در بيان عدم تحريف قرآن

(زمان خواندن: 14 - 27 دقیقه)

  بعضى از ظاهربينان به واسطه برخى از اخبار ، كه موهم تحريف است ، بدون تحقيق قائل به تحريف در قرآن شده اند و اين گفتار بسيار واهى و بى اساس است و ما در الكلم الطيب آنچه از اساتيد كرام و آيات عظام ، مانند مرحوم نائينى(1) و درچه اى(2) و بلاغى(3) اخذ نموده و به نظر رسيده بود متذكر شديم(4) ، و در اينجا نيز لازم است اين قسمت را تحت چند مطلب متعرض گرديم :
1. قرآن بزرگ ترين معجزه پيغمبر اسلام بوده و از ابتداى نزول ، پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) به آيات آن تحدّى مى نمود(5) و دليل صدق دعوى خود قرار مى داد .
و چنانچه در بيان طرز نزول قرآن متذكر مى شويم(6) ، قرآن ، نجوماً و آيه آيه و سوره سوره نازل مى شد و چون پايه و اساس دين و وسيله دعوت پيغمبر(صلى الله عليه وآله) مسلمين بود ، از همان روز اول اهتمام بسيار به حفظ و ضبط آن داشتند و به محض نزول ، پيغمبر اكرم(صلى الله عليه و آله) براى مسلمانان قرائت و آنان ضبط مى كردند و در مواقع لازم براى مشركين و يهود و نصارا تلاوت و آنان را به دين مبين دعوت مى نمودند. و عده اى به نام كُتّاب وحى معروف بودند و آياتى كه نازل مى شد مى نوشتند. هر چه عدّه مسلمين رو به زيادى مى رفت اهتمامشان در اين امر بيشتر مى شد و چه بسيار از آن ها ، كه تمام قرآن را ضبط و حفظ كرده بودند و هر چند مرتبه بر پيغمبر(صلى الله عليه وآله) تلاوت مى نمودند ، مانند حضرت على(عليه السلام) ، عبد الله بن مسعود(7) ،معاذ بن جبل(8) ، اُبىّ بن كعب(9) ، زيد بن ثابت(10) ،ابوايوب انصارى(11) ، ابو الدرداء(12) ،عبادة بن صامت(13) ، سعد بن عبيد(14) و غير اين ها ، مخصوصاً على اميرالمؤمنين(عليه السلام) كه عالم به شأن نزول و تفسير و تأويل قرآن ، و از روز اول بعثت ، تا رحلت حضرت ختمى مرتبت در سفر و حضر ملازم آن سرور بود و تا اواخر بعثت ، كه عدّه مسلمانان به ده ها هزار رسيد ، همه كم و بيش حافظ قرآن بودند ، اگر چه به حسب سبقت و فضيلت تفاوت داشتند. و از طرفى پيغمبر اسلام مسلمانان را به تلاوت قرآن و عمل نمودن به اوامر و نواهى آن تأكيد مى فرمود و مسلمانان هم تلاوت قرآن و حفظ و دراست آن را شعار اسلام و نشانه ايمان و وسيله تهذيب اخلاق و تزكيه نفس و تقدّم در فضيلت و مايه سعادت خود مى دانستند و از اين جهت در حفظ و ضبط آن ساعى و كوشا بودند . با اين وصف ، چگونه ممكن بود كه چيزى از قرآن اسقاط ، يا در آن كم و زياد بشود؟! ولى چون وحى در حيات رسول خدا منقطع نشده بود و مسلمانان منتظر نزول وحى بودند ، قرآن را در مصحف واحد جمع ننموده بودند ، هنگامى كه رسول خدا رحلت و وحى منقطع شد ، مسلمين در حضور هزاران حافظ ، قرآن را در مصحف واحد جمع كردند و از آن به بعد نيز قرآن كريم با همين اهتمام عظيم مسلمين در قرون و اعصار متماديه [= طولانى] و مراقبت تامّ و تمام در استنساخ از آن ، دوره به دوره و قرن به قرن به دست ما رسيده است .
