مقصود از جنبه تاريخى ، قرآنْ تنها ذكر قصه هاى انبياى گذشته و اُمّت هاى سابقه نيست ، بلكه از اين جهت است كه قصه هايى را كه قرآن ذكر مى كند ، اغلب آن ها در تورات و كتب عهد قديم بوده ; در حالى كه مشتمل بر كفريات و افترائات به ساحت مقدّس انبيا و امور خلاف عقل نسبت به ذات پاك پروردگار است ; ولى قرآن مجيد قصص هاى مذكور را به بهترين وجه و مصون از اين گونه افترائات و مطالب ناروا ذكر فرموده ، و با توجه به اينكه قبل از نزول قرآن خبرى از قصه هاى انبياى سلف و امت هاى گذشته جز در كتب و افواه(41) يهود و نصارا نبوده و هر گاه رسول اكرم(صلى الله عليه وآله)از آن ها اخذ فرموده بود ، بايد مشتمل بر همان خرافات و افترائات ، بلكه بدتر از آن ها باشد ، هر صاحب خردى حكم مى كند كه منبع اخذ قرآن جز از ناحيه وحى پروردگار نبوده و ساخته و پرداخته بشر نيست .
مقایسه قرآن با تورات در قصص انبيا
و ما به طور اختصار قسمتى از قصص تورات را ذكر نموده و مقايسه آن ها را با قصص قرآن به عهده خوانندگان مى گذاريم :
در سفر پيدايش (تكوين) باب اول و دوم تورات ، قصه حضرت آدم و خوردن از شجره منهيّه [=منع شده] و اغواى شيطان را ذكر مى كند ، كه حاصلش اين است كه خداوند آدم و حوا را بيافريد و آن ها را در باغ عدن جاى داد و فرمود كه از همه درختان بى ممانعت بخوريد و از خوردن درخت «معرفت نيك و بد» آن ها را منع فرمود و گفت : زنهار ، از اين درخت مخوريد ; زيرا روزى كه از آن بخوريد خواهيد مرد . مار (شيطان) كه از همه حيوانات هوشيارتر بود به زن گفت : اگر از آن درخت بخوريد نخواهيد مرد ، بلكه چشمان شما باز شود و مانند فرشتگان ، عارف نيك و بد خواهيد بود . و حوا از ميوه آن درخت گرفت و خودش بخورد و به آدم نيز داد و او خورد ، آن گاه چشمان هر دو باز شد و فهميدند كه عريانند ، لذا برگ هاى انجير را به هم دوخته ساتر ساختند و آواز خداوند را شنيدند كه در هنگام وزيدن نسيم بهار در باغ مى خراميد و آدم و حوا خود را از حضور خداوند در ميان درختان باغ پنهان كردند و خداوند آدم را ندا داد : كجايى؟ آدم گفت : چون آواز تو را شنيدم ترسان گشتم ; زيرا عريانم ، پس خود را پنهان كردم ; و خداوند گفت : كه تو را آگاهيد كه عريانى؟ آيا از آن درخت كه ترا قدغن كردم خوردى؟ آدم گفت : اين زن كه او را قرين من ساختى به من داد ، پس خداوند به زن گفت : چرا اين كاركردى؟ گفت : مار مرا اغوا كرد . پس خداوند مار را مورد غضب خود قرار داد .
سپس كروبيان(42) را گفت : همانا انسان مثل يكى از ما شده و عارف نيك و بد گرديده و مبادا دست خود را دراز كند و از درخت حيات هم بخورد و تا ابد زنده بماند . پس آدم را از باغ بيرون كرد و كروبيان را مسكن داد و شمشير آتشبارى كه به هر سو گردش مى كرد در طريق درخت حيات قرار داد تا آن را محافظت نمايد .
اين قصه آدم و حوا از نظر تورات رايج كه در آن نسبت كذب و جهل و تجسّم و تفريح و تفرّج و عجز و شريك پيدا شدن براى حق تعالى ، به خدا مى دهد . و اين قصه در قرآن در سوره بقره(43) و سوره اعراف(44) و سوره طه(45)ذكر شده ، در حالى كه منزّه از اين مزخرفات و مصون از اين افترائات است ، كه إن شاء الله در محلّ خود بيان خواهيم نمود .
