اول : از جهت معجزه ادبى ، يا فصاحت و بلاغت

(زمان خواندن: 6 - 11 دقیقه)

اول : از جهت معجزه ادبى ، يا فصاحت و بلاغت(1) :
چون مردم از حيث معارف و معلومات و رشته هاى ترقى و تعالى در ازمنه مختلفه متفاوتند ، لذا حكمت الهى مقتضى بوده كه در هر دوره و زمان معجزه پيغمبرانش را نظير همان رشته اى كه مردم در آن مهارت دارند قرار دهد ، تا حجت بر آن ها تمام تر باشد ، چنانچه در زمان حضرت موسى كه فنّ سحر رواج كامل داشت و اهل فن ، سحر را از غير سحر به خوبى تمييز مى دادند معجزه آن حضرت را عصا قرار داد تا خبره فن از اتيان به مثل آن عاجز شده ، اقرار به معجزه بودن آن كنند و بر سايرين حجت تمام شود .
و همچنين در زمان حضرت عيسى كه علم طب رونق به سزايى داشت ، معجزه حضرت عيسى را ، مرده زنده كردن و كور و كر مادر زاد و ابرص را شفا دادن قرار داد ، كه بر اطبا و ديگران معلوم شود كه اين قسمت خارج از حدود طب بوده و خارق عادت و دليل بر صدق مدّعاى آن حضرت است و حجت بر آنان تمام باشد .
و امّا زمان بعثت حضرت ختمى مرتبت ، چون قسمت جزيرة العرب از هر گونه علم و كمال خالى بود ، نه بهره اى از معارف حِكْمى و نه سهمى از اخلاق انسانى و نه نصيبى از علوم و صنايع مادى داشتند ، لذا اگر معجزه اى از قبيل معجزه موسى و عيسى(عليهما السلام) براى آن حضرت قرار داده مى شد ، عامّه مردم نمى توانستند تمييز دهند و توهّم سحر و صنايع غريبه و امثال اين ها درباره آن مى شد و بالاخره حجت كاملا بر آنان تمام نبود، و تنها چيزى كه عرب جاهليّت در آن مهارت به سزا و يد طولايى داشت فنّ فصاحت و بلاغت و ادب عربى بود كه در آن به اوج ترقّى و تعالى و سر حدّ كمال و عظمت رسيده بودند و به اندازه اى اهميت داشت كه در مواسم حج و مواقع ديگر ، مجالس و محافلى تشكيل داده و شعراى بزرگ و خطباى سترگ در آن ها شركت كرده و اشعارى را كه گفته بودند انشاد نموده و با يكديگر مقايسه و بر يكديگر مفاخره و مباهات مى كردند ، و هر قصيده اى كه افصح و ابلغ بوده انتخاب نموده بر كعبه مى آويختند ، تا در موسم حج ، قبايل مختلف عرب آن را مشاهده نموده ، موجب بلند نامى و شهرت و عظمت آن ها گردد . در چنين عصرى حكمت اقتضا كرد كه خداوند معجزه پيغمبر خاتم(صلى الله عليه وآله) را از قبيل همين قرار دهد ، تا بفهمند كه اين طرز كلام از قدرت بشر خارج بوده ، تصديق به رسالت حضرتش نموده راه عذرى براى آنان باز نباشد . و در خود قرآن مكرّر در مقام تحدّى(2) برآمده و با صداى رسا به همگان اعلان نموده ، كه اگر شك دارند كه اين كلام خداست كه بر پيغمبرش نازل شده مانند آن را بياورند .
و نخست معارضه(3) به مثل فرموده : (قُلْ لَئِنِ اجْتَمَعَتِ الإِنْسُ وَالْجِنُّ عَلى أَنْ يَأْتُوا بِمِثْلِ هذَا الْقُرْآنِ لا يَأْتُونَ بِمِثْلِهِ وَلَوْ كانَ بَعْضُهُمْ لِبَعْض ظَهِيراً)(4) .
و سپس تنزّل نموده و به آوردن ده سوره مثل قرآن اكتفا فرموده : (أَمْ يَقُولُونَ افْتَراهُ قُلْ فَأْتُوا بِعَشْرِ سُوَر مِثْلِهِ مُفْتَرَيات)(5) .
و باز هم تنزّل نموده و به آوردن يك سوره مثل قرآن دعوت كرده ، مى فرمايد : (وَإِنْ كُنْتُمْ فِي رَيْب مِمّا نَزَّلْنا عَلى عَبْدِنا فَأْتُوا بِسُورَة مِنْ مِثْلِهِ وَادْعُوا شُهَداءَكُمْ مِنْ دُونِ اللهِ إِنْ كُنْتُمْ صادِقِينَ* فَإِنْ لَمْ تَفْعَلُوا وَلَنْ تَفْعَلُوا فَاتَّقُوا النّارَ الَّتِي وَقُودُهَا النّاسُ وَالْحِجارَةُ أُعِدَّتْ لِلْكافِرِينَ)(6) .
