آیه 36 : (فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطانُ عَنْها فَأَخْرَجَهُما مِمّا كانا فِيهِ وَ قُلْنَا اهْبِطُوا بَعْضُكُمْ لِبَعْض عَدُوٌّ وَ لَكُمْ فِي الاَْرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَ مَتاعٌ إِلى حِين)
ترجمه :
36 . پس شيطان ، آدم و حوا را نسبت به آن درخت لغزانيد و آن ها را از آنچه در آن بودند بيرون نمود ، و ما گفتيم كه فرود آييد ، در حالى كه بعضى از شما دشمن بعضى ديگريد و براى شما در زمين تا مدت محدودى محلى قرار و برخوردارى است.
معنى « ازلال » و نسبت آن به شيطان
«ازلال» ، يا مأخوذ از «زلة» به معنى خفّت است و معنى اين است كه شيطان خفّت و سبكى آدم و حوا را فراهم نمود ، بعد از آنكه در بهشت در مقام شرافت و وزانت(1) بودند و يا مأخوذ از «زلّت» به معنى عثرت و لغزش است مقابل ثبات و استقامت ; و مراد لغزش از صراط عقل و طريق صواب و صلاح است .
و نسبت دادن «ازلال» را به شيطان از جهت اين است كه به وسوسه او صادر شده و در باب افعال اختيارى گفته ايم كه اولين مقدّمه فعل اختيارى خطور در قلب است كه به واسطه الهام ملك يا وسوسه شيطان مى باشد و سپس تصوّر و تصديق و عزم و جزم و حركت عضلات و صدور فعل در خارج است ; و البته هيچ فعلى در خارج بدون اراده و مشيت حق واقع نمى شود ، چنانچه در ذيل (إِيّاكَ نَعْبُدُ وَ إِيّاكَ نَسْتَعِينُ) و در موارد ديگر تذكر داده ايم(2) .
بنابراين افعال اختيارى را ممكن است استناد به حق داد ، چون قدرت و اراده و اختيار عبد در تحت قدرت و مشيت حق است ، و مى توان استناد به ملك يا شيطان داد ، چون به الهام ملك يا وسوسه شيطان واقع مى شود ، و مى توان به عبد نسبت داد ، چون به اراده و اختيار او در خارج واقع شده است، چنانچه در آيه ديگر است (رَبَّنا أَرِنَا الَّذَيْنِ أَضَلاّنا مِنَ الْجِنِّ وَ الاِْنْسِ)(3) ، (فَيُضِلُّ اللهُ مَنْ يَشاءُ وَ يَهْدِي مَنْ يَشاءُ)(4) و (قَدْ ضَلُّوا مِنْ قَبْلُ وَ أَضَلُّوا كَثِيراً)(5).
و زلّة و خطيئة و سيّئة و معصية از جهتى قريب المعنى مى باشد و اطلاق هر يك از آن ها بر عمل زشت به مناسبتى است . و اصل زلّت به معنى زوال از حق و صواب است و « أزلّه الشيطان » ، يعنى ازاله عن الحق(6) .
و « هبوط » به معنى نزول و وقوع از اعلا به اسفل است و به معنى انتقال از موضعى به موضع ديگر نيز استعمال مى شود مثل آيه شريفه (اهْبِطُوا مِصْراً فَإِنَّ لَكُمْ ما سَأَلْتُمْ)(7) .
مخاطب به خطاب ( اهْبِطُوا ) كيانند؟
و خطاب جمع در (اِهْبِطُوا) بعضى گفتند به آدم و حواست و اقلّ جمع دو است و به آيه (فَإِنْ كانَ لَهُ إِخْوَةٌ فَلاُِمِّهِ السُّدُسُ)(8) استشهاد نمودند كه (إِخْوَةٌ)« صيغه جمع » از دو به بالا را شامل مى شود ، چنانچه در خبر هم استشهاد نموده و فتواى اصحاب نيز در مسئله همين است.
ولى اين كلام تمام نيست براى اينكه اولاً ، منافى است با جمله (بَعْضُكُمْ لِبَعْض عَدُوٌّ) ، زيرا لازم آيد كه آدم و حوا دشمن يكديگر باشند .
