آیه 22 : (الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الاَْرْضَ فِراشاً وَ السَّماءَ بِناءً وَأَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَكُمْ فَلا تَجْعَلُوا للهِِ أَنْداداً وَأَنْتُمْ تَعْلَمُونَ)
ترجمه :
آن خدايى كه زمين را براى [شما] بستر و آسمان را سقف قرار داد و فرو فرستاد از آسمان آب را و بيرون آورد به واسطه آب از ميوه ها روزى شما را ، پس براى خدا شريك و ضد قرار ندهيد و حال آنكه شما مى دانيد.
مقام اول : در بيان اقسام عوالم و مخلوقات :
عوالم وجود و مخلوقات حق جلّ و علا بر چند قسمند :
1 . عالم عقول ، كه عبارت است از : عالم مجردات ، موجوداتى كه نه ذاتاً احتياج به ماده دارند و نه فعلاً ، و تمام كمالات اين موجودات بالفعل است نه بالقوّه .
2 . عالم نفوس است ، كه موجودات اين عالم ذاتاً مجرد از ماده هستند ، ولى در مقام فعل احتياج به ماده دارند ; مانند نفوس انسان ; و كمالات اين دسته بالقوّه است .
3 . عالم صور ، كه موجودات اين عالم داراى صورت صرفه خالى از ماده مى باشند ; مانند مُثُل افلاطون و مُثُل برزخيه و قالب مثالى و ممكن است عده اى از ملائكه از اين قبيل باشند .
4 . عالم اعراض ، كه بدون موضوع تحقق پذير نيست ; مانند الوان و اشكال و هيئات و افعال و صفات .
5 . عالم اجسام ، كه موجودات اين عالم مركب از ماده و صورت هستند ، زيرا ماده بدون صورت تحقق پذير نيست .
عالم اجسام نيز دو قسم است : عالم علوى و عالم سُفلى .
عالم علوى ، عبارت از كرات سماوى از شمس و قمر و كواكب و منظومات شمسى و مى توان گفت كه كليه اين كواكب و ثوابت و سيارات كه در جوّ مشاهده مى شود عبارت است از : آسمان اول يا آسمان دنيا ، به دليل آيه شريفه (إِنّا زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِزِينَة الْكَواكِبِ)(1) و آيه شريفه (وَزَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِمَصابِيحَ)(2) . پس مراد از سماء جهت علو است و دنيا آن قسمت از فضاست كه نزديك كره زمين است .
و عالم سفلى كه عبارت از همين كره زمين و هر چه در آن است مى باشد ، از انسان ، حيوان ، نبات [= گياه] و كوه ها و بيابان ها و درياها و موجودات ديگر زمينى .
مقام دوم : در چگونگى خلقت زمين :
خداوند متعال از روى حكمت بالغه خود ، زمينى كه ما در آن زندگى مى كنيم و يكى از هزاران سيارات است كه در اين فضاى وسيع شناور است طورى خلقت فرموده كه مناسب براى سكونت و زندگى انسان و حيوانات ديگر باشد . فاصله بين زمين و خورشيد طورى است كه حرارت زمين به ميزان معتدلى است ، نه بسيار سرد است كه سبب انجماد همه موجودات شود و نه بسيار گرم كه سكونت در آن غير قابل تحمّل باشد .
