آیه 94 : ( قُلْ إِنْ كانَتْ لَكُمُ الدّارُ الاْخِرَةُ عِنْدَ اللهِ خالِصَةً مِنْ دُونِ النّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ )
ترجمه:
94 . بگو اگر سراى آخرت كه در جوار خداست براى شما اختصاص داده شده بدون ساير مردم، پس آرزوى مرگ كنيد اگر راست مى گوييد.
تفسير :
چند سؤال ممكن است در ذيل آيه پيش آيد:
اول: مراد از دارِ آخرت بهشتْ و نيل به سعادت ابدى و درك فيوضات و نِعَمِ الهى است و هر متدين به دينى اعمّ از اينكه دين او به حسب واقعْ حق، يا باطل باشد، مدعى حقانيت دين خود بوده و خود را سعادتمند مى داند و اديان ديگر را باطل مى شمارد و اين اختصاص به يهود ندارد، نصارا و فِرَق مسلمين و ساير اديان نيز همين دعوى را دارند; پس چرا در اين آيه يهود مورد خطاب و عتاب قرار گرفته اند؟
جواب: اولاً، گفتار يهود با ساير اديان فرق دارد، اديانِ ديگر ملاك سعادت را متدين بودن به دين حق مى دانند و فرقى بين سياه و سفيد و عرب و عجم و اسرائيلى و غيره نمى گذارند، ولى يهود سعادت را اختصاص به بنى اسرائيل دانسته و ساير طوايف عالم را محروم مى پندارند و از اين جهت غير بنى اسرائيل را به دين خود دعوت نمى كنند و اين سيره از زمان حضرت موسى إلى زماننا هذا بين آن ها سارى و جارى بوده، چنانچه در قرآن مى فرمايد:
(لَنْ يَدْخُلَ الْجَنَّةَ إِلاّ مَنْ كانَ هُوداً)(1) و (نَحْنُ أَبْناءُ اللهِ وَأَحِبّاؤُهُ)(2).
و ثانياً، اينان مدعى هستند كه اگر از بنى اسرائيل كسى بر خلاف دين رفتار كند، چند روزى بيش معذب نخواهد بود، چنانكه از قول آن ها مى فرمايد:
(وَقالُوا لَنْ تَمَسَّنَا النّارُ إِلاّ أَيّاماً مَعْدُودَةً)(3).
دوم: جمله جزائيه (فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ) كه فرع جمله شرطيه قرار داده شده، اعتراض به جميع ارباب اديان است; زيرا آرزو و تمناى مرگ نمودن مذموم و كاشف از شكايت و نارضايتى است و دعاى به طول عمر ممدوح و مطلوب است و اگر گاهى از ائمه اطهار و معصومين(عليهم السلام) از اين قبيل كلمات اظهار شده از جهت عظمت مصيبت بوده، مانند كلام حضرت زهرا(عليها السلام): «اللهمّ عجّل وفاتي سريعاً»(4). و يا كلام حضرت على(عليه السلام): «أرحني فقد أفنيت كلّ خليلي»(5). و يا كلام حضرت اباعبد الله(عليه السلام): «على الدنيا بَعدَكَ العَفا»(6); علاوه بر اينكه نوع مردم تمنا و آرزوى مرگ نمى كنند و اختصاص به يهود ندارد.
جواب: تمنا و آرزوى مرگ نداشتن نوع مردم، يا از جهت اين است كه اعتقاد به معاد ندارند، مانند طبيعى ها و دهرى ها(7) و يا به واسطه كثرت معاصى و عدم قبولى اعمال، از سوء عاقبت و عذاب مى ترسند و مى خواهند به واسطه عبادت يا توبه يا وسايل ديگرْ تدارك معاصى خود را بكنند، ولى يهود كه مدعى هستند قطعاً اهل سعادتند و دارِ آخرت براى آن ها اختصاص دارد و به مردنْ از نكبت دنيا خلاص مى شوند، بايد تمناى موت كنند اگر در اين ادعا صادق مى باشند.
