« سيد[1] اسماعيل حميرى[2] » مشهور به ابو هاشم در عمان متولد و در بصره باليد و در بغداد درگذشت . پدر و مادر اسماعيل از خوارج و دشمنان سرسخت شيعيان بودند و هر روز بعد از نماز صبح ، على عليهالسلامرا دشنام مىدادند . اسماعيل با اينكه كودك بود از اين موضوع ناراحت مىشد . با گرسنگى شبها را در مساجد مىخوابيد تا حرفهاى پدر و مادر خود را درباره على عليهالسلامنشنود و هنگامى كه گرسنه مىشد به خانه مىرفت و پس از خوردن غذا دوباره از خانه خارج مىشد .
در جوانى اشعارى براى هدايت پدر و مادر خود فرستاد ، اما آنها تصميم گرفتند تا او را بكشند . شخصى به نام « امير عقبه بن مسلم » به او خانه و زندگى بخشيد .
سيد اسماعيل در مسير مذهب روى به كيسانيه آورد . ( كيسانيه فرقهاى است كه به امامت محمد بن حنفيه پسر اميرمؤمنان عليهالسلاماعتقاد داشتند و بر اين عقيدهاند كه او در كوه « رضوى » زندگى مىكند و شيرها و پلنگها از او حفاظت مىكنند و از دو چشمهاى كه از آب و عسل هستند ارتزاق مىكند تا روزى قيام نمايد و دنيا را پر از عدل و داد كند ) .
مدتى ابو بجير عبد اللّه بن نجاشى با سيد حميرى بحث مىكند ولى نمىتواند او را هدايت كند . تا اينكه روزى سيد ، خدمت امام صادق عليهالسلاممىرسد و مىگويد : « من به خاطر شما خاندان پيامبر صلىاللهعليهوآلهوسلماز دنيا دست كشيدهام و از دشمنان بيزارى مىجويم ولى شنيدهام كه شما فرموديد : من منحرف هستم و مذهب درستى ندارم » .
امام عليهالسلام در جواب مىفرمايند : « پيامبر صلىاللهعليهوآلهوسلمو على عليهالسلامو حسن عليهالسلام و حسين عليهالسلامبهتر از محمد حنفيه بودند كه مردند . چگونه محمد حنفيه نمرده است » ؟
سيد مىگويد : « شما دليلى بر مرگش داريد » ؟
امام عليهالسلام دست سيد را مىگيرند و به بقيع مىبرند و دست روى قبر او گذاشته و دعايى مىخوانند . يك مرتبه چشم برزخى سيد باز مىشود و مىبيند مردى با سر و روى سفيد از قبر بيرون آمد و گفت : « مرا مىشناسى ؟ من محمد حنفيهام ؛ بدان كه امام بعد از امام حسين عليهالسلامفرزندش على بن الحسين عليهالسلامو پس از او محمد باقر عليهالسلام و پس از او اين آقا امام است » .
سيد با مكاشفه برزخى ، هدايت مىشود و به تشيع مىگرايد و اشعارى مىسرايد كه مفهومش اين است : « متدين به دينى غير از آنچه معتقد بودم ، شدم كه جعفر بن محمد سرور مردمان مرا به آن هدايت كرد »[3] .
----------------------------------------------------
[1] . « سيد » نامى بود كه از بدو ولايت بر او نهادند نه آنكه از شجره پيامبر عليهالسلامباشد .
[2] . حِمْير نام قبيلهاى بود در يمن .
[3] . اعيان الشيعه : ج3 ، ص409 .
ره يافته
- بازدید: 1836