در تفسير آيه (واذكر من الكتاب اسماعيل انه كان صادق الوعد و كان رسولا) اسماعيل بن ابراهيم عليهما السلام نبود، بلكه مقصود از آن پيامبرى از پيامبران عظام بوده كه حق تعالى وى را به طرف قومش مبعوث فرمود، متاسفانه قومش او را گرفته و پوست سر و صورتش را كندند.
خداوند متعال فرشته اى را نزدش فرستاد و عرضه داشت: خداوند متعال مرا به سوى تو فرستاده و امر كرده كه به تو عرض كنم كه هر چه مىخواهى از او بخواه تا به تو عنايت شود.
حضرت اسماعيل با حال گريه فرمود: از خدا بخواه كه آنچه از بلا و محنت به حسين عليه السلام مىرسد مرا پيرو آن حضرت كن و به من آن توجه را عنايت فرما.
نوحه سرايى حضرت زكريا
حضرت زكريا عليه السلام از پروردگار متعال خواست كه اسماء خسمه پنج تن آل عبا (عليهم السلام) را به او بياموزد. جبرئيل بر آن حضرت نازل شد و اسم پنج تن (عليهم السلام) را به او ياد داد.
وقتى كه حضرت زكريا عليه السلام اسم حضرت محمد صلّى الله عليه وآله وسلّم و فاطمه (عليها السلام) و حسن عليه السلام را مىفرمود، هم و غم او برداشته مىشد و اندوهش بر طرف مىگشت، ولى وقتى كه اسم حضرت حسين عليه السلام را فرمود، گريه گلوگير او مىشد و پشت سر هم نفس مىزد.
روزى فرمود: خداوندا چرا من وقتى اسم آن چهار حضرت را مىبرم با نام آنها غم و غصه ام بر طرف مىشود ولى تا اسم حسين را مىبرم اشك از چشمانم سرازير مىشود. و نفسم منقطع و هيجانى مىشود؟!
خداوند تبارك و تعالى، حضرت زكريا را از قصه امام حسين عليه السلام با خبر كرد و روضه كربلا را براى آن حضرت تعريف كرد. و به او فرمود: كهيعص.كاف: اسم كربلااست.
هاء: هلاك عترت طاهره.
ياء: يزيد قاتل ظلم كنند بر حسين عليه السلام.
عين: عطش حسين عليه السلام.
صاد: صبر حسين عليه السلام بر مصائب.
وقتى كه حضرت زكريا عليه السلام اين كلمات را شنيد، سه روز درب مسجد را بست و از رفت و آمد مردم به مسجد ممانعت نمود و مشغول گريه وزارى و مرثيه خوانى شد. (1)
• اى حسينى كه جهان در محنت خون گريد گلشن عشق بود كرببلايت اما بود آخر سخنت زمزمه واعطشا جامه پوشيد ترا زينب و هنگام وداع بسكه با نيزه و شمشير به جانت زده اند شد كفن كهنه حصيرى به تن صد چاكت همه از داغ تو گريند ولى باز حسين در شب يازدهم انجمنى بود ترا نيمى از راه بلا را تو بسر پيمودى زغمت بسكه دل ما و ((مؤيّد)) خون است دل آن سوخته چون چشم منت خون گريد
• آسمان بر تو و قبر و وطنت خون گريد عوض خنده گل اين چمنت خون گريد دل هر سوخته بر آن سخنت خون گريد ديد بر پيكر تو پيرهنت خون گريد هر سر موى تو بر زخم تنت خون گريد زخمهاى بدنت بر كفنت خون گريد ديده تو به يتيم حسنت خون گريد دل ما از غم انجمنت خون گريد عالمى بر سر دور از بدنت خون گريد دل آن سوخته چون چشم منت خون گريد دل آن سوخته چون چشم منت خون گريد (2)
__________________________
(1). بحار الا نوار: 44، 223.
(2). گلهاى اشك، ص 111.
غم درد حسين عليه السلام
- بازدید: 6302