2 . اخبارى كه از طريق عامّه از پيغمبر(صلى الله عليه وآله) روايت كرده اند كه ،«إنّ القرآنَ نزل على سبعة أحرف» (15) ، (قرآن بر هفت حرف نازل شده) و گفته اند مقصود از هفت حرف ، هفت قرائت است ، و اين استدلال نيز مخدوش است ; براى اينكه ،
أولا ، سند اين اخبار حتّى در رجال عامّه ضعيف شمرده شده .
و ثانياً ، معارض با اخبار ديگرى است ، كه نقل كرده اند :
«إنّ القرآن على أربعة أحرف»(16) ، يا «اُنزل القرآن على عشرة أحرف»(17) .
و ثالثاً ، در معناى «سبعة أحرف» در خود اخبارش اختلاف است ، در بعض رواياتش دارد :
«اُنزل القرآن على سبعة أحرف : آمر و زاجر و ترغيب و ترهيب و جدل و قصص و مثل »(18) .
و در بعض رواياتش دارد :
«اُنزل القرآن من سبعة أبواب على سبعة أحرف : زاجراً و آمراً و حلالاً و حراماً و محكماً و متشابهاً و أمثالاً »(19) .
و در بعض رواياتش دارد :
«اُنزل القرآن على عشرة أحرف : بشير و نذير و ناسخ و منسوخ و عظة و مثل و محكم و متشابه و حلال و حرام »(20) .و در تفسير آلاء الرحمن (21) از كتاب الإتقان نقل مى كند كه ، چهل قول در معناى «سبعة أحرف» گفته اند ، بنابراين بر فرض صحت، حديث مجمل مى شود و از دلالت مى افتد .
و رابعاً ، معارض با اخبار ديگرى است كه از طريق عامّه نقل شده ; مثل خبرى كه ابن انبارى از عبد الرحمان سلمى(22) نقل مى كند كه گفت : «قرائت ابى بكر و عمر و عثمان و زيد بن ثابت و مهاجرين و انصار يكى بود»(23) ، يا خبرى كه ابى داود(24) از انس بن مالك(25) نقل مى كند كه گفت : «پشت سر ابى بكر و عمر و عثمان و على نماز خواندم همه «مالك يوم الدين» خواندند و اول كسى كه «ملك يوم الدين» خواند مروان بن حكم(26) بود»(27) .
و خامساً : اين اخبار با اخبارى كه از ائمّه هدى به طريق شيعه رسيده مردود است ; مثل حديثى كه كافى مسنداً از حضرت امام باقر(عليه السلام) و صدوق (رحمه الله) در عقائدش از حضرت صادق(عليه السلام) روايت كرده كه ، «إنّ القرآن واحد نزل من عند واحد ، و لكن الاختلاف يجيء من قِبَلِ الرواة»(28) .
(به درستى كه قرآن يكى است و از جانب خداوند يكتا نازل شده و اختلاف از ناحيه راويان آمده است) .
و در كافى به سند صحيح از فضيل بن يسار(29) روايت كرده كه گفت :قلت لأبي عبد الله(عليه السلام) : إنَّ الناس يقولون : إنّ القرآن نزل على سبعة أحرف ، فقال(عليه السلام) : «كذبوا أعداء الله ، و لكنّه نزل على حرف واحد من عند الواحد»(30) .
(گفتم به حضرت امام صادق(علیه السلام) كه ، مردم مى گويند : قرآن بر هفت حرف نازل شده ، فرمودند : دروغ مى گويند دشمنان خدا ، بلكه قرآن به يك حرف از جانب يكى نازل شده) .
سادساً : بالوجدان واضح است كه جبرئيل قرآن را بر پيغمبر هفت مرتبه و هر مرتبه بر طبق قرائت يكى از قرّا نازل نكرده .
_______________________________________
[15] . خصال : ص393 ، ح43 و مسند أحمد : ج2 ، ص440 .
[16] . قرآن بر چهار حرف نازل شده است . كنز العمال : ج2 ، ص25 ، ح3094 .
[17] . قرآن بر ده حرف نازل شده است . جامع الصغير : ج1 ، ص417 .
[18] . قرآن بر هفت حرف نازل شد : امر كننده ، منع كننده ، تشويق كردن ، بيم دادن ، جدل ، قصه ها و مثل . تفسير الطبري : ج1 ، ص36 و تفسير آلاء الرحمن : ج1 ، ص75 .
[19] . قرآن از هفت در به هفت حرف نازل شد : منع كننده ، امر كننده ، حلال ، حرام ، محكم ، متشابه و امثال . مستدرك الصحيحين : ج1 ، ص553 ; تفسير الطبري : ج1 ، ص38 و تفسير آلاء الرحمن : ج1 ، ص75 .
[20] . قرآن برده حرف نازل شد : مژده دهنده ،ترساننده ، ناسخ ، منسوخ ، پند ، مثل ، محكم ، متشابه ، حلال و حرام . كنز العمال : ج2 ، ص9 ، ح2953 و تفسير آلاء الرحمن : ج1 ، ص76 .
[21] . تفسير آلاء الرحمن : ج1 ، ص75 .
[22] . عبدالله بن حبيب ، ابو عبدالرحمن اسلمى ; در زمان زندگى پيامبر به دنيا آمد. قرائت قرآن را از امام على (عليه السلام) آموخت و رواياتى نيز از ايشان دارد . مدت چهل سال در مسجدْ قرائت قرآن داشت . در سال 74 هجرى در عراق از دنيا رفت . موسوعة طبقات الفقهاء : ج 1 ، ص 432 .
[23] . كنز العمال : ج2 ، ص259 ح4873و تفسير آلاء الرحمن : ج1 ، ص77 .
[24] . « ابن ابى داود » صحيح است .
[25] . مختصرى از زندگى نامه وى در ص 108 گذشت .
[26] . مروان بن حكم ; متوفى سال 65 هجرى است ، وى پسر عمو و يكى از مشاوران نزديك عثمان است كه بعد از كشته شدن او ، به بهانه انتقام خون عثمان ، همراه عايشه و ديگران ، جنگ جمل را بر عليه امام على (عليه السلام) به راه انداختند ، وى يكى از خلفاى بنى اميه و از زيرك ترين و حقه بازترين آن هاست كه با اهل بيت نيز دشمنى و عداوت خاصى دارد . در زمان معاويه چند بار فرمانرواى مدينه شد . الاصابة : ج 6 ، ص 203 .
[27] . تفسير آلاء الرحمن : ج1 ، ص77 و الدر المنثور : ج1 ، ص38 .
[28] . كافى : ج2 ، ص630 ، ح 12 و اعتقادات : ص86 .
[29] . فضيل بن يسار : اهل بصره ، و ثقه ، و از اصحاب امام باقر(عليه السلام) و امام صادق(عليه السلام) بوده و كنيه او ابو مسور مى باشد . و از راويان مورد وثوق و اعتماد است واحاديث زيادى را ايشان از امام باقر وامام صادق(عليهما السلام) نقل كرده كه علماى شيعه بسيارى از آن احاديث را آوردند . معجم الرجال الحديث : ج14 ، ص356 .
[30] . كافى : ج2 ، ص630 ، ح13 .