حفص بن عمر بجلى مىگويد : از وضع ناهنجار مالى و از هم پاشيدگى زندگىام به امام صادق عليهالسلامشكايت كردم . امام عليهالسلام فرمودند : « هنگامى كه به كوفه رفتى با فروش بالش زير سرت هم كه شده به ده درهم غذايى آماده كن و تعدادى از برادران دينى خود را به غذا دعوت كن و از ايشان بخواه تا درباره تو دعا كنند » .
به كوفه آمدم و هر چه تلاش كردم غذايى دست و پا كنم ميسّر نشد تا بالاخره طبق فرمايش امام عليهالسلام بالش زير سرم را فروختم و با آماده كردن غذا ، تعدادى از برادران دينى خود را دعوت كردم و از ايشان خواستم براى حل مشكلات زندگيم دعا كنند ؛ آنها هم پس از صرف غذا دعا كردند . به خدا قسم مدت كوتاهى از اين قضيّه نگذشته بود كه كسى در خانهام را كوبيد . در را كه باز كردم ، شخصى را ديدم كه با او داد و ستد داشتم و از او طلبكار بودم و براى دادن بدهى خود به سراغ من آمده بود . با پرداخت مبلغ سنگينى كه به گمانم ده هزار درهم بود ، بدهى خود را با من تسويه كرد و از آن پس پى در پى كار من رو به فراخى و گشايش نهاد و به حل شدن سختى و تنگدستىام انجاميد[1] .
-----------------------------------------------------------------
[1] . وسائل الشيعه آل البيت : ج17 ، ص52 .
دستهايى تا آسمان . . .
- بازدید: 1940