پيغمبر اسلام(صلى الله عليه وآله)در عصرى قيام نمود كه سراسر جهان به ويژه قسمت جزيرة العرب را ظلمت جهل و ضلالت فرا گرفته و معارف حقّه و علوم الهى به كلّى از ميان جامعه رخت بربسته ، شرك و بت پرستى و خرافات و موهومات جانشين توحيد و خداپرستى و حقايق و معقولات شده بود . در چنين زمانى نبىّ اكرم(صلى الله عليه وآله)نداى توحيد و خداپرستى را بلند نمود و با استدلال و برهان به طرزى ساده و آسان و در كمال احكام و اتقان حقايق را براى مردم بيان فرمود ، به طورى كه عوام ، با فطرت ساده و سليم خود به خوبى دريابند و خواص خدشه و اشكالى در طريق استدلال آن نيابند .
دانشمندان و فلاسفه بزرگ ، پس از سال هاى متمادى كه رنج و زحمت تحصيل دانش را بر خود هموار نموده و معلّمين متعدد و كتب علمى و فلسفى مختلف را مطالعه نموده و كتابى در يكى از فنون مى نگارند و درباره موضوعات متنوع آن استدلال مى نمايند ، كمتر دليلى ديده مى شود كه در عين دشوارى و پيچيدگى مورد خدشه و ايراد آيندگان قرار نگيرد ; و با توجه به اينكه پيغمبر اسلام(صلى الله عليه وآله) معلّمى نديده و كتابى نخوانده و با دانشمندان و علما معاشرتى نداشته ، هر عاقلى حكم مى كند كه اين علوم و معارف را از سرچشمه علم الهى كه از هر شايبه جهل و خطا مصون است اخذ فرموده : (إِنْ هُوَ إِلاّ وَحْيٌ يُوحى * عَلَّمَهُ شَدِيدُ الْقُوى)(20) .
ملاحظه كنيد در مقام اثبات صانع به چه طرزى بديع و آسان استدلال مى نمايد : (أَفِي اللهِ شَكٌّ فاطِرِ السَّمواتِ وَالأَرْضِ)(21) ، در عين اينكه موضوع را بديهى تلقّى مى كند دليل آن را ذكر نموده مى فرمايد : آيا امرى كه دليلى به اين سادگى و محكمى دارد (دلالت اثر بر مؤثّر) كه هر كه بهره اى از خرد داشته باشد به آن حكم مى كند قابل شك است .
در مقام «اثبات توحيد» مى فرمايد : (لَوْ كانَ فِيهِما آلِهَةٌ إِلاّ اللهُ لَفَسَدَتا)(22) كه در عين سادگى قاطع ترين دليلى است كه حكما در اثبات توحيد ذكر نموده اند و به «دليل تمانع» معروف است و تقرير فلسفى آن را در الكلم الطيب ذكر نموده(23) و در محل خود نيز متعرض خواهيم شد .
و در مقام «اثبات صفات» مثل علم و قدرت و حكمت مى فرمايد : (أَلا يَعْلَمُ مَنْ خَلَقَ وَهُوَ اللَّطِيفُ الْخَبِيرُ)(24) و نيز مى فرمايد : (أَفَلا يَنْظُرُونَ إِلَى الإِبِلِ كَيْفَ خُلِقَتْ* وَإِلَى السَّماءِ كَيْفَ رُفِعَتْ * وَإِلَى الْجِبالِ كَيْفَ نُصِبَتْ * وَإِلَى الأَرْضِ كَيْفَ سُطِحَتْ)(25) كه از عجايب و غرايب صنع و آثار حكمت كه در موجودات است ، استدلال به علم و حكمت و قدرت و عظمت صانع مى نمايد .
و درباره «توحيد عبادتى» مى فرمايد : (اعْبُدُوا رَبَّكُمُ الَّذِي خَلَقَكُمْ)(26) دليل بر معبوديت خدا را ، ربوبيّت و خالقيّت او قرار داده و به اصطلاح تعليق حكم به وصف كرده كه مشعر به علّيّت است .
و درباره «توحيد افعالى» مى فرمايد : (أَ فَرَأَيْتُمْ ما تُمْنُونَ * أَأَنْتُمْ تَخْلُقُونَهُ أَمْ نَحْنُ الْخالِقُونَ . . .) إلى آخر آيات سوره واقعه(27) .