و باز در سفر پيدايش باب هيجدهم و نوزدهم قصه ابراهيم و آمدن ملائكه و بشارت به اسحاق و هلاك شدن قوم لوط را متعرض است و نسبت شرب خمر و زناى با محارم به حضرت لوط داده و جماعتى از انبيا را از نسل زنا مى شمارد ; و در قرآن در سوره هود(46) و سوره ذاريات(47) اين قصه را ذكر فرموده و ساحت مقدس لوط را از اين افترائات پاك نگاه داشته .
و نيز در سفر خروج باب سوم و چهارم قصه مأمور ساختن خدا ، موسى را به طرف فرعون و مصريان ذكر مى كند و مى گويد : موسى ابتدا عذر كُند زبانى خود را آورد و پس از آنكه خدا نعم خود را ذكر فرمود و وعده نصرت به او داد ، گفت : استدعا دارم كه بفرستى به هر كه مى فرستى ، آن گاه خشم خدا بر موسى مشتعل شد و اين قصه را در قرآن در سوره طه(48) و شعراء(49) و نمل(50)و قصص(51) مفصلاً بيان فرموده .
و باز در سفر خروج باب سى و دوم ، نسبت گوساله ساختن و گفتن بنى اسرائيل كه اين خداى شماست وعيد گرفتن و قربانى سوزاندن براى گوساله را به هارون نسبت مى دهد . و در سوره اعراف(52) و سوره طه(53) اين قصه را ذكر فرموده و مقام مقدس هارون را از اين عمل شنيع مبرّا كرده و نسبت آن را به سامرى داده است ، علاوه بر اين در كتب عهد قديم قضاياى ديگرى نسبت به خدا و انبيا مى دهد كه كفر محض و خلاف عقل و منطق و منافى با مقام عصمت انبياى خداست ; مانند به حيله و خدعه گرفتن يعقوب بركت (= نبوّت) را از پدرش(54) ، و كشتى گرفتن يعقوب با خدا از سر شب تا طلوع صبح و بر خدا غالب شدن و بركت را گرفتن(55) ، و نسبت زنا دادن به داود با زن اوريا(56) ، و نسبت بتكده ساختن حضرت سليمان براى زنانش به خواهش آن ها در آخر پيرى(57) ، و غير اين ها از مزخرفات و نسبت هاى زشت و نارواى ديگر .
مقايسه قرآن با انجيل در قصص انبيا
و در كتب عهد جديد نيز نسبت شرب خمر به حضرت عيسى و شاگردانش داده(58) و همچنين نسبت داده كه مسيح به عروسى رفت و به خواهش مريم قدح هاى آب را تبديل به شراب نمود و به اهل منزل نوشانيد(59) و غير ذلك از امور شرم آورى كه در اين كتاب ها به مقام قدس انبيا نسبت مى دهند ، كه خواننده را به شگفت مى آورد كه دست تحريف و غرض ورزى تا چه حد در اين قبيل كتب به كار رفته و ساحت مقدس فرستادگان خدا را ، تا چه اندازه آلوده ساخته .
__________________
[41] . دهان ها .
[42] ـ كروبيان فرشتگان مقرب خداوند هستند كه مقام آن ها از ملائكه بالاتر مى باشد .
[43] . سوره بقره : آيه 35 ـ 39 .
[44] . سوره اعراف : آيه 18 ـ 24 .
[45] ـ سوره طه: آيه 117 ـ 123.
[46] . سوره هود : آيه 69 ـ 83 .
[47] . سوره ذاريات : آيه 24 ـ 37 .
[48] . سوره طه : آيه 9 ـ 83 .
[49] . سوره شعراء : آيه 10 ـ 68 .
[50] . سوره نمل : آيه 7 ـ 14 .
[51] . سوره قصص : آيه 4 ـ 44 .
[52] . سوره اعراف : آيه 148 ـ 154 .
[53] . سوره طه : آيه 85 ـ 98 .
[54] . سفر پيدايش : باب 27 .
[55] . سفر پيدايش : باب 32 .
[56] . كتاب سموئيل : باب 11 .
[57] . كتاب اول پادشاهان : باب 11 .
[58] . انجيل متّى : باب 26 ; انجيل مرقس : باب 14 ، و انجيل لوقا : باب 22 .
[59] ـ انجيل يوحنّا : باب 2 .
پنجم : معجزه از جهت تاريخ
- بازدید: 1833