آیه 27 : (الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللهِ مِنْ بَعْدِ مِيثاقِهِ وَيَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يُفْسِدُونَ فِي الاَْرْضِ أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ)
ترجمه :
كسانى كه عهد و پيمان خود را پس از بستن آن مى شكنند و آنچه خدا به پيوستن آن امر فرموده قطع مى كنند و در روى زمين فساد مى نمايند ; و اينان خود زيانكارانند.
مقام اول : در جمله ( الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللهِ مِنْ بَعْدِ مِيثاقِهِ ) :
اين قسمت ، صفت فاسقين است كه در آيه قبل بود . و «نقض» مقابل ابرام است و نقض عهد [به] معنى شكستن پيمان و قرارداد است مقابل وفا به عهد ، كه به معنى پاى بند بودن به پيمان و عمل نمودن به آن است ; و مراد از «عهد» قراردادى است كه بين دو طرف بسته مى شود .
اقسام عهد
و اين بر سه قسم است :
اول : قراردادى كه خداوند با بندگانش مى بندد ، كه ايمان به خدا و انبيا و اوليا و ملائكه و كتب آسمانى و معاد و جزا بياورند و اوامر و نواهى الهى را بپذيرند و در مقابل به سعادت ابد و بهشت جاودانى نايل شوند . و اين قرارداد هم تكوينى است كه به وسيله عقل و فطرت انسانى خداوند با بشر منعقد نموده و هم تشريعى كه به وسيله انبيا و فرستادگان خود با بنى آدم مقرر داشته ، چنانچه مضمون بسيارى از آيات شريفه است ، مانند آيه شريفه (أَ لَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَنِي آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُبِينٌ * وَ أَنِ اعْبُدُونِي)(1) .
(آيا با شما عهد نكردم اى فرزندان آدم كه شيطان را عبادت نكنيد ؟ به درستى كه او براى شما دشمن آشكارايى است و اينكه مرا عبادت كنيد) .
و آيه شريفه (إِنَّ اللهَ اشْتَرى مِنَ الْمُؤْمِنِينَ أَنْفُسَهُمْ وَ أَمْوالَهُمْ بِأَنَّ لَهُمُ الْجَنَّةَ)(2) .
(به درستى كه خداوند از مؤمنان جان ها و مال هاى آن ها را مى خرد به اينكه براى آنان بهشت باشد) ، و غير اين ها از آيات ديگر .
و اين معنى عام است و شامل عهد ربوبيت و عهد ولايت و عهد تصديق به انبيا و عهد اطاعت و ساير عهود الهى مى شود و اختصاص به بعض موارد ندارد ، بلى ، ممكن است به مناسبت آيه قبل شأن نزولش در حق اهل كتاب باشد كه در كتب انبياى سلف از آنان عهد گرفته شده ، كه به پيغمبر اسلام و اوصياى او و دين و كتاب او ايمان بياورند و آن ها قبول كردند و پس از بعثت حضرت رسول اكرم(صلى الله عليه و آله) نقض عهد نمودند و ايمان نياوردند ; ولى شأن نزول آيه با عموم منافات ندارد .
دوم : قراردادى است كه بنده با خدا مى بندد ; مانند عهد و نذر و قسم ; و وفاى به آن ها واجب است و نقض آن ها گناه و موجب كفّاره است .
سوم : قراردادى است كه در ميان بندگان است ; مانند عقود و شروط و هر كدام تابع حكمى است كه در فقه بيان شده .
و « ميثاق » مصدر ميمى از وثوق ، به معنىِ اِحكام و استوارى است و ظنّ قوى را نيز تعبير به وثوق مى كنند ، چون احتمالش در دلْ قوى و محكم و خلاف آن ضعيف و سست است ; و كسى كه انسان اطمينان به قول و فعل و ديانت او داشته باشد به «ثقه» تعبير مى شود و خبرى كه ناقل آن ثقه باشد « موثّق » گويند .
و مراد از «ميثاق عهد» ، استحكام و استوارى آن است به واسطه احكام فطريه و ادلّه عقليه و آيات قرآنى و ساير كتب آسمانى و اخبار مأثوره ، كه همه اين ها سبب استحكام عهود و پيمان هاست .
مقام دوم : در جمله ( وَ يَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ ) :
اين جمله معنى عامّى است و شامل جميع چيزهايى مى شود كه خداوند امر به وصل آن ها فرموده ، از صله نبى(صلى الله عليه و آله) و صله امام(عليه السلام) و صله رحم و صله اخوان و غيره .
امّا صله نبى(صلى الله عليه وآله) به اطاعت اوامر و ترك مخالفت او و تخلّق [= آراستگى] به اخلاق و رفتار او و احسان به ذريّه آن حضرت و نحو اين هاست .
