251 « فَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللّهِ وَقَتَلَ داوُدُ جالُوتَ وَآتاهُ اللّهُ الْمُلْكَ وَالْحِكْمَةَوَعَلَّمَهُ مِمّا يَشاءُ وَلَوْلا دَفْعُ اللّهِ النّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ وَلكِنَّ اللّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعالَمِينَ »
ترجمه :
251 . پس به اذن خدا لشكر طالوت جنود جالوت را شكست دادند و داوود جالوت را كشت و خدا ، پادشاهى و حكمت به او عطا فرمود و از آنچه مىخواست به او تعليم داد ، و اگر دفع كردن خدا بعضى از مردم را به بعض ديگر نبود ، البته زمين تباه مىشد ؛ ولى خدا داراى بخشش نسبت به جهانيان است .
تفسير :
« فَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللّهِ » « هزم » را در مجمع البيان به « دفع » تفسير كرده و در مجمع البحرين به « كسر » ؛ يعنى شكستن معنى نموده[1] و ظاهر اين است كه هزم به معنى شكست دادن، يعنى از بين بردن و هلاك نمودن باشد ؛ يعنى جنود جالوت را از بين برده و هلاك نمودند و البته اين كار به اذن و مشيت الهى بود و اگر اراده حق تبارك و تعالى نبود تحقق نمى يافت ، چنانچه در آيه ديگر مى فرمايد : « ما قَطَعْتُمْ مِنْ لِينَةٍ أَوْ تَرَكْتُمُوها قائِمَةً عَلى أُصُولِها فَبِإِذْنِ اللّهِ »[2] .
« وَ قَتَلَ داوُدُ جالُوتَ » و « داوود » كه جزو لشكريان طالوت بود « جالوت » را كشت. در بحار حديث مفصلى از كافى[3] از حضرت صادق عليه السلام درباره انبياى بنى اسرائيل از زمان موسى تا مسيح و جهاد آنان را با دشمنِ دين ذكر مى كند و چون حديث بسيار مفصلى است ، آنچه راجع به داوود است به طور اختصار متذكر مى شويم :
مى نويسد : « داوود پسر ايشا بود و ايشا چهار پسر داشت و در روايت قمى و مجمع است كه ايشا ده پسر داشت و شبان گوسفندان بود و داوود از همه آنها كوچك تر بود و ايشا همه پسران را در لشكر طالوت روانه جنگ نمود و داوود را براى رعايت گوسفندان گذارد. و سپس آذوقه تهيه نموده و به وسيله داوود براى پسرانش فرستاد و خداوند به پيغمبر آن زمان وحى فرستاد كه هر كه درع [= زره] موسى بر قامتش راست آيد قاتل جالوت است، و درع موسى بر قامت احدى راست نيامد تا موقعى كه داوود براى حمل آذوقه حركت مىكرد. در اثناى راه به قطعه سنگى برخورد، آن سنگ صدا كرد : اى داوود! مرا بردار كه من قاتل جالوت هستم. و در روايت قمى دارد كه سه قطعه سنگ او را ندا دادند، داوود آنها را برداشته در مِخْلاتِ [= چنته ، توبره ] خود گذاشت. موقعى كه به لشكر طالوت رسيد بدو گفت : من قاتل جالوتم . گفت : تو را چه نيرو و شجاعتى است؟ داوود گفت : موقعى كه شير حمله كند و يكى از گوسفندان مرا بربايد آن شير را گرفته گوسفند را از دهان او مى گيرم. پس درع موسى را آورده بر او پوشاندند ، به قامتش راست آمد ، او را روانه ميدان جنگ نمودند، داوود يكى از سنگ ها را در ميمنه[4] لشكر جالوت انداخته و آنها را متفرق ساخت و ديگرى را در ميسره[5] انداخته و آنان را متفرق نمود و سنگ سوم را به پيشانى جالوت زده و او را هلاك گردانيد ، سپس بنى اسرائيل او را به سلطنت انتخاب نمودند »[6] .
« وَ آتاهُ اللّهُ الْمُلْكَ وَ الْحِكْمَةَ » خداوند به او ، يعنى داوود پادشاهى و سلطنت و حكمت ، يعنى نبوّت و رسالت عنايت فرمود[7] .