و اين نداى قرآن از زمان بعثت حضرت تا اين زمان به گوش همه جهانيان و دشمنان اسلام ، از يهود و نصارا و عرب و غير آن ها رسيده و در ميان آن ها فصحا و بُلغاى(7) بسيار بوده و اگر مى توانستند يك سوره اى مثل قرآن بياورند ، اين قدر خود را به زحمت جنگ و خونريزى نيانداخته و هر روز انواع مكر و حيله و سياست بازى بر ضدّ اسلام و مسلمين ـ چه در صدر اول اسلام از ناحيه مشركين قريش و يهود و چه بعد از آن از طرف نصارا و غير آن ها ـ نمى نمودند . و اگر آورده بودند ، مانند آتش در مناره و خورشيد در وسط روز ظاهر و هويدا بوده و در همه روزنامه ها و مجلات و راديوها به رخ مسلمين مى كشيدند .
بنابراين هر عاقلى اگر چه از علم فصاحت و بلاغت ، بلكه از لغت عرب بهره اى نداشته باشد اين معنى را كاملاً مى فهمد كه اگر قرآن ، كلام خدا و ما فوق قدرت بشر نبود ، با اهتمامى كه در اين باره داشتند مانند آن را آورده بودند و اينكه نتوانسته مثل آن را بياورند معجزه بودن قرآن و بالنتيجه نبوّت پيغمبر اسلام را ثابت مى كند . و امّا كسى كه بهره اى از عربيت و علم فصاحت و بلاغت داشته و كلمات فصحا و بلغاى عرب را تتبّع نموده و آيات قرآن را با آن ها مقايسه كند ، فصاحت و بلاغت ، روانى و سلاست ، شيرينى و ملاحت قرآن به خوبى براى وى ظاهر مى شود و درمى يابد كه هيچ كلامى از فصيح ترين شعرا و خطباى عرب حتّى كلمات ديگر پيغمبر(صلى الله عليه وآله) از مواعظ و خطب و كلمات قصار و همچنين خطب نهج البلاغه و كلمات ساير ائمّه اطهار (صلوات الله عليهم أجمعين)(8) ـ با اينكه در كمال فصاحت و بلاغت بوده ، به حدّى كه درباره خطب نهج البلاغه گفته شده : «فوق كلام المخلوق و دون كلام الخالق»(9) ـ در مقابل قرآن عرض اندام نمى تواند بكند و اگر جمله اى از قرآن در ميان صدها جمله از كلمات ديگران قرار گيرد ، مانند بدر [= ماه تمام] در ميان ستارگان مى درخشد ، و اين حقيقتى است راجع به مجموع الفاظ و معانى قرآن ، به طورى كه اگر اين معانى را در قالب الفاظ ديگر بريزند و يا تحريف و تبديلى در كلمات آن بدهند ، سلاست و حلاوت خود را از دست مى دهد ، مثل اينكه قرآن را به زبان هاى ديگر ترجمه و يا كلمات آن را به كلمات مرادف و جمله هاى آن را به جمله هاى مشابه تبديل نمايند ; و يا جاى بعض كلمات را عوض كنند ; مثلاً صفاتى را كه براى خدا در آخر آيات ذكر مى شوند جا به جا سازند : «عزيز حكيم» را به جاى «حميد مجيد» و «غفور رحيم» را مكان «سميع بصير» بگذارند و نحو اين ها ، زيرا هر كدام مناسب و مرتبط با مطلبى است كه در ضمن آيه بيان مى شود ، در صورتى كه جا به جا شود نسبت به مطلب آيه نامربوط مى گردد و اين خود دليل واضحى است بر اينكه در قرآن تحريفى رخ نداده است .
در خطاب هايى كه به حضرت ختمى مرتبت(صلى الله عليه وآله) در قرآن مى شود حضرتش را به صفاتى مخاطب قرار مى دهد كه مناسب مأموريّت اوست ، آنجا كه مأمور به تبليغ است (يَا أيّها الرسول)(10) گفته مى شود ، آنجا كه مأمور به تقوا و تربيت ازواج است (يَا أيّها النبىّ)(11) خطاب مى شود ، در جاى ديگر (يَا أيّها المزّمّل)(12) و در جاى ديگر (يَا أيّها المدّثّر)(13) و همچنين در هر جايى مناسب آن مقام به حضرتش خطاب مى گردد ، در تشبيهات و تمثيلات قرآن به اندازه اى رعايت مناسبت بين «مشبّه و مشبّه به» و «ممثّل و ممثّل به» شده كه هر بيننده اى را متعجّب مى سازد .
در يك جا بلعم باعورا(14) و هر كه منع و زجر الهى و ترك آن و دريافتن آيات الهى و جدا شدن از آن ها به حال او يكسان بوده و در هر صورت دنبال هواى نفس برود به سگ مثل زده است ، كه اگر بر او حمله كنى زبان از دهان بيرون مى كند و اگر او را رها كنى باز چنين كند : (فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ)(15) .و در جاى ديگر يهود را كه كتاب الهى را فرا گرفته و به آن  عمل نكردند به خرى كه بر آن ، كتاب ها بار كرده باشند تشبيه نموده ، مى فرمايد : (مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوها كَمَثَلِ الْحِمارِ يَحْمِلُ أَسْفاراً)(16) .
