اشارات :: دی 1385، شماره 92
شهلا خدیوی
بوی کسالت و درد، دنیا را گرفته بود. بدعت پشت بدعت. نفسهای ایمان به شماره افتاده بود و جان در آغوش مرگ، دست و پا میزد. ناگهان مسیح علیهالسلام با دم مسیحاییاش در روح بیجان زندگی دمید و ایمان را به چهره بیمار روزگار برگرداند.
پیامبر
اعجاز، روی قلبشان سنگینی میکرد. نمیدیدند و نمیشنیدند که خدا این بار از زبان کودکی در گهواره با آنها سخن بگوید. باورش سخت بود که آنها عیسی علیهالسلام را مسیحایی ببینند که پابهپای آفتاب، در تاریکی ذهنها، نور میتاباند... «... وَجَعَلَنی نَبِیّا»
متن ادبی «ناگهان مسیح علیهالسلام»
- بازدید: 1835