إِنَّ رَبِّي لَسَمِيعُ الدُّعَآءِ[1] ؛ خداى من دعاها را مىشنود . يَـأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ اذْكُرُوا اللّهََ ذِكْراً كَثِيراً[2] ؛ اى اهل ايمان ، خدا را بسيار ياد كنيد .
به صفاى دل مردان صبوحى زدگان
بس دربسته به مفتاح دعا بگشايند
( حافظ )
اميرمؤمنان على عليهالسلام مى فرمايند :
مَن عَمَّرَ قَلْبَهُ بِدَوامِ الذِّكْرِ حَسُنَتْ أَفْعالُهُ في السِّرِّ والْجَهْرِ[3] ؛ هر كس قلب خود را پيوسته با ياد الهى آبادان كند ، اعمال او در پنهان و آشكار نيكو مى شود .
و در حديث ديگر چنين مى فرمايند : مُداومَةُ الذِّكْرِ قُوتُ الأرواحِ ومِفتاحُ الصَّلاحِ[4] ؛ تداوم ياد خدا غذاى روح و كليد رستگارى است .
« ذكر » عبارت است از ياد خدا و توجه قلبى انسان به ساحت قدس پروردگار ؛ ذكر پرده هاى خود خواهى و غرور را كه بزرگترين دشمن سعادت انسان است مى درد ، او را از خواب غفلت بيدار مى كند و از خطراتى كه سعادت وى را تهديد مى كند آگاه مى سازد . ذكر خدا مانند دانه هاى حيات بخش باران است كه بر سرزمين روح و قلب انسان مى بارد و انواع بذرهاى فضيلت و تقوا را شكوفا و بارور مى سازد ، و نفع آن در صورتى است كه دوام داشته باشد و به زبان و با حضور قلب و توجه تام ، انجام شود .
ذكر دو معنى دارد ؛ گاه به معنى حضور چيزى در ذهن ( يادآورى ) و گاه به معنى حفظ و نگاهدارى معارف و اعتقادات حق در درون جان است . بزرگان اخلاق در مورد ذكر چنين مى گويند : ذكر خدا تنها اين نيست كه نام خدا را بر زبان برانيم و مكرر تسبيح گوييم ؛ بلكه منظور آن است كه با تمام قلب ، متوجه او وعظمتش باشيم ، و او را همه جا حاضر و ناظر بدانيم .
ذكر مراتبى دارد كه عبارتند از :
1 ـ ذكر لفظى ؛ كه انسان نام خدا و اوصاف جلال و جمال او و اسماء حسنايش را بر زبان جارى كند ، بى آنكه توجهى به مفاهيم و محتواى آن داشته باشد ؛
2 ـ ذكر معنوى ؛ كه انسان در حالى كه مشغول ذكر لفظى است به معانى آن نيز توجه كند ؛
3 ـ ذكر قلبى ؛ كه توجه به پروردگار ، نخست از دل بجوشد ، و سپس بر زبان جارى شود . كه اين قسم بالاترين مرتبه ذكر است .
دعا مغز همه عبادتهاست ، كه در آيات و روايات ، از فضيلت آن بسيار گفته شده است .
پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآلهوسلم مىفرمايند :
الدُّعاءُ سِلاحُ المُؤمنِ وَعَمُودُ الدّينِ وَنُورُ السَّماواتِ وَالْأَرْضِ[5] ؛ دعا سلاح مؤمن ، ستون دين ، و مايه روشنى آسمانها و زمين است .
حافظا در كنج فقر و خلوتِ شبهاى تار
تا بود وردت دعا و درس قرآن ، غم مخور
( حافظ )
استجابت دعا شروطى دارد و بايد رعايت شوند تا دعا مستجاب گردد و در نفس نورانيت پيدا شود :
1 ـ بهترين زمان را ، كه در روايات ذكر شده است ، برگزينيد ؛
دعاى صبح و آهِ شب ، كليد گنج مقصود است
بدين راه و روش مىرو كه با دلدار پيوندى
2 ـ در حالت حضور قلب دعا كنيد كه در آن حالت استجابت دعا وارد شده است ؛
3 ـ با طهارت و رو به قبله باشيد ؛
4 ـ دستهاى خود را بلند كنيد به طورى كه زير بغل ، نمايان شود ؛
5 ـ تضرع و زارى كنيد ؛
6 ـ به استجابت دعا يقين داشته باشيد ؛
7 ـ در دعا اصرار كنيد ؛
8 ـ قبل از دعا ، ذكر خدا و ثنا و ستايش را فراموش نكنيد ؛
9 ـ نخست به گنهكارى و ناسزاوارى خود اقرار كنيد ؛
10 ـ از گناهان گذشته توبه كنيد و قلباً پشيمان شويد ؛
11 ـ لباس و مكان و غذاى خود را از مال حلال انتخاب كنيد ؛
12 ـ حاجت خود را صريحاً به زبان آوريد ؛
13 ـ ديگران را نيز دعا كنيد ؛
14 ـ دعا را به تأخير نياندازيد ؛
بلا گردان جان و تن دعاى مستمندان است كه بيند خير از آن خرمن كه ننگ از خوشه چين دارد
* *
به هيچ ورد دگر نيست حاجت اى حافظ
دعاى نيم شب و ورد صبحگاهت بس
سحر با باد مىگفتم حديث آرزومندى
خطاب آمد كه واثق شو به الطاف خداوندى
( حافظ )
---------------------------------------
[1] . ابراهيم : 39 .
[2] . احزاب : 41 .
[3] . ميزان الحكمه : ج2 ، ص969 و عيون الحكم والمواعظ : ص458 .
[4] . ميزان الحكمه : ج2 ، ص969 .
[5] . بحار الانوار : ج6 ، ص288
ذكر و دعا
- بازدید: 2009