آیه 28 : (كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللهِ وَ كُنْتُمْ أَمْواتاً...)

(زمان خواندن: 4 - 7 دقیقه)

 آیه 28 : (كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللهِ وَ كُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْياكُمْ ثُمَّ يُمِيتُكُمْ ثُمَّ يُحْيِيكُمْ ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ )
ترجمه :
چگونه به خدا كافر مى شويد و حال آنكه شما مردگان بوديد ، پس شما را زنده نمود ، سپس ميرانيد و دو مرتبه زنده نمود(1) و باز به سوى او بازگشت مى كنيد.
مراد از (كَيْفَ تَكْفُرُونَ بِاللهِ)
(كَيْفَ) از ادات استفهام است و به آن از كيفيّت و حالت چيزى سؤال مى شود و در آيه با تعجب ، سؤال از وجه و دليل كفر آنان مى شود ، كه با اين آيات و براهين واضحه و ادلّه كامله بر وجود خدا و وجوب عبادت و اطاعت او ، چگونه كفر مىورزيد و راه عبادت غير حق را انتخاب و اختيار مى كنيد؟ چنانچه در آيه ديگر مى فرمايد : (أَ فِي اللهِ شَكٌّ فاطِرِ السَّماواتِ وَ الاَْرْضِ)(2) .
و « كفر » در لغت به معنى ستر و پوشاندن است ، چنانچه در ذيل آيه شريفه (إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُوا سَواءٌ عَلَيْهِمْ . . .)الآية ، بيان آن گذشت(3) . و ظاهر از كفر در اين آيه انكار وجود خداست كه مسلك طبيعيين و دهريان است ، چنانچه از سياق استدلال آيه معلوم مى شود و لازمه اين انكار ، انكار جميع معتقدات دينى است ، زيرا ركن اساسى دين اعتقاد به مبدأ و معاد است ; و ساير امور دينى از رسالت و امامت و عدل و صفات حق لازمه اين دو اصل است و كسى كه اين دو اصل را منكر شود همه را منكر است .

معنى موت و اختلاف در آن
(وَ كُنْتُمْ أَمْواتاً) « موت » خلاف حيات است و اختلاف شد كه آيا نسبت موت و حيات نسبت تضادّ است كه هر دو امر وجودى و ضدّ يكديگر باشند ، چنانچه از بسيارى آيات استفاده مى شود ; مانند آيه (الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَ الْحَياةَ)(4) و آيه (حَتّى إِذا جاءَ أَحَدَكُمُ الْمَوْتُ)(5) و آيات ديگر، و يا نسبت بين آن ها نسبت عدم و ملكه ، كه موت عدم حيات باشد؟
و تحقيق در مقام اين است كه موت نسبت به حيات نباتى و حيوانى عدم و ملكه است ; يعنى به مردن حيات نباتى و حيات حيوانى زايل مى شود ، و نسبت به حيات انسانى نسبت تضادّ است ; يعنى موت عبارت از انتقال از نشأتى به نشأتى ديگر است(6) .
و به عبارت ديگر ، موت عبارت از انتقال از حيات عالم دنيا به حيات عالم برزخ است و در آيه شريفه به هر دو معنى اشاره شده .
(كُنْتُمْ أَمْواتاً) اشاره به موت ، به معنى عدم حيات است كه عبارت از دورانى است كه انسان جماد بوده و حس و حركتى نداشته .
و (فَأَحْياكُمْ) اشاره به حيات نباتى و حيوانى و انسانى است كه پس از آن به انسان عنايت شده .
و (ثُمَّ يُمِيتُكُمْ) اشاره به انتقال انسان از عالم دنيا به عالم برزخ است .
و (ثُمَّ يُحْيِيكُمْ) اشاره به حيات عالم برزخ است كه روح انسانى پس از مردن ، به بدن نحوه تعلّقى پيدا مى كند براى سؤال قبر و با زبان روحى تكلّم مى كند و با چشم روحى مى بيند و با گوش روحى مى شنود و پس از سؤال و جواب روح انسانى با قالب مثالى در عالم برزخ متنعّم به نعم روحانى و يا معذّب به عذاب روحانى خواهد بود تا قيامت برپا شود(7) .
(ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ) اشاره به بازگشت روح انسانى و حيوانى به بدن جسمانى است و معنى رجوع همين است ، نه اينكه بعضى از صوفيه توهّم كرده اند كه وجود موجودات به وجود واجب الوجود متصل مى شوند ، چنانچه در آغاز از وجود او جدا شده بودند و اين مسلك وحدت وجود غلطى است كه ما در ذيل آيه شريفه (وَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِيمٌ) در ردّ منكرين خلود اشاره به آن نموديم(8) .
و بعضى از مفسرين جمله (ثُمَّ يُحْيِيكُمْ) را اشاره به حيات قيامت دانسته اند و (ثُمّ)در (ثُمَّ إِلَيْهِ تُرْجَعُونَ)را به معنى « واو » گرفته اند ; ولى اين معنى خلاف سياق آيه است كه (ثُمّ)در جملات قبل به معنى تراخى و ترتيب گرفته شود و در اينجا از سياق قبل تغيير داده شود .