زمين را هوا فرا گرفته كه انسان و حيوانات و نباتات بتوانند تنفّس كنند . گردش زمين به دور خود و خورشيد به سرعتى است كه شب و روز متعادل و فصول مختلفى به وجود آمده كه فقدان هر كدام كافى است كه قسمتى از زندگى مختل شود . شب را براى استراحت و روز را روشن براى فعاليت و كار آفريد ، چنان كه در آيه شريفه مى فرمايد : (قُلْ أَرَأَيْتُمْ إِنْ جَعَلَ اللهُ عَلَيْكُمُ اللَّيْلَ سَرْمَداً إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ مَنْ إِلهٌ غَيْرُ اللهِ يَأْتِيكُمْ بِضِياء أَفَلا تَسْمَعُونَ * قُلْ أَ رَأَيْتُمْ إِنْ جَعَلَ اللهُ عَلَيْكُمُ النَّهارَ سَرْمَداً إِلى يَوْمِ الْقِيامَةِ مَنْ إِلهٌ غَيْرُ اللهِ يَأْتِيكُمْ بِلَيْل تَسْكُنُونَ فِيهِ أَ فَلا تُبْصِرُونَ * وَ مِنْ رَحْمَتِهِ جَعَلَ لَكُمُ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَ لِتَبْتَغُوا مِنْ فَضْلِهِ وَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ)(3) .
موضوع ديگرى كه بايد دانسته شود ، قرآن مجيد در وصف و تعداد آسمان ها در آيات متعدّد ، تعداد آن ها را هفت دانسته ، چنان كه در آيات زير به آن اشاره شده است :
(وَ بَنَيْنا فَوْقَكُمْ سَبْعاً شِداداً)(4) .
( يعنى خدا بالاى سر شما بنا كرد هفت آسمان محكم ) .
(الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَموات طِباقاً)(5) .
( يعنى خدا آن خدايى است كه هفت آسمان را طبقه طبقه آفريد ) .
(أَ لَمْ تَرَوْا كَيْفَ خَلَقَ اللهُ سَبْعَ سَموات طِباقاً)(6) .
( يعنى آيا نمى بينيد كه چگونه خدا هفت آسمان را طبقه طبقه آفريد؟ ) .
(ثُمَّ اسْتَوى إِلَى السَّماءِ وَ هِيَ دُخانٌ فَقالَ لَها وَ لِلاَْرْضِ ائْتِيا طَوْعاً أَوْ كَرْهاً قالَتا أَتَيْنا طائِعِينَ * فَقَضاهُنَّ سَبْعَ سَموات فِي يَوْمَيْنِ وَ أَوْحى فِي كُلِّ سَماء أَمْرَها وَ زَيَّنَّا السَّماءَ الدُّنْيا بِمَصابِيحَ وَ حِفْظاً ذلِكَ تَقْدِيرُ الْعَزِيزِ الْعَلِيمِ)(7) .
( يعنى سپس قصد آفرينش آسمان را نمود و حال آنكه آسمان دودى بود ، پس به آسمان و زمين فرمود : بياييد (منظم شويد) از روى ميل يا از روى اكراه ، گفتند : آمديم از روى ميل . پس خداوند هفت آسمان را در دو روز با استحكام بساخت (= آفريد) و كار هر آسمانى را در آن وحى فرستاد (= مقرّر فرمود)و آسمان نزديك را به چراغ ستارگان زينت داد و ستارگان را وسيله حفظ از شياطين و ساير آفات قرار داد ، اين تقدير خداوند غالب داناست ) .
و از آيات فوق درباره آسمان و زمين از نظر قرآن امور زير استفاده مى شود :
1 . آنكه آسمان ها هفت است و نمى توان هفت آسمان را بر كرات جوّيه اطلاق كرد ، زيرا كرات آسمان ها از هفتاد هزار هم متجاوز است و بعضى از آن ها را هم نمى توان تخصيص داد .
2 . اينكه تمام كرات جويّه در آسمان اول هستند و حركت آن ها در فضاى آسمان اول است و مدارى كه سيارات در آن در حركتند « فلك » ناميده مى شود ، چنان كه در قرآن آمده : (وَ كُلٌّ فِي فَلَك يَسْبَحُونَ)(8) .
3 . خورشيد هم متحرك است ، چنان كه از آيه فوق استفاده مى شود .
