قرآن کريم مهر را به صورتي که در مرحله پنجم گفتيم ابداع و اختراع نکرد،زيرامهر به اين صورت ابداع خلقت است. کاري که قرآن کرد اين بود مهر را به حالت فطري آن برگردانيد.
قرآن کريم با لطايف و ظرافت بي نظيري مي گويد: و اتوا النساء صدقاتهن نحلة (1) يعني کابين زنان را که به خود آنها تعلق دارد(نه به پدران يا برادران آنها)و عطيه وپيشکشي است از جانب شما به آنها،به خودشان بدهيد.
قرآن کريم در اين جمله کوتاه به سه نکته اساسي اشاره کرده است:
اولا با نام «صدقه »(به ضم دال)ياد کرده است نه با نام «مهر».صدقه از ماده صدق است و بدان جهت به مهر صداق يا صدقه گفته مي شود که نشانه راستين بودن علاقه مرد است.بعضي مفسرين مانند صاحب کشاف به اين نکته تصريح کرده اند;همچنانکه بنا به گفته راغب اصفهاني در مفردات غريب القرآن علت اينکه صدقه(بفتح دال)راصدقه گفته اند اين است که نشانه صدق ايمان است.ديگر اينکه با ملحق کردن ضمير(هن)به اين کلمه مي خواهد بفرمايد که مهريه به خود زن تعلق دارد نه پدر و مادر;مهرمزد بزرگ کردن و شير دادن و نان دادن به او نيست.سوم اينکه با کلمه «نحله »کاملاتصريح مي کند که مهر هيچ عنواني جز عنوان تقديمي و پيشکشي و عطيه و هديه ندارد.
دو گونگي احساسات در حيوانات
اختصاص به انسان ندارد;در همه جاندارها آنجا که قانون دو جنسي حکمفرماست،با اينکه دو جنس به يکديگر نيازمندند، جنس نر نيازمندتر آفريده شده يعني احساسات او نيازمندانه تر است و همين جهت به نوبه خود سبب شده که جنس نر گامهايي در طريق جلب رضايت جنس ماده بردارد و هم سبب شده که روابطدو جنس تعديل شود و جنس نر از زور و قدرت خود سوء استفاده نکند،حالت فروتني و خضوع به خود بگيرد.
هديه و کادو در روابط نامشروع
منحصر به ازدواج و پيمان مشروع زناشويي نيست;آنجا هم که زن و مرد به صورت نامشروعي مي خواهند از وجود يکديگر لذت ببرند و به اصطلاح مي خواهنداز عشق آزاد بهره ببرند،باز مرد است که به زن هديه مي دهد.اگر احيانا قهوه يا چايي يا غذايي صرف کنند،مرد وظيفه خود مي داند که پول آنها را بپردازد.زن براي خودنوعي اهانت تلقي مي کند که به خاطر مرد مايه بگذارد و پول خرج کند.عياشي براي پسر مستلزم داشتن پول و امکانات مالي است و عياشي براي يک دختر وسيله اي است براي دريافت کادوها.اين عادات که حتي در روابط نامشروع و غير قانوني هم جاري است،ناشي از نوع احساسات نا متشابه زن و مرد نسبت به يکديگر است.
معاشقه فرنگي از ازدواجش طبيعي تر است
در دنياي غرب هم که به نام تساوي حقوق انسانها حقوق خانوادگي را از صورت طبيعي خارج کرده اند و سعي مي کنند علي رغم قانون طبيعت،زن و مرد را در وضع مشابهي قرار دهند و رلهاي مشابهي در زندگي خانوادگي به عهده آنها بگذارند،آنجاکه به اصطلاح پاي عشق آزاد به ميان مي آيد و قوانين قراردادي،آنها را از مسيرطبيعت خارج نکرده است، مرد همان وظيفه طبيعي خود يعني نياز و طلب و مايه گذاشتن و پول خرج کردن را انجام مي دهد،مرد به زن هديه مي دهد و متحمل مخارج او مي شود در صورتي که در ازدواج فرنگي مهر وجود ندارد و از لحاظ نفقه نيزمسؤوليت سنگيني به عهده زن مي گذارند;يعني معاشقه فرنگي از ازدواج فرنگي باطبيعت هماهنگ تر است.
مهر يکي از نمونه هايي است که مي رساند زن و مرد با استعدادهاي نامتشابهي آفريده شده اند و قانون خلقت از لحاظ حقوق فطري و طبيعي سندهاي نامتشابهي به دست آنها داده است.
مجموعه آثار ج19، مطهري،مرتضي؛
____________________________________
1- نساء/ 4.
خانواده
مهر در قرآن
- بازدید: 1572