علاوه بر اينكه يهود به واسطه شدت توغل [=فرورفتن] در ماديات و حرص بر حيات و جمع مال، اصلاً خيال مرگ در مخيله آن ها خطور نمى كند و هيچ گاه به فكر مرگ و تدارك براى آن نيستند، مانند بسيارى از ابناى [=افراد، انسان هاى] زمان ما، ولى اينان چنين خصيصه اى براى خود مدعى نيستند، بر خلاف يهود كه دارِ آخرت را خصيصه خود مى دانند و به اين وصف به فكر آن نيستند.
سوم: در سوره جمعه مى فرمايد: (قُلْ يا أَيُّهَا الَّذِينَ هادُوا إِنْ زَعَمْتُمْ أَنَّكُمْ أَوْلِياءُ للهِِ مِنْ دُونِ النّاسِ فَتَمَنَّوُا الْمَوْتَ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ)(8) آيا مفاد اين آيه مانند همين آيه مورد بحث است و يا متفاوت است؟
جواب: هر چند مغزاى [=لبّ وخلاصه] هر دو آيه يكى است، ولى متفرع بر دو مدعايى است كه يهود دارند: يكى اينكه دار آخرت و سعادت و بهشت، خصيصه بنى اسرائيل است، اگرچه معصيت كار و مجرم و حتى اهل شرك و كفر باشند; زيرا اينان نيز چند روزى بيش مسّ آتش نمى كنند، چنانچه مفاد آيه مورد بحث است، و ديگر آنكه يهود اولياى خدا و دوستان و پسران او مى باشند، چنانچه در آيه ديگر از آن ها نقل شده: (نَحْنُ أَبْناءُ اللهِ وَأَحِبّاؤُهُ)(9) و در تورات رايج موقعى كه نسب خود را به آدم مى رسانند، او را «ابن الله» مى گويند و آيه سوره جمعه(10)، تمناى مرگ را متفرع بر اين مدعاى آنان نموده، چه آنكه دوستْ مشتاق و آرزومند ملاقات دوست است و با مرگ به لقاى او نايل مى شود.
_________________________________________
[1] . داخل بهشت نشود مگر كسى كه يهودى باشد. سوره بقره: آيه 111.
[2] . ما پسران خدا و دوستان او هستيم. سوره مائده: آيه 18.
[3] . و يهود گفتند كه آتش دوزخ به ما نرسد مگر روزهاى چندى. سوره بقره: آيه 80.
[4] . خداوندا! مرگ مرا هرچه سريعتر به پيش بينداز. به تعبير ديگر در مرگ من عجله كن.
بحار الأنوار :ج43، ص177 و عوالم سيّدة النساء(عليها السلام): ج2، ص794 ، در آن «يا الهى» به جاى «اللهم» آمده است.
[5] . [اى مرگ !] مرا راحت و خوشحال كن كه تمام دوستانم را از بين بردى. بحار الأنوار: ج 75 ، ص88 و مطالب السؤول: ج1، ص 257، در آن «خليل» به جاى «خليلى» آمده است.
[6] . بعد از تو مرگ بر دنيا، يا خاك بر دنيا. ارشاد المفيد: ج2 ، ص 106; اقبال الأعمال: ج 3 ، ص343; بحار الأنوار:ج98، ص339، ضمن ح1 والملهوف: ص167.
[7] . اين عده معتقدند كه روزگارْ آفريننده آن هاست و فقط روزگار آن ها را از بين مى برد و نابود مى شوند و هيچ زنده شدنى در كار نيست.
[8] . بفرما: اى كسانى كه نام خود را هود و يهود گذارده ايد! اگر گمان مى كنيد كه شما اولياى الهى هستيد غير از ناس، پس آرزوى مرگ كنيد; اگر هستيد راستگويان. سوره جمعه، آيه 6.
[9] . ما پسران خدا و دوستان او هستيم. سوره مائده: آيه 18.
[10] . آيه 6.
آیه 94 : ( قُلْ إِنْ كانَتْ لَكُمُ الدّارُ الاْخِرَةُ... )
- بازدید: 1917