و در مورد «اثبات نبوّت» مى فرمايد : (وَإِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْب مِمّا نَزَّلْنا عَلى عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَة مِنْ مِثْلِهِ)(28) . كه بيان آن ذكر شد .
و راجع به «اثبات معاد جسمانى» مى فرمايد : (قُلْ يُحْيِيهَا الَّذِي أَنْشَأَها أَوَّلَ مَرَّة وَهُوَ بِكُلِّ خَلْق عَلِيمٌ)(29) خداوندى كه قادر بر ايجاد ماده و صورت است ، قدرت بر خلع صورت خاكى و افاضه صورت بشرى هم دارد ، آن وقتى كه هيچ نبود او را بيافريد : (لَمْ يَكُنْ شَيْئاً مَذْكُوراً)(30) اكنون كه تغيير صورتى داده ، به صورت اولى در آوردن او آسان تر است ; و غير اين ها از آيات ديگر كه در قرآن مجيد بر مطالب علمى استدلال فرموده ، كه اگر بخواهيم بيان كنيم به طول مى انجامد و مقصود در اينجا اشاره اى بيش نيست .
و اگر بخواهيد بين حقّ و باطل به خوبى تمييز دهيد ، استدلالات قرآن را با استدلالات اناجيل اربعه(31) مقايسه كنيد و ببينيد چه استدلالات پوچ و فاسدى در مورد تعدّد آلهه و تعدّد ارباب و غيره نموده كه هر بچه اى به آن ها مى خندد ، و در الكلم الطيب(32) به پاره اى از آن ها اشاره شده ، هر كه طالب است به آنجا مراجعه نمايد .
____________________________________________________
[20] . آنچه مى گويد نيست مگر وحيى كه به او الهام شده ، آموخته است به او شديد القوى . سوره نجم : آيه 4 ـ 5 .
[21] . آيا در خدا كه خالق آسمان و زمين است شكى هست . سوره ابراهيم : آيه 10 .
[22] ـ اگر در زمين و آسمان خدايانى غير از خدا بود، هر آينه زمين و آسمان فاسد (= تباه) مى شدند . سوره انبياء: آيه 22.
[23] . الكلم الطيب : ص79 ـ 81 .
[24] . آيا كسى كه آفريننده است دانا نيست؟ و حال آنكه او داناى به دقايق ( = جزئيات وريزه كارى هاى ) امور و آگاه از رموز آن هاست. سوره مُلك : آيه 14 .
[25] . آيا نظر نمى كنند به شتر كه چگونه آفريده شده؟! و به آسمان كه چگونه برافراشته شده؟! و به كوه ها كه چگونه گمارده شده؟! و به زمين كه چگونه گسترده شده؟! سوره غاشيه : آيه 17 ـ 20 .
[26] . عبادت كنيد پروردگارتان را كه شما را آفريده . سوره بقره : آيه 21 .
[27] . آيا آنچه را ( كه به صورت نطفه ) فرو مى زيريد ، ديده ايد؟ آيا شما آن را خلق مى كنيد يا ما آفريننده ايم؟ . . . سوره واقعه : از آيه 58 تا آيه 76 .
[28] . و اگر در آنچه بر بنده خود نازل كرده ايم شك داريد ، پس ـ اگر راست مى گوييد ـ سوره اى مانند آن بياوريد . . . سوره بقره : آيه 23 . ر . ك : همين جلد ص 134 .
[29] . بگو : زنده مى كند اين استخوان ها را كسى كه در مرتبه اول آن ها را ايجاد كرد و او به همه مخلوقات داناست . سوره يس : آيه 79 .
[30] . كه هيچ ذكرى از او (انسان) نبود . سوره انسان ( دهر ) : آيه 1 .
[31] . منظور از اناجيل اربعه ، چهار انجيل مشهور و متداول بين مسيحيان است كه عبارتند از : متّى ، يوحنّا ، مرقس و لوقاست .
[32] . الكلم الطيب : ص 233 ـ 242 .
دوم : معجزه از نظر استدلال هاى عقلى
- بازدید: 1498