وقتى كه آيه « كيست كه خدا را وام دهد تا خدا بر او اضافه كند »[1] نازل شد ، « ابو دحداح »[2] گفت : « يا رسول اللّه ، فدايت شوم ، خداوند از ما قرض خواسته است و حال آنكه او بىنياز است » ؟
فرمود : « آرى ، مىخواهد بدان علت شما را داخل بهشت كند » .
عرض كرد : « اگر من به خدا قرض دهم ، شما ضامن بهشت مىشوى » ؟
فرمود : « آرى ؛ هر كه خدا را قرض دهد ، خداى او را در بهشت پاداش مىدهد » .
گفت : « زن من ، ام دحداح ، با من در بهشت مىآيد » ؟
فرمود : « آرى » .
عرض كرد : « دخترم هم با من به بهشت مىآيد » ؟
فرمود : « آرى » .
عرض كرد: «به من دست بده تا روى همين حرفها كه فرمودى پيمان ببنديم» .
پيامبر صلىاللهعليهوآلهوسلمبه او دست دادند .
عرض كرد : « من دو تا باغ دارم . هر دو را به خدا قرض مىدهم و جز اين دو ، هيچ چيز ديگرى ندارم » .
پيامبر صلىاللهعليهوآلهوسلم فرمودند : « يكى را براى خود نگهدار و ديگرى را به خدا قرض بده » .
گفت : « تو را كه رسول خدا هستى گواه مىگيرم كه بهترين اين دو بوستان را به خدا قرض دادم ، و در آن بوستان ششصد نخل خرما بود » .
پيامبر صلىاللهعليهوآلهوسلم فرمودند : « خدا تو را به خاطر اين كار ، بهشتى كرد » .
بعد از اين ماجرا ابو دحداح پيش همسر خود رفت و واقعه را بازگفت . آن زن هم گفت : « خدا اين معامله را بر تو مبارك كناد »[3] .
-----------------------------------------------
[1] . مَنْ ذَالَّذي يُقْرِضُ اللّهَ قَرْضاً حَسَناً فَيُضاعِفَهُ لَهُ . بقره : 245 .
[2] . نام او « ثابت » بود و ايمانى قوى داشت و در جنگ احد ، وقتى شايع شد كه پيامبر صلىاللهعليهوآلهوسلم شهيدشده است و مسلمانان فرار كردند ، با صداى بلند فرياد مىزد : « اگر محمّد صلىاللهعليهوآلهوسلمكشته شد » خداى او كه زنده است ؛ با دشمنان دين بجنگيد كه خدا ياور شماست » . سفينة البحار ماده دحدح .
[3] . مستدرك سفينة البحار : ج3 و ص263 .
سوداى بهشتى
- بازدید: 2125