إِنَّ اللّهََ يُحِبُّ التَّوَّ بِينَ[1] ؛ خدا توبه كنندگان را دوست دارد . پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآلهوسلم مىفرمايند : لَوْ عَمِلْتُمُ الخَطايا حَتّى تَبْلُغَ السَّماءَ ثُمَّ نَدِمْتُمُ فتابَ اللّهُ عَلَيْكُمْ[2] ؛ اگر بدان اندازه گناه كرديد كه گناهان شما به آسمان رسيد ، سپس پشيمان شديد ، خداوند حتماً شما را مىبخشد .
امير مؤمنان على عليهالسلام درباره ضرورت شتاب مؤمن براى توبه كردن چنين مىفرمايند : مُسَوِّفُ نَفْسِهِ بِالتَّوبَةِ مِن هُجومِ الاَْجَلِ عَلى اَعْظَمِ الخَطرِ[3] ؛
كسى كه توبه را در برابر هجوم اجل به تأخير بيندازد ، در برابر بزرگترين خطر قرار مى گيرد ، ( عمرش پايان مىپذيرد در حالى كه توبه نكرده باشد ) .
كنون بايد اى خفته بيدار بود
چو مرگ اندر آرد زخوفت چه سود
كهولت كه چشم است اشكى ببار
زبان در دهان است عذرى بيار
نه پيوسته باشد روان در بدن
كه همواره گردد زبان در دهن
كنون بايدت عذر تقصير گفت
نه چون نفس ناطق زگفتن بخفت
غنيمت شمر اين گرامى نفس
كه بيمرغ قيمت ندارد قفس
مكن عمر ضايع بافسوس و حيف
كه فرصت عزيز است و الوقت ضعيف
( سعدى )
امام باقر عليهالسلامدر مورد خشنودى خداوند از توبه بنده چنين مىفرمايند : اِنَّ اللّهَ تَعالى اَشَدُّ فَرَحاً بِتَوبَةِ عَبدِهِ مِنْ رَجُلٍ اَضَلَّ راحِلَتَهُ وَزادَهُ فِي لَيْلَةٍ حَلْماءٍ فَوَجَدَها[4] ؛ خداوند از توبه بنده خود ، خوشحالتر از مردى است كه مركب و توشه خود را در يك شب تاريك گم كند و سپس آنرا بيابد . توبه ، بازگشت از طبيعت به سوى روحانيت نفس پس از آنكه گناهان ، پاكيزگى فطرت و روحانيت را با ظلمتِ معصيت پوشاند و قلب را تيره كرد .
مرحوم « فيض كاشانى » مى گويد :توبه از گناه و بازگشت به سوى ستار العيوب و علام الغيوب آغاز راه سالكين و سرمايه پيروزمندان و نخستين گام مريدان و كليد علاقه مندان و مطلع برگزيدگان و برگزيده مقربان است .
توبه در اصل به معنى بازگشت از گناه است و سه ركن دارد : « علم » و « حال » و « فعل » كه هر كدام علّت ديگرى به شمار مىآيد .
منظور از « علم » شناختن ضرر و زيانهاى گناهان است ، و اين كه گناهان ميان بندگان و خدا حجاب و مانع به شمار مىآيند . هنگامى كه آدمى اين معنى را به خوبى درك كرد ، قلب او به خاطر از دست دادن محبوب خود ، خدا ، ناراحت مىشود و چون مى داند عمل او سبب اين امر شده ، پشيمان مى گردد ؛ و اين ندامت سبب ايجاد اراده و تصميم نسبت به گذشته و حال و آينده مى شود . در زمان حال آن كردارها را ترك مىكند ، و نسبت به آينده تصميم مىگيرد كه ديگر مرتكب آن گناهان نشود و در پى جبران گناهانى كه در گذشته انجام داده بود ، مىشود . در واقع نور علم و يقين سبب آن حالت قلبى مى شود كه سرچشمه ندامت است ، و آن ندامت سبب موضعگيريهاى سهگانه گذشته و حال و آينده مى گردد[5] .
اين همان چيزى است كه بايد آن را « انقلاب روحى » دانست ، و توبه انقلابى است كه در روح و جان آدمى به وجود مىآيد و به تجديد نظر در برنامه هاى خود وا مىدارد .
توبه اگر حقيقى و واقعى باشد ، و از اعماق جان برخيزد و تمام شرايط را دارا باشد ، مقبول درگاه خدا مى شود ، و آثار و بركاتش به مرور نمايان مى شود توبهكار واقعى پيوسته در فكر جبران گذشته خويش است ، و از نافرمانى ها و عصيانهاى خود نادم و پشيمان است ؛ از مجالس گناه دورى مىگزيند و از گناهان وسوسهگر همواره گريزان است ؛ در صدد كسب رضاى خداست . با اين ويژگىهايى كه گفته شد ، توبه كنندگان حقيقى را از دروغكاران به خوبى مىتوان شناخت .
نبايد گمان كرد كه پس از محكم شدن ريشه گناهان در جان انسان ، مىتوان توبه كرد . بهار توبه ، ايام جوانى است كه بار گناهان كمتر وكدورت قلبى و ظلمت باطنى كم رنگتر و زمينه توبه آسانتر است .
شرطهاى قبول توبه را بر اساس گفتار اميرمؤمنان عليهالسلامبرمىشماريم :
1 ـ پشيمانى از كارهاى گذشته ؛
2 ـ ترك گناه به گونهاى كه ديگر آن را مرتكب نشود ؛
3 ـ باز گرداندن حقوق مردم ؛
4 ـ به جا آوردن قضاى آن واجبى كه ترك كرده ؛
5 ـ با تحمل رنج و مشقتِ عبادت ، گوشت و پوستى كه با خوردن حرام ساخته شده است ، آب شود ؛
6 ـ بايد آدمى سختى توبه را ببيند تا لذت گناه را فراموش كند[6] .
كسى روز محشر نگردد خجل
كه شبها به درگه برد سوز دل
اگر هوشمندى زداور بخوه
شب توبه تقصير روز گناه
اگر بنده اى دست حاجت برآر
وگر شرمسار آب حسرت ببار
نيامد بدين در كسى عذر خواه
كه سيل ندامت نشستش گناه
---------------------------------------------
[1] . بقره : 222 .
[2] . المحجة البيضاء : ج7 ، ص24 .
[3] . مستدرك الوسائل : ج12 ، ص130 .
[4] . الكافى : ج2 ، ص435 .
[5] . المحجّة البيضاء : ج7 ، ص5 .
[6] . وسائل الشيعه آل البيت : ج11 ، ص361 و نهج البلاغه : كلمات قصار ، كلمه 417 .
توبه
- بازدید: 2108