وَاعْلَمْ يا بُنَيَّ ، أَنَّ أَحَداً لَمْ يُنْبِئْ عَن اللّهِ سُبْحانَهُ كَما أَنبَأَ عَنْهُ الرَّسُولُ صَلَّى اللّهُ عَلَيْهِ وَالِهِ ، فَارْضَ بِهِ رائِداً ، وإِلَى النَّجاةِ قائِداً ، فَإِنِّي لَمْ آلُكَ نَصيحَةً ، وَإِنَّكَ لَنْ تَبْلُغَ فِي النَّظَرِ لِنَفْسِكَ ـ وَإِنِ اجْتَهَدْتَ ـ مَبْلَغَ نَظَرِي لَكَ .
وَاعْلَمْ ، يا بُنَيَّ ، أَنَّهُ لَوْ كانَ لِرَبِّكَ شَريكٌ لأَتَتْكَ رُسُلُهُ ، وَلَرَأَيْتَ آثارَ مُلْكِهِ وَسُلْطانِهِ ، وَلَعَرَفْتَ أَفْعالَهُ وَصِفاتِهِ ، وَلكِنَّهُ إِلهٌ واحِدٌ ، كَما وَصَفَ نَفْسَهُ ، لا يُضادُّهُ فِي مُلْكِهِ أَحَدٌ ، وَلا يَزُولُ أَبَداً ، وَلَمْ يَزَلْ ، أَوَّلٌ قَبْلَ الأَشْياءِ بِلا أَوَّلِيَّةٍ وَآخِرٌ بَعْدَ الأَشْياءِ بِلا نِهايَةٍ ، عَظُمَ عَنْ أَنْ تَثْبُتَ رُبُوبِيَّتُهُ بِإِحاطَةِ قَلْبٍ أَوْ بَصَرٍ .
فَإِذا عَرَفْتَ ذلِكَ فَافْعَلْ كَما يَنْبَغي لِمِثْلِكَ أَنْ يَفْعَلَهُ فِي صِغَرِ خَطَرِهِ ، وَقِلَّةِ مَقْدُرَتِهِ[1] ، وَكَثْرَةِ عَجْزِهِ ، وَعَظيمِ حاجَتِهِ إلَى رَبِّهِ ، فِي طَلَبِ طاعَتِهِ ، وَالرَّهْبَةِ[2] مِنْ عُقُوبَتِهِ ، وَالشَّفَقَةِ مِنْ سُخْطِهِ ، فَإِنَّهُ لَمْ يَأْمُرْكَ إِلاّ بِحَسَنٍ ، وَلَمْ يَنْهَكَ إِلاّ عَنْ قَبيحٍ .
پسرم بدان كه هيچ كسى مانند پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآلهوسلماز سوى خدا خبر و پيام نياورده است . پس او را ، راهبر خود قرار ده و براى رستگارى ، راهنمايىهاى او را بپذير . من از هيچ پند و اندرزى نسبت به تو كوتاهى نكردم . و تو هر قدر تلاش كنى و به اصلاح خويش بپردازى نمىتوانى مانند پدرت باشى .
پسرم بدان كه اگر براى پروردگارت شريكى مىبود فرستادگان او نزد تو مىآمدند و نشانههاى سلطنت و قدرت او را مىديدى و كردار و صفاتش را مىشناختى . ليكن
خداوند خدايى است يكتا چنانكه خود ، خويش را وصف نموده و هيچ كس در حكمرانى و قدرتمندى نظير و مانندش نيست . او هرگز از بين نمى رود و همواره بوده است . آغاز همه چيزهاست ، بى آنكه خود ابتدا و اولى داشته باشد . آخر و بعد از همه چيزها خواهد بود بىآنكه خود آخر و نهايتى داشته باشد . بزرگتر از آن است كه قدرت پروردگارى وى را با چشم و دل بتوان درك كرد .
چون اوصاف او را شناختى پس آن گونه عمل كن كه شايسته تو است؛ يعنى كسى با كوچكىِ منزلت ، كمىِ توانايى و نيازمندى فراوان به پروردگارش ، براى توفيق يافتن به فرمانبرى از او و از كيفر وى ترسان و از خشمش گريزان شدن كه به راستى تو را تنها به نيكوكارى امر فرموده و از زشتيها نهى نموده است .
پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآلهوسلم
هُوَ الَّذِي بَعَثَ فِي الْأُمِّيّنَ رَسُولاً مِّنْهُمْ يَتْلُواْ عَلَيْهِمْ ءَايَـتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَـبَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُواْ مِن قَبْلُ لَفِى ضَلَـلٍ مُّبِينٍ[3] ؛
اوست كه از ميان بى سوادان پيامبرى از خود آنها برانگيخت تا آيات او را بر آنها تلاوت فرمايد و آنها را تزكيه كند و كتاب و حكمت را به آنها بياموزد هر چند كه پيش از آن در گمراهى آشكارى بسر مىبردند .
شهى كه پرده امكان اگر براندازد
شناخت نتواند خود ز دادارش
فرشته و فلك و عرش و فرش و لوح وقلم
بر او سلام فرستند وآل اطهارش
اگر كسى احوال پيامبر ما را از نظر بگذراند و به اخبارى كه در زمينه اخلاق و احوال و آداب و عادات و سيره اخلاقى و سياست و اداره مردم و آن محبّتى كه بين آنها به وجود آورد و جملگى را مطيع خويش ساخت ، نظر افكند ، يقين خواهد كرد كه اين امور ، اكتسابى نيست و كسى با قدرت و توان بشرى نمىتواند به اين مرتبه دست يابد و بى مدد وعنايت الهى به اين جايگاه برسد .
بلغ العلى بكماله ، كشف الدجى بجماله
حسنت جميع خصاله ، صلوا عليه وآله
مشهورترينِ اديان آسمانى ، يهوديت و مسيحيت و اسلام است . اگر در تعاليم آنها تأمل كنيم مىبينيم كه شريعت اسلام در سه مسئله عقايد و اخلاق و احكام ـ كه اساس شرايع و مدار تشريع بر آنها استوار است ـ كاملتر از اديان ديگر است و در تمام دوره حيات بشرى ، قانون و شريعتى به اين استوارى نيامده است و اين خود بزرگترين دليل بر حقانيت اسلام است .
محمّد كافرينش هست خاكش
هزاران آفرين بر جان پاكش
چراغ افروز چشم اهل بيتش
طراز كارگاه آفرينش
رياحين بخش باد صبحگاهى
كليد مخزن گنج الهى
اساس شرع او ختم جهان است
شريعتها بدو منسوخ از آن است
جوانمرد و حليم و تند چون شير
زبانش گه كليد و گاه شمشير
---------------------------------------------
[1] . ص : مَقْدِرَته .
[2] . ص : الخَشْيَةِ .
[3] . جمعة : 2 .