بلى ، در تنظيم قرآن رعايت ترتيب نزول نشده ; مثلاً آيه (الْيَوْمَ أَكْمَلْتُ لَكُمْ دِينَكُمْ)(15) كه بعد از آيه (يا أَيُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ ما أُنْزِلَ إِلَيْكَ مِنْ رَبِّكَ)(16) نازل شده ، به چندين آيه قبل از آن ضبط شده و آيه تطهير (إِنَّما يُرِيدُ اللهُ لِيُذْهِبَ عَنْكُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَيْتِ وَيُطَهِّرَكُمْ تَطْهِيراً)(17) كه آيه مستقلى است ، در بين آيات زوجات نبى(صلى الله عليه و آله)نوشته شده و غير اين ها ، ولى اين ها مربوط به كم و زياد يا تغيير اسلوب قرآن نيست(18) .

2. گفتار بزرگان از دانشمندان و اساتيد فن درباره عدم تحريف :
شيخ صدوق (رحمه الله)(19) با كمال احاطه و تتبّعى كه در اخبار دارد ، در كتاب اعتقاداتش مى گويد : «اعتقاد ما اماميه اين است ، كه قرآنى كه بر پيغمبر(صلى الله عليه و آله)نازل شد ، همين است ، كه ما بين الدفتين [= ميان دو جلد] است و بيش از اين نيست و هر كه به ما نسبت دهد كه قائل به نقصان در قرآنيم دروغگوست»(20) .
شيخ مفيد (رحمه الله)(21) در كتاب مقالاتش گفته : «جماعتى از اماميه گفته اند كه از قرآن هيچ كلمه اى و هيچ آيه اى و هيچ سوره اى كم نشده ، ولى آنچه در قرآن اميرالمؤمنين(عليه السلام) از تأويل و تفسير معانى قرآن بر حقيقت تنزيلش ثبت شده حذف گرديده است»(22) .
سيد مرتضى (رحمه الله)(23) بعد از قول به عدم نقيصه ، مى فرمايد : «كسانى كه از اماميّه و حشويّه مخالفت كرده اند اعتنايى به مخالفت آن ها نيست ; زيرا به اخبار ضعيفى كه گمان كرده اند صحيح است استناد نموده اند» .
شيخ طوسى (رحمه الله)(24) در تفسير تبيان مى گويد : «اما كلام در زياد و كم شدن قرآن از سخنانى است كه لايق به قرآن نيست . زيرا قول به زياد شدن در قرآن ، بطلان آن اجماعى تمام مسلمانان از خاصّه و عامّه است و قول به كم شدن نيز خلاف ظاهر مذهب مسلمين مى باشد ، و نزد ما هم اقرب به صواب و اَلْيَق به صحت ، قول به عدم نقيصه است و سيّد مرتضى (رحمه الله) آن را تأييد فرموده و از ظاهر روايات نيز همين معنى ظاهر و هويداست و رواياتى كه از خاصّه و عامّه مخالف اين نقل شده ، روايات آحادى است كه مفيد علم نيست و بهتر ، اعراض از آن هاست»(25) .
و شيخ طبرسى (رحمه الله)(26) در مجمع البيان كلام شيخ را متابعت نموده است(27) .
شيخ كبير(28) در كشف الغطاء فرموده : «شك نيست كه قرآن به حفظ ملك ديّان از نقصان محفوظ است ، چنانچه قرآن و اجماع علما در هر زمان بر اين امر دلالت مى كند و اعتبارى به اخبار نادره نيست»(29) .
قاضى نور الله(30) در كتاب مصائب النواصب گفته : «آنچه به شيعه اماميه از وقوع تغيير در قرآن نسبت داده شده ، جمهور اماميه به آن قائل نشده اند ، بلكه عده كمى كه اعتنا به قول آن ها در ميان علماى شيعه نيست گفته اند»(31) .
شيخ بهائى (رحمه الله)(32) فرمود : «درست اين است ، كه قرآن عظيم ، محفوظ از زياده و نقصان است و قول خداى تعالى : (إِنّا لَهُ لَحافِظُونَ) بر اين امر دلالت دارد»(33) .
مقدّس بغدادى(34) در شرح وافيه فرموده : «معروف بين اصحاب ما ، عدم نقيصه در قرآن است به حدى كه اجماع آن ها بر اين مطلب نقل شده»(35) .
