجمع البيان: ج2، ص631.
[10] .  هر پرچم وعَلَمى كه قبل از قيام امام زمان عليه ‏السلام برافراشته شود، صاحب آن طاغوت و
شيطان است. كافى: ج8، ص295، ح452 و تفسير البرهان: ج1، ص539، ح17.
[11] .  امالى طوسى: ص351 ، ضمن ح726 ؛ مناقب خوارزمى: ص61 ، ضمن ح31؛ تفسير البرهان: ج1 ، ص537 ، ح9 و بحار الأنوار: ج28 ، ص45 ، ح8 و ج36 ، ص20 ، ح15 و ج37، ص192.
[12] .  ما ريسمان و دستگيره محكم هستيم. عيون اخبار الرضا عليه ‏السلام: ج2، ص63، ح216 و تفسير البرهان: ج1، ص537، ح7.
[13] .  و بفرما به اين كفار و مشركين آمد حق و از بين رفت باطل، محققا باطل از بين رفتنى است. سوره اسراء: آيه 81.
[14] .  تا اينكه حق ، كه دين مقدس اسلام است ، ثابت بماند و ظاهر مى ‏فرمايد بطلان باطل را، ولو اينكه گنه ‏كاران كراهت داشته باشند. سوره انفال: آيه 8.
[15] .  اراده مى‏ كنند بر اينكه خاموش كنند نور خدا را به دهان‏ هاى خود و خداوند نور خود را به اتمام مى‏ رساند، ولو كراهت داشته باشند كافرها. سوره صف: آيه 8.
[16] .  ر . ك : همين تفسير ، ج3 ، ص467 .

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page