و صله امام(عليه السلام) نيز به اطاعت اوامر و ترك نواهى او و اداى حق او و تشرف به زيارت و اقامه عزا [= برپايى مراسم سوگوارى] و ساير توسلات است و اخبار درباره اين دو مورد بسيار است كه به بعضى از آن ها در ذيل آيه (وَيُقِيمُونَ الصَّلاةَ) اشاره نموده ايم(3) .
فضيلت صله رحم و حرمت قطع رحم
و امّا صله رحم ، در فضيلت آن آيات و اخبار بسيار وارد شده ، در قرآن كريم مى فرمايد : (وَ اعْبُدُوا اللهَ وَ لا تُشْرِكُوا بِهِ شَيْئاً وَ بِالْوالِدَيْنِ إِحْساناً وَ بِذِي الْقُرْبى . . .)(4)الآية .
( خدا را عبادت كنيد و براى او چيزى را شريك قرار ندهيد و به پدر و مادر احسان كنيد و به خويشان نيز احسان نماييد . . . ) .
و نيز مى فرمايد : (وَاتَّقُوا اللهَ الَّذِي تَسائَلُونَ بِهِ وَ الاَْرْحامَ إِنَّ اللهَ كانَ عَلَيْكُمْ رَقِيباً)(5) .
( و بپرهيزيد از عذاب خدايى كه مورد سؤال و بازرسى قرار مى گيريد درباره او و درباره خويشاوندان ، به درستى كه خداوند بر شما نگهبان و مراقب است ) .
و نيز در صفات اولوا الالباب مى فرمايد : (الَّذِينَ يَصِلُونَ ما أَمَرَ اللهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يَخْشَوْنَ رَبَّهُمْ وَ يَخافُونَ سُوءَ الْحِسابِ)(6) .
( صاحبان خرد كسانى هستند ، وصل مى كنند آنچه را كه خدا به وصل آن امر فرموده و از پروردگارشان بيم مى دارند و از بدى حساب مى ترسند ) و اين آيه نيز مشتمل بر همه انواع صله است .
و از رسول خدا(صلى الله عليه و آله) روايت شده كه فرمود :
« إنّ أعجل الخير ثواباً صلة الرحم »(7) .
(محققاً عمل نيكى كه ثوابش زودتر از هر چيزى به انسان مى رسد ، صله رحم است) .
و نيز فرمود :
« من سرّه أن يُمدَّ في عمره و أن يُبسط في رزقه فليَصِلْ رحمه »(8) .
( كسى كه خوشش مى آيد از اينكه عمرش طولانى و رزقش فراخ شود ، بايد صله رحم كند ) .
و از اميرالمؤمنين(عليه السلام) روايت شده كه :
« صِلوا أرحامكم و لو بالتسليم »(9) .
( با خويشاوندانتان بپيونديد اگر چه به سلام باشد ) .
و از حضرت باقر(عليه السلام) روايت است كه فرمود :
« صلة الأرحام تزكّي الأعمال ، و تنمّي الأموال ، و تدفع البلوى ، و تيسّر الحساب ، و تنسئ في الأجل »(10) .
(صله رحم اعمال آدمى را تزكيه و اموال را نموّ [= افزون] و بلا را دفع و حساب را آسان و اجل را تأخير مى اندازد) .
و از حضرت صادق(عليه السلام) روايت شده كه فرمود :
« صلة الرحم تهوّن الحساب يوم القيامة ، و هي منسأة(11) في العمر ، و تقي مصارع السوء »(12) .
( صله رحم حساب را آسان و عمر را فراموش ، يعنى عقب مى اندازد و از تصادمات بد [= حادثه هاى ناگوار] حفظ مى كند ) .
و در اينكه صله رحم واجب است يا مستحبّ مؤكّد ، اختلاف شده و حق اين است كه حكم آن در موارد و اشخاص و انحاى صله مختلف است و تحقيق در فقه شده ; و امّا قطع رحم بلا شبهه حرام و از كباير است ، چنانچه از همين آيه و آيات شريفه ديگر استفاده مى شود . در آيه اى ديگر مى فرمايد : (الَّذِينَ يَنْقُضُونَ عَهْدَ اللهِ مِنْ بَعْدِ مِيثاقِهِ وَ يَقْطَعُونَ ما أَمَرَ اللهُ بِهِ أَنْ يُوصَلَ وَ يُفْسِدُونَ فِي الاَْرْضِ أُولئِكَ لَهُمُ اللَّعْنَةُ وَ لَهُمْ سُوءُ الدّارِ)(13) .
و از رسول اكرم(صلى الله عليه وآله)روايت شده كه فرمود :
« أبغض الأعمال إلى الله تعالى الشرك بالله ، ثمّ قطيعة الرحم ، ثمّ الأمر بالمنكر و النهي عن المعروف »(14) .
( دشمن داشته ترين كارها نزد خداى تعالى شرك به خدا و پس از آن قطع رحم و پس از آن امر به منكر و نهى از معروف است ) .