« وَ عَلَّمَهُ مِمّا يَشاءُ » ؛ زبور را به او « تعليم » داده و بر او نازل فرموده و آهن را به دست او نرم ساخت تا از آن زره بسازد و لحن خوش به او عنايت فرمود كه جبال و طيور با او تسبيح مى گفتند ، چنانچه مى فرمايد : « يا جِبالُ أَوِّبِى مَعَهُ وَ الطَّيْرَ وَ أَ لَـنّا لَهُ الْحَدِيدَ »[8] و نيز مى فرمايد : « وَ آتَيْنا داوُدَ زَبُوراً »[9] . « وَ لَوْلا دَفْعُ اللّهِ النّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَفَسَدَتِ الْأَرْضُ » « دفع » عبارت از جلوگيرى چيزى است كه در مقام تحقق و ثبوت است ، و «رفع» از بين بردن چيزى است بعد از آنكه محقق و ثابت شده است.
و در معنى اين جمله سه احتمال است :
اول : ظاهر آيه ، كه مناسب مورد و سياق آيات است و آن اين است كه افراد ظالمى كه در روى زمين از كفار و جبابره و فراعنه ، استيلا پيدا مى كنند ، اگر در روى زمين بمانند ، هر آينه فساد و ستمگرى آنها زمين و اهل زمين را از بين مى برد ، لذا خداوند به واسطه حفظ نظام عالم و بقاى بنى آدم افراد ديگرى را بر آنها مسلط مى كند تا آنها را هلاك نموده و از فساد آنان جلوگيرى نمايند ، چنانچه طالوت و داوود و يارانشان ، جالوت و لشكر او را منهزم نموده و از افساد آنان جلوگيرى نمودند .
دوم : به واسطه وجود افراد با ايمان و صالح و متقى و اطفال بى گناه رفع بليات از عموم مردم مى نمايند كه اگر آنها نبودند ، همه اهل زمين هلاك مى شدند ، چنانچه در مجمع و غيره از رسول اكرم صلى الله عليه و آله روايت كرده اند كه فرمود : « لولا شيوخٌ ركّعٌ و صِبيانٌ رضّعٌ و بهائم رُتّعٌ لَصَبَّ عليكم العذاب صبّاً »[10] . و همچنين از جابر[11] از رسول اكرم صلى الله عليه و آله روايت كرده اند كه فرمود : « إنّ اللّه يُصلِح بصلاح الرجل المسلم وُلْدَه و وُلدَ وُلدِهِ و أهل دُوَيرَته و دُويراتٍ حوله ، و لا يزالون في حفظ اللّه ما دام فيهم »[12] .
و همچنين حديثى كه در مجمع از جميل[13] از حضرت صادق عليه السلام روايت كرده كه فرمود :
« إنّ اللّه يدفع بمن يصلّي من شيعتنا عمّن لا يصلّي منهم ، و لو اجتمعوا على ترك الصلاة لهلكوا ، و إنّ اللّه ليدفع بمَن يزكّي من شيعتنا عمّن لا يزكّي منهم ، و لو اجتمعوا على ترك الزكاة لهلكوا ، و إنّ اللّه يدفع بمن يحجّ من شيعتنا عمّن لا يحجّ منهم ، و لو اجتمعوا على ترك الحجّ لهلكوا »[14] .
و بر طبق اين مضمون اخبار بسيارى در برهان نقل كرده و آيه شريفه را بر اين معنى حمل نموده اند و اين تفسير اگر چه خلاف ظاهر است ؛ ولى چون از مصادر وحى و ائمه هدى رسيده لازم الاخذ است.
سوم : خداوند به واسطه سلاطين و اُمرا جلوگيرى از فساد مردمان بىباك و شهوت پرست و جنايتكار مىكند و انتظام اجتماع [را] به واسطه آنها برقرار مى سازد ، چنانچه در مجمع البيان نقل كرده :
« ما يزع اللّه بالسلطان أكثر ممّا يزع بالقرآن ؛ لأنّ من يمتنع عن الفساد لخوف السلطان أكثر ممّن يمتنع منه لأجل الوعد و الوعيد الذي في القرآن »[15] .
ولى ظاهر آيه مناسب همان احتمال اول است ، اگر چه آن دو معنى فى حدّ نفسه صحيح و درست است.