و در جايى مثل كسانى كه غير خدا را ولىّ خود قرار مى دهند به عنكبوت زده مى فرمايد : (مَثَلُ الَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللهِ أَوْلِياءَ كَمَثَلِ الْعَنْكَبُوتِ اتَّخَذَتْ بَيْتاً وَإِنَّ أَوْهَنَ الْبُيُوتِ لَبَيْتُ الْعَنْكَبُوتِ لَوْ كانُوا يَعْلَمُونَ)(17) و غير اين ها از تمثيلات ديگر . و بالجمله ، هر قسمتى از قرآن را كه بررسى كند ، عجايب و غرايبى از فصاحت و بلاغت درك مى كند كه به اصطلاح اهل فن «يدرك و لا يوصف»(18) ، ادراك مى شود ولى نمى توان توصيف نمود(19) .
______________________________________________________
[1] .  فصاحت و بلاغت ، عبارت است از : سلاست كلام و ارتباط معانى با يكديگر و حسن تنظيم كلمات و حروف و موافقت كلام با فطرت و نداشتن تكلّف در افاده مقاصد و به آسانى وارد شدن معانى در خاطر و استعمال كردن الفاظى كه شايسته افاده معانى مقصوده باشد ( مؤلف ) .
[2] . فراخواندن به مبارزه .
[3] .  عرضه و پيشنهاد .
[4] .  بگو : اگر آدميان و طايفه جن جمع شوند براى اينكه مانند اين قرآن را بياورند نتوانند ، اگر چه بعضى از آنان پشتيبان بعض ديگر باشند . سوره اسراء : آيه 88 .
[5] .  يا مى گويند كه پيغمبر اين قرآن را افترا بسته به خدا ، از جانب خدا نيست . بگو اگر چنين است ، پس بياوريد شما به ده سوره مثل قرآن كه افترا بسته شده . سوره هود : آيه 13 .
[6] .  اگر در آنچه بر بنده خودمان فرستاده ايم شك داريد ، سوره اى مثل آن بياوريد و گواهان خود را به جز خدا بخوانيد اگر راستگو هستيد ، پس اگر مانند قرآن را نياورديد و هرگز نخواهيد آورد ، پس بپرهيزيد از آتشى كه گيرانه ( = هيزم ، سوخت ) آن مردم و سنگ است و براى كافران آماده شده . سوره بقره : آيه 23 ـ 24 .
[7] .  بليغ : سخنور ، سخن پرداز (جمع آن بلغاء است) .
[8] ـ  ر . ك : ادب الشريعة الاسلامية ، از دستآوردهاى علمى مؤسسه جهانى سبطين (عليهما السلام) .
[9] .  برتر از سخنِ مخلوق وپايين از سخنِ خالق است .
[10] . اى پيامبر .
[11] . اى پيامبر .
[12] .  اى جامه به خويشتن فرو پيچيده .
[13] .  اى كشيده رداى شب بر سر .
[14] ـ  بلعم بن باعورا ; يكى از افراد عابد بنى اسرائيل بوده كه داراى اسم اعظم و مستجاب الدعوه بود . هر دعايى مى كرد مستجاب مى شد ، ولى به علت پيروى از هواى نفس خود و سوء استفاده از مقام و منزلت خويش گمراه شد و داستان وى در آيات 175 و 176 سوره اعراف آمده است .
[15] .  پس مَثَل او مانند مَثَل سگ است ، اگر بر او حمله كنى پارس مى كند ، يا اگر رهايش سازى (بازهم) پارس مى كند . سوره اعراف : آيه 176 .
[16] .  مَثَل كسانى كه (عمل به) تورات بر آنان بار شد (وبدان مكلّف گرديدند) ، آنگاه آن را به كار نبستند ، همچون مَثَلِ خرى است كه كتاب هايى را بر پشت مى كشد . سوره جمعه : آيه 5  .
[17] .  داستان كسانى كه غير از خدا دوستانى اختيار كردند ، همچون داستان عنكبوت است كه (با آبِ دهانِ خود) خانه اى براى خويش ساخته ، ودر حقيقت ، اگر مى دانستند ، سست ترين خانه ها همان خانه  عنكبوت است . سوره عنكبوت : آيه 41 .
[18] .  درك مى شود اما توصيف نمى گردد .
[19] .  موقعى فكر مى كردم ، كه چرا خداوند در قصص موسى و هارون ، فرعون و هامان و قارون را اسم مى برد و در قصص ابراهيم و هود و صالح مثل نمرود و شداد و غيره را اسم نمى برد؟ سپس برخورد نمودم به اينكه فصاحتى كه در اسم آن ها هست در اين اسما نيست و شايد تسميه اين ها از اين جهت باشد ( مؤلف ) .

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page