و از اميرالمؤمنين(عليه السلام)روايت شده كه فرمود :
« إذا قطعوا الأرحام جُعلت الأموال في أيدي الأشرار »(15) .
( وقتى كه قطع رحم شود ، مال ها در دست بدان قرار گيرد ) .
و در حديث ديگر ، قطع رحم را از گناهانى شمرده كه تعجيل در فنا مى نمايد(16) و غير اين ها از اخبار ديگر .
و امّا صله اخوان كه عبارت از پيوستن با برادران دينى است ، اقسام بسيار دارد : از زيارت آنان و اُلفت و مودّت و سبقت به سلام و احسان و ارسال هدايا و ضيافت و قضاى حاجت و اصلاح حال يكديگر و عيادت مرضى و دعاى خير و صدقه به ارباب حاجت و غير اين ها از انحاى محبّت و وداد [= دوستى ، مودت] كه درباره هر يك از آن ها و ثمرات و نتايج آن ها آيات و اخبار بسيار وارد شده كه إن شاء الله تعالى در مقام مناسبى ذكر خواهيم نمود . و بر عكس درباره قطع اين صله كه تباعد و تقاطع و تفرقه و مسامحه در اداى حقوق يكديگر باشد در مذمتش آيات و اخبار بسيار است كه آن ها را نيز در مقام خود ذكر خواهيم نمود . و كافى است حديثى كه در وسائل الشيعة از كنز كراجكى از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه و آله) نقل فرموده كه :
« للمؤمن على أخيه ثلاثون حقاً ، لا براءة له إلاّ بالأداء أو العفو . . . »(17)الحديث .
( مؤمن بر برادر خود سى حق دارد ، كه آن ها از وى برداشته نشود مگر اينكه ادا كند ، يا برادر مؤمنش گذشت نمايد . . . ) تا آخر حديث .
مقام سوم : در جمله ( وَ يُفْسِدُونَ فِي الاَْرْضِ أُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ ) :
معنى « افساد » و اقسام آن در ذيل آيه شريفه (وَ إِذا قِيلَ لَهُمْ لا تُفْسِدُوا فِي الاَْرْضِ . . .) الآية گذشت(18) و همچنين معنى « خسران » كه زيان در تجارت است مقابل ربح كه سود در تجارت مى باشد در ذيل آيه شريفه (أُولئِكَ الَّذِينَ اشْتَرَوُا الضَّلالَةَ بِالْهُدى . . .) الآية ، بيان شد ، مراجعه شود(19) .
________________________________________________________
[1] . سوره يس : آيه 60 ـ 61.
[2] . سوره توبه : آيه 111.
[3] . ر . ك : همين تفسير ، ج 1 ، آيه 3 همين سوره .
[4] . سوره نساء : آيه 36.
[5] . همان : آيه 1.
[6] . سوره رعد : آيه 21.
[7] . كافى : ج 2 ، ص 152 ، ح 15 ; جامع السعادات : ج 2 ، ص 52 و بحار الأنوار : ج 71 ، ص 121 ، ح 83 .
[8] . كافى : ج 2 ، ص 156 ، ح29 ; جامع السعادات : ج 2 ، ص 52 و بحار الأنوار : ج 71 ، ص 130 ، ح 96 .
[9] . كافى : ج 2 ، ص 155 ، ح22 ; جامع السعادات : ج 2 ، ص 52 و بحار الأنوار : ج 71 ، ص 126 ، ح 89 .
[10] . كافى : ج 2 ، ص 150 ، ح4 وجامع السعادات : ج 2 ، ص 52 و بحار الأنوار : ج 71 ، ص 111 ، ح 71 .
[11] . يقال أنْسأ اللهُ أجَلَهُ : تأخير انداخت خدا موت او را.
[12] . كافى : ج 2 ، ص 157 ، ح32 وجامع السعادات : ج 2 ، ص 52.
[13] . و كسانى كه شكستند عهد الهى را پس از اخذ ميثاقِ خداوند و پيوندهايى را كه خدا دستور به برقرارى آن داده قطع مى كنند و در روى زمين فساد مى نمايند ، اين ها اختصاص دارند به لعنت الهى و از براى آن هاست جايگاه بدى ، دار جهنم. سوره رعد : آيه 25 .
[14] . كافى : ج 2 ، ص 290 ، ح4 وجامع السعادات : ج 2 ، ص 50.
[15] . كافى : ج 2 ، ص 348 ، ح8 و جامع السعادات : ج 2 ، ص 50.
[16] . كافى : ج 2 ، ص 348 ، ح7 و جامع السعادات : ج 2 ، ص 50.
[17] . كنز الفوائد : ص141 ، و وسائل الشيعة : ج 12 ، ص 212 ، ح 24 در آن «للمسلم» به جاى «للمؤمن» ذكر شده است .
[18] . ر . ك : همين جلد ، ص 141 .
[19] . ر . ك : همين جلد ، ص 179 .