و ثانياً ، خطاب به واسطه ضمير «كم» به دو نفر استعمال نشده است .
و ثالثاً ، با ضماير قبل كه همه را تثنيه آورده منافى و بر خلاف سياق است .
و قياس به آيه (فَإِنْ كانَ لَهُ إِخْوَةٌ) قياس مع الفارق است ، زيرا در اينجا به قرينه خبر ثابت شده و اگر خبرى نداشتيم نمى گفتيم .
و بعضى گفتند مراد آدم و حوا و ابليس است و اگر چه هبوط شيطان هنگام ترك سجده به آدم بود و خطاب (فَاهْبِطْ مِنْها فَما يَكُونُ لَكَ أَنْ تَتَكَبَّرَ فِيها)(9) قبلاً به او شده بود ، ولى در اينجا نيز با آدم و حوا مورد خطاب (اهبطوا) قرار گرفته اند.
و اين سخن نيز تمام نيست ، زيرا مفاد جمله (بَعْضُكُمْ لِبَعْض عَدُوٌّ) ، عداوت طرفين است در حالى كه آدم و حوا با ابليس دشمنى نداشتند ، بلكه ابليس با آن ها دشمنى نموده .
و بعضى گفتند مراد آدم و حوا و ابليس و مار است و اين گفتار فاسدى است كه بعض از مفسرين از تورات رايج اخذ نموده اند و در قرآن در هيچ جا اسمى از مار نيست .
و ظاهر اين است كه مراد آدم و حوا و ذريّه آن ها باشد كه در روى زمين توليد و تناسل مى نمايند و به واسطه قوا و غرايز حيوانى كه در آن هاست عداوت و بَغْضاء [= دشمنى وكينه توزى] و خونريزى بين آن ها ايجاد مى گردد .
و (مُسْتَقَرٌّ) به معنى قرارگاه است اگر اسم مكان باشد ; و به معنى استقرار و ثبات است اگر مصدر ميمى باشد .
و (مَتَاعٌ) به معنى تمتّع و برخوردارى است ، و مراد بهره مندى از نعم دنيوى از مأكولات و مشروبات و منكوحات و ملبوسات و ساير تمتّعات است .
(إلى حِين) ، يعنى در مدّت محدودى كه براى هر كدام از شما مقرر شده كه در دنيا زيست كنيد ، چنانچه مى فرمايد : (وَ لِكُلِّ أُمَّة أَجَلٌ فَإِذا جاءَ أَجَلُهُمْ لا يَسْتَأْخِرُونَ ساعَةً وَ لا يَسْتَقْدِمُونَ)(10)
_____________________________________________________________________
[1] . وزن نهادن چيزى (كسى) را : ارزش و اعتبار قائل شدن براى آن (او) . وزن داشتن : داراى ارزش و اهميت بودن . فرهنگ بزرگ سخن ، واژه «وزن» .
[2] . ر . ك : همين تفسير ، ج 1 ، ص 230 .
[3] . [و كسانى كه كفر ورزيدند گفتند :] پروردگارا! آن دو گمراه گرى از جن وانس كه ما را گمراه كردند به ما بنما. سوره فصلت : آيه 29 .
[4] . پس گمراه مى فرمايد خداوند هر كه را بخواهد و هدايت مى نمايد هر كه را مشيتش تعلق بگيرد. سوره ابراهيم : آيه 4 .
[5] . گروهى كه پيش از اين گمراه گشتند و بسيارى را گمراه كردند . سوره مائده : آيه 77 .
[6] . به عبارتى : شيطان او را از حق منحرف كرد و لغزاند .
[7] . به شهر فرود آييد كه آنجا آنچه مى خواهيد براى شما هست. سوره بقره : آيه 61 .
[8] . واگر او برادرانى داشته باشد ، مادرش يك ششم مى برد. سوره نساء : آيه 11 .
[9] . از آن [مقام ومرتبه ات] فرودآى، تو را نرسد كه در آن [جايگاه] تكبّر كنى . سوره اعراف : آيه 13 .
[10] . و براى هر امتى و جماعتى مدتى و اجلى است ; پس چون اجلشان فرارسد تأخير نمى افتد ساعتى و جلو هم نمى افتد از براى آن ها. سوره اعراف : آيه 34 .