« وَ لكِنَّ اللّهَ ذُو فَضْلٍ عَلَى الْعالَمِينَ »[16] ؛خداوند به واسطه تفضل بر جهانيان دفع فساد را از روى زمين مى فرمايد.
---------------------------------------------------
[1] . مجمع البيان : ج2 ، ص620 و مجمع البحرين : ج6 ، ص186 .
[2] . آنچه قطع مى كنيد از درخت خرما يا وا مى گذاريد ايستاده بر ريشه هاى آنها ، پس به فرمان و اذن خداى متعال است . سوره حشر : آيه 5.
[3] . توضيح : بحار الأنوار از تفسير قمى نقل كرده است نه از كافى .
[4] . ميمنه : سمت راست ، نظاميانى كه در سمت راست لشكر قرار دارند.
[5] . ميسره : سمت چپ ، نظاميانى كه در سمت چپ لشكر قرار دارند.
[6] . ر . ك : بحار الأنوار : ج13 ، ص440 ؛ تفسير قمى : ج1 ، ص90 و مجمع البيان : ج2 ، ص620 .
[7] . مجمع البيان : ج2 ، ص620 .
[8] . [و گفتيم :] اى كوه ها! با او [داوود ، در تسبيح خدا] همصدا شويد ، و اى پرندگان [هماهنگى كنيد] ، و آهن را براى او نرم گردانيديم . سوره سبأ : آيه 10 .
[9] . و ايتا فرموديم زبور را به داوود . سوره نساء : آيه 163 .
[10] . اگر پيرمردان در حال عبادت و كودكان شيرخواره و چهارپايان در حال چرا نبودند ، بدون درنگ عذاب را بر شما فرو مى فرستادم . مجمع البيان : ج2 ، ص621 . در نسخه اى به جاى « شيوخ » ، « عباد » نقل شده است . و الخصال : ص156 ، ح31 از امام صادق عليه السلام نقل كرده است .
[11] . براى آشنايى با مختصرى از شرح حال وى ، ر . ك : همين تفسير ، ج3 ، ص356 .
[12] . خداوند متعال به خاطر صلاح و خوبى مرد مسلمان ، فرزندان او و فرزندان فرزندانش و اهل خانه او و خانه هاى اطرافش را اصلاح كرده و نگاه مى دارد و تا موقعى كه آن فرد در بين آنهاست ، همه آنها در پناه خدا هستند. مجمع البيان : ج2 ، ص621 .
[13] . مختصرى از شرح حال وى در همين تفسير ، ج1 ، ص275 آمده است .
[14] . خداوند متعال به خاطر فردى از شيعيان ما كه نماز مى خواند ، عذاب را از شيعيانى كه نماز نمى خوانند ، دور مى كند و اگر بر ترك نماز اجتماع كنند، از بين مى روند ، و به خاطر فردى از شيعيان ما كه زكات مى دهد ، عذاب را از شيعيانى كه زكات نمى دهند دور مى كند و اگر بر ترك زكات اتفاق كنند، نابود مى شوند و به خاطر فردى از شيعيان ما كه حج به جا مى آورد، عذاب را از شيعيانى كه به حج نمى روند ، دور مى كند و اگر بر ترك كردن حج توافق كنند ، هلاك مى شوند . مجمع البيان : ج2 ، ص621 ؛ تفسير قمى : ج1 ، ص91 ؛ تفسير عياشى : ج1 ، ص155 ، ح447 و كافى : ج2 ، ص451 ، ح1 .
[15] . آنچه خداوند متعال به سبب حاكمان منع مى كند ، بيشتر از آن چيزى است كه به سبب قرآن منع مى كند ؛ زيرا كسانى كه به خاطر ترس از حاكم از كارهاى خلاف دورى مى كنند، بيشتر از كسانى هستند كه به خاطر وعده و وعيدى كه در قرآن آمده، از خداوند پروا مى كنند. مجمع البيان : ج2 ، ص621 .
[16] . ولى خداوند متعال داراى فضل و بخشش بر تمام جهانيان است .
آیه ٢٥١ « فَهَزَمُوهُمْ بِإِذْنِ اللّهِ وَقَتَلَ داوُدُ جالُوتَ وَآتاهُ اللّهُ الْمُلْكَ ... »
- بازدید: 2082