دلايل آيه بر وجود صانع عالم
و اين آيه شريفه مشتمل بر سه نوع دليل بر وجود صانع عالم است : حسّى وجدانى ، منطقى برهانى ، دينى قرآنى :
امّا حسّى وجدانى استفاده مى شود از جمله (كُنْتُمْ أَمْواتاً فَأَحْياكُمْ) كه انسان مشاهده مى كند نبوده و بودْ شده . و نبود در بود شدن احتياج به موجد و هستى دهنده دارد .
امّا دليل منطقى اين آيه بر وجود خالق و صانع عالم از طريق تطوّر(9)و تغيّر در موجودات عالم به ويژه انسان است كه روزى جماد(10) [و] موجود مرده اى بوده و سپس به قوه جاذبه نباتى تبديل به نباتات از سبزى ها و ميوه ها و دانه هاى خوراكى و قابل تغذيه حيوان و انسان شده و سپس مراحل نطفه و علقه و مضغه و عظام را طى نموده تا وقتى كه روح انسانى در او انشاء [=  ايجاد ، آفريده] شده و وارد مرحله انسانيت گرديده و پس از مدتى نيز از اين عالم رخت بربسته و به عالم برزخ منتقل شده است ، آيا در اين تطوّرات [= دگرگونى ها] و مراحل وجودى چه دست قدرت و نيروى پنهانى بوده كه او را سير مى داده؟ اينجاست كه هر صاحب خردى ناچار بايد به وجود صانع و خالق عالم اذعان نمايد .
و امّا دليل دينىِ قرآنى اين آيه و ساير آيات توحيدى از اين جهت است كه اين ها منبّه عقل(11) به طريق استدلال بر وجود صانع و توحيد و صفات اوست .
علاوه بر اينكه اين آيه به نحو اجمال دلالت بر ثبوت عالم برزخ و وقايع بعد از موت تا وقوع قيامت و بازگشت خلايق براى حساب و رسيدگى به اعمال نيك و بد آنان تا دخول بهشت يا دوزخ مى نمايد .
و بالجمله ، مفاد آيه شريفه اين است كه با اين ادلّه واضحه و نشانه هاى روشن بر وجود صانع عالم ، جاى شگفت است كه انسان به خدا كافر شود .
___________________________________________
[1] .  به تعبير ديگر : باز شما را مى ميراند و باز زنده مى كند .
[2] .  آيا در خداوند متعال هم شك است؟! خدايى كه آسمان ها و زمين را پديد آورده. سوره ابراهيم : آيه 10 .
[3] .  ر . ك : همين تفسير ، ج 1 ، ص 460 .
[4] .  خداوندى كه مرگ وحيات را پديد آورد. سوره ملك : آيه 2 .
[5] .  تا موقعى كه يكى از شما را مرگ فرارسد. سوره انعام : آيه 61 .
[6] .  يعنى انتقال از پديده اى به پديده اى ديگر .
[7] .  صاحب كفاية الموحدين آخذاً از مرحوم مجلسى دعواى تواتر نموده كه ميت در قبر به همين حيات حيوانى زنده مى شود و با اين سخن دچار اشكالاتى مى شود ، زيرا مسلماً اگر كسى پهلوى ميتى باشد ، نه حس و حركتى در او مشاهده مى كند و نه صداى او را مى شنود و نه چشمش باز مى گردد و اين سخن موجب اعتراضات دشمنان مى گردد.
ولى بنابر آنچه گفته شد ، نه اشكالى وارد مى آيد و نه راه اعتراضى بازمى گردد و نه لازم آيد كه تأويل و تصرفى در اخبار بشود. و ما در الكلم الطيب : ص 662 ـ 663 اين مطلب را بيان نموده ايم. (مؤلف) .
[8] .  ر . ك : همين تفسير ، ج 1 ، ص 508 ، در ذيل تفسير آيه 7 همين سوره .
[9] .  تَطَوُّر : از حالى به حال ديگر در آمدن ; دگرگون شدن .
[10] .  جَماد : جسم بى جان و بى روح و بى حركت .
[11] .  عامل و سبب آگاه و ملتفت نمودن عقل.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 ذی قعده

١ـ ولادت با سعادت حضرت فاطمه معصومه(سلام الله علیها)٢ـ مرگ اشعث بن قیس٣ـ وقوع جنگ بدر صغری ١ـ...


ادامه ...

11 ذی قعده

میلاد با سعادت حضرت ثامن الحجج، امام علی بن موسی الرضا (علیهما السلام) روز یازدهم ذیقعده سال ١٤٨...


ادامه ...

15 ذی قعده

كشتار وسیع بازماندگان بنی امیه توسط بنی عباس در پانزدهم ذیقعده سال ١٣٢ هـ.ق ، بعد از قیام...


ادامه ...

17 ذی قعده

تبعید حضرت موسی بن جعفر (علیهما السلام) از مدینه به عراق در هفدهم ذیقعده سال ١٧٩ هـ .ق....


ادامه ...

23 ذی قعده

وقوع غزوه بنی قریظه در بیست و سوم ذیقعده سال پنجم هـ .ق. غزوه بنی قریظه به فرماندهی...


ادامه ...

25 ذی قعده

١ـ روز دَحوالارض٢ـ حركت رسول گرامی اسلام (صلی الله علیه و آله) از مدینه به قصد حجه...


ادامه ...

30 ذی قعده

شهادت امام جواد (علیه السلام) در روز سی ام ذی‌قعده سال ٢٢٠ هـ .ق. شهادت نهمین پیشوای شیعیان...


ادامه ...
0123456

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page