4 . اينكه آسمان هفت گانه ماده اوليه اش از دخان است ، چنان كه ماده اوليه زمين خاك . و مسلّماً دخان [= دود] از هوا لطيف تر و روز قيامت هر كدام از زمين و آسمان به اصل خود برمى گردند .
5 . مسلّماً آسمان هاى هفتگانه طبقاتى هستند كه بعضى فوق بعضى قرار گرفته و همه داراى جسمند ، اگر چه از موادى لطيف باشند ، زيرا چيزى كه مجرد از ماده و صورت باشد مكان ندارد .
مقام سوم : در بيان ( و أَنزَلَ من السَماءِ ماءً ) :
جمله (وَ أَنْزَلَ مِنَ السَّماءِ ماءً)(9) عطف بر جمله (جَعَلَ لَكُمُ الاَْرْضَ)است .
كيفيت نزول باران
در نزول باران سه شرط بايد جمع باشد :
1 . اسباب طبيعى ، كه عبارت از بخار آب است كه از درياها متصاعد شده و در فواصلى از زمين به علّت برودت هوا به شكل ابر در مى آيد و توسط وزش بادها اين ابرها به نقاط مختلف رانده شده و به صورت قطره هاى باران به زمين مى ريزد .
2 . اسباب باطنيه ، كه از جمله آن هاست ملائكه موكل باران و ابر و غيره ، چنان كه از اخبار استفاده مى شود ، همين ملائكه اند كه به امر حق سبب تصاعد بخار و حركت ابر و تقاطر(10) و ريزش باران هستند .
3 . اراده و مشيّت پروردگار عالم ، كه سبب حقيقى نزول باران است و التفات به همين معناست كه در بسيارى از آيات قرآنى انزال باران به خدا نسبت داده شده .
و با توجه به اينكه افعال خداى متعال همه از روى حكمت و مصلحت مى باشد ، براى نزول باران هم حِكَم و مصالح بى شمارى است كه ذكر آن ها سبب اطاله كلام مى شود .
و نظير باران است علوم و معارف الهيه كه توسط انبيا و اوليا و علما بر دل هاى مردم نازل گرديده و موجب سعادت دنيا و آخرت آنان مى باشد .
مقام چهارم : در بيان جمله ( فَأَخْرَجَ بِهِ مِنَ الثَّمَراتِ رِزْقاً لَكُمْ ) :
اين جمله تفريع بر جملات قبل است ، زيرا اخراج ثمره(11) متوقف بر وجود زمين و طلوع آفتاب و ساير كواكب و نزول باران مى باشد كه با فقدان هر كدام عمل اخراج مختل خواهد بود .
حكم و مصالحى كه خداى تعالى در اشجار و اثمار قرار داده احصايش از حيطه و قدرت بشر خارج است(12) و آنچه در فوايد ثمرات و فواكه و نباتات(13)در كتب مختلف ذكر شده ، يكى از هزاران فوايدى است كه حضرت حق جلّ و علا بر آن ها مترتب نموده است ، زمين را همچون مادرى شيرده آفريده كه اشجار و نباتات مانند اطفال به واسطه ريشه هاى خود از آن تغذّى [= تغذيه] نمايند و به قول سعدى : فرّاش باد صبا را فرمود تا فرش زُمرُّدين بگستراند و دايه ابر بهارى را فرمود تا بنات نبات را در مهد زمين بپروراند .
و خلاصه هر چه براى زندگى موجودات زمين لازم بود به صورت هاى مختلف از دل خاك بيرون آورد ، تا روزىِ آنان مهيّا باشد و همه را مأمور ساخت كه دست به دست هم دهند و غذاهاى گوناگون براى شما (بنى آدم) آماده كنند .
ابر و باد و مه و خورشيد و فلك در كارند***تا تو نانى به كف آرى و به غفلت نخورى
اختصاص روزى در آيه به انسان ، براى اثبات وجوب عبادت حقّ است كه در صدر آيه(14) به آن امر فرموده است .