آیه 88 : ( وَقالُوا قُلُوبُنا غُلْفٌ بَلْ لَعَنَهُمُ اللهُ بِكُفْرِهِمْ فَقَلِيلاً ما يُؤْمِنُونَ )
ترجمه:
88 . و يهود گفتند: دل هاى ما در غلاف است و نمى فهميم آنچه پيغمبر(صلى الله عليه و آله) مى گويد، بلكه خدا آنان را به واسطه كفرشان از رحمت خود دور نموده; پس كمى از آنان ايمان مى آورند.
تفسير :
(غُلْفٌ) جمع «أغلف» است و اغلف به معنى پوشيده و مستور مى باشد و شمشيرى كه در نيام و غلاف باشد، آن را اغلف گويند و مرادشان اين است كه درهاى قلب هاى ما بسته شده و دل هاى ما در غلاف و پوشش است و آيات قرآن و مواعظ و نصايح پيغمبر(صلى الله عليه و آله) را نمى فهميم; بنابراين تأثيرى در ما ندارد، چنانچه نظير اين كلام را از مشركين در آيه ديگرى نقل مى فرمايد: (وَقالُواقُلُوبُنا فِي أَكِنَّة مِمّا تَدْعُونا إِلَيْهِ وَفِي آذانِنا وَقْرٌ وَمِنْ بَيْنِنا وَبَيْنِكَ حِجابٌ)(1)و اين كلام را اگر چه از روى سخريه و استهزا مى گفتند و به اصطلاح طعنه مى زدند، ولى در حقيقت همين طور بودند و كلام حق در آنان مؤثر واقع نمى شد و چنانچه در آيه ديگر مى فرمايد:
(خَتَمَ اللهُ عَلى قُلُوبِهِمْ وَعَلى سَمْعِهِمْ وَعَلى أَبْصارِهِمْ غِشاوَةٌ)(2)
و نيز مى فرمايد: (صُمٌّ بُكْمٌ عُمْيٌ فَهُمْ لا يَرْجِعُونَ)(3).
و بعضى گفتند: « اغلف » به معنى غيرمختون است و مراد اين است كه مقتضاى طبيعت و سرشت و ذات آن ها عدم ايمان به آيات قرآن و كلمات پيغمبر است، و بعضى گفتند: مرادشان اين است كه دل هاى ما غلاف و وعاء [= ظرفِ] علم است و احتياج به دعوت نداريم، ولى ظاهر همان معنى اول است، و خداوند در مقام رد كلام آن ها مى فرمايد: (بَلْ لَعَنَهُمُ اللهُ بِكُفْرِهِمْ).
اين تأثير نكردن حرف حق در اينان براى اين است كه خداوند به واسطه كفرشان از رحمت خود دورشان نموده است.
و«لعن» به معنى جدايى و دورى از رحمت است، چنانچه صلوات به معنى پيوستن و نزديك شدن به رحمت است و در بيانِ مقصود از صلوات گفتيم كه صلوات داراى معنى جامعى است كه اراده خير باشد و در مقابل لعن، كه اراده شرّ است.(4)
و لعن مؤمن جايز نيست و اخبار بسيار در مذمت آن وارد شده، ولى لعن كافر و منافق و معاند جايز و در بسيارى از موارد نظير لعن اعداى دين و دشمنان ائمه طاهرين(عليهم السلام) از مصاديق تبرّى است، چنانچه صلوات و سلام بر ائمه طاهرين از مصاديق تولّى است و در سفينه از اميرالمؤمنين(عليه السلام) روايت كرده كه پيغمبر(صلى الله عليه و آله) هفت طايفه را لعنت فرمود:
«المغيِّر لكتاب الله، و المكذِّب بقَدَر الله، و المبدِّل سنَّة رسول الله، و المستحلّ من عترتي ما حرَّم الله عزّ و جلّ، و المتسلِّط في سلطانه ليُعزَّ من أذلّ الله و يذلّ من أعزَّ الله، و المستحلّ لحُرُمِ الله، و المتكبِّر على عبادة الله عزّ و جلّ»(5).
و نيز دارد كه رسول خدا(صلى الله عليه وآله) ابا سفيان را در هفت موطن لعن فرمود و در مرض موتش يزيد [بن ابى سفيان، برادر معاويه] را لعن فرمود(6) و حضرت مجتبى به عمروبن عاص فرمود:
هفتاد بيت در هجو پيغمبر گفتى و پيغمبر فرمود:
«اللهمّ العَنْ عمرو بن العاص بكلِّ بيت ألفَ لعنة»(7).
و غير اين ها از اخبار ديگر.
(فَقَلِيلاً ما يُؤْمِنُونَ) يعنى از اين جهت بسيار كم از يهود ايمان مى آورند، مانند عبد الله بن سلام(8) و اصحابش بر خلاف ساير كفار كه فوج فوج به شرف اسلام مشرف مى شدند (يَدْخُلُونَ فِي دِينِ اللهِ أَفْواجاً)(9); بنابراين نصب «قليلاً» بر حال است و (ما) يا زائد است و يا مصدريه، و مراد از قلّت ايمانشان، قلّت مؤمنين آن هاست، و امّا اينكه بعضى از مفسرين گفته اند كه مراد از قلّت ايمان آن ها، ايمان به خدا و صفات اوست، بدون ايمان به پيغمبر و قرآن و ساير اعتقادات اسلامى، درست نيست; زيرا چنانچه گذشت ايمان مركب ارتباطى است و به انكار يكى از اجزاى آن اصلاً ايمانى نيست.
__________________________________________________
[1] . و گفتند قلب هاى ما در اكنه است; يعنى روى قلب ما پوشيده شده وحرف هاى شما در قلب ما داخل نمى شود ودر گوش هاى ما پنبه گذارده شده كلمات شما را نمى شنويم. و ميانه ما و شما حجاب است، نه ما شما را مى بينيم و نه شما ما را مى بينيد. سوره فصلت: آيه 5.
[2] . خداوند بر دل ها وگوش هاى ايشان (به واسطه اعمالشان) مهر زده وبر چشم هاى ايشان پرده است. سوره بقره: آيه 7.
[3] . اينان لالان وكران وكورانند وايشان به جانب حق بر نمى گردند. سوره بقره: آيه 18.
[4] . ر.ك: همين تفسير، ج1، ص301.
[5] . كسى كه كتاب خدا را تغيير بدهد، و فردى كه تقدير خدا را تكذيب كند، و كسى كه سنت پيامبر خدا را عوض گرداند، و فردى كه آنچه را خداوند بر عترت من حرام كرده، حلال بداند، و كسى كه در حكومت و پادشاهى خود تسلط داشته باشد تا افرادى را كه خداوند خوار و ذليل كرده، عزيز كند و كسانى را كه خداوند عزيز نموده، خوار كند، و كسى كه محرمات خدا را حلال كند، و نيز فرد متكبر بر بندگان خداوند عزوجل. سفينة البحار: ج4، ص306; الخصال: ص384، ح25 و بحار الأنوار: ج5، ص88، ح6 و ج 69، ص205، ح4.
[6] . سفينة البحار: ج4، ص308; الاحتجاج: ج2، ص29 و بحار الأنوار: ج44، ص77، ضمن ح1.
[7] . خداوندا! عمرو بن عاص را به هر بيت [شعرى كه گفته]، هزار مرتبه لعنت كن. الاحتجاج : ج2، ص36و37; بحار الأنوار: ج44، ص81، ضمن ح1 و سفينة البحار: ج4، ص307.
[8] . براى آشنايى با مختصرى از زندگى نامه وى ر. ك : جلد اول، ص435.
[9] . دسته دسته در دين خدا درآيند. سوره نصر: آيه 2.
آیه 88 : ( وَقالُوا قُلُوبُنا غُلْفٌ بَلْ لَعَنَهُمُ اللهُ بِكُفْرِهِمْ فَقَلِيلاً ما يُؤْمِنُونَ )
- بازدید: 1541