محقّق ثانى(36) رساله مستقلّه درباره عدم تحريف نوشته(37) .
و مرحوم سيّد ، استاد سيّد محمّد باقر درچه اى(38) در درس خود تصريح مى فرمود كه اخبار تحريف باطل و ضعيف و خلاف اجماع است .
و استادنا الاعظم مرحوم نائينى در درس خويش نكوهش بسيار از قول به تحريف مى كرد و اخبارش را ضعيف مى شمرد و تفسير منسوب به امام حسن عسكرى(علیه السلام) را مدخول مى دانست و مدّعى اجماع بر بطلان تحريف بود .
___________________
[1] .  ميرزا محمد حسين نائينى ; سال 1277 هـ . ق در نائين متولد شد ، در اوايل عمر به اصفهان مهاجرت كرده ونزد شيخ محمد باقر مسجد شاهى وميرزا ابو المعالى كلباسى تلمذ نمود ودر سال 1300 هـ . ق به سامرا رهسپار ونزد ميرزا محمد حسين شيرازى و شاگرد وى سيد محمد فشاركى تحصيل نمود. بعد از وفات جناب ميرزاى شيرازى در مصاحبت سيد اسماعيل صدر به كربلا رفته وسر انجام در نجف مقيم ومورد اعتماد صاحب كفاية الاصول (آخوند خراسانى) گشته ، مرجعيت پيدا نمود . وى از اعاظم مشايخ ، محققين واجلا مراجع تقليد است . در 26 جمادى الاولى 1355 هـ . ق به رحمت ايزدى پيوست ودر نجف اشرف در دومين حجره جنوب شرق صحن مدفون شد . فهرست رضويه : ج5 ، ص558 ; احسن الوديعة : ج2 ، ص196 .
[2] . درباره مختصرى از زندگينامه ايشان ، نك : همين جلد صفحه 91 .
[3] .  شيخ محمد جواد بلاغى ; در سال 1282 هـ . ق در نجف اشرف به دنيا آمد ودر شب 22 شعبان ، سال 1352 هـ . ق وفات يافت . دروس مقدماتى را در نجف اشرف تا سن 24 سالگى به پايان رسانيد و در سال 1306 به كاظمين براى طلب علم رهسپار شد ونزد علماى معروف آن زمان كسب فيض نمود و دوباره به نجف اشرف بازگشت وبعد سال 1326 براى تحصيل راهى سامرا شد ودر آنجا محضر عالم بزرگوار ميرزا محمد تقى شيرازى به مدّت 10 سال شاگردى نمود وسر انجام به همان وادى نجف اشرف در اواخر عمر خود برگشت ودر صحن جنوبى حرم شريف امير المؤمنين به خاك سپرده شد .
او عالمى فاضل و اديب وشاعرى توانا و زبردست و بسيار متواضع بود كه از زبان علماى معاصر اين گونه توصيف شده ، (شيخ طهرانى) او را انسانى با عمل ونيّت خالص كه جزو نوادر عصر خود بود و حتى به نوشتن نام خود برروى تأليفات خود راضى نبود واشعار بسيارى در مدح ورثاى اهل بيت سروده است كه از جمله آن قصيده معروف است كه آن را در مدح ولادت آقا امام زمان (عليه السلام)سرود . نقباء البشر : ج1 ، ص323 ـ 324 .
[4] .  الكلم الطيب : ص295 ـ 296 .
[5] .  به مبارزه مى طلبيد .
[6] .  ر .ك : همين جلد گفتار نهم ، ص 165 .
[7] .  عبدالله بن مسعود ; از ياران مشهور رسول خدا(صلى الله عليه وآله) كه در مكه به آن حضرت ايمان آورد . در مكه بر سر ايمان خود شكنجه شد امّا هرگز از دين برنگشت ، و از قاريان و حافظان قرآن بود ودر تفسير هم طراز ابن عباس به شمار مى رفت ، و چندى خزانه دار كوفه بود ، كه مروان به سبب خودخواهى هايش ومخالفت ابن مسعود ، او را نزد خليفه سوم فرستاد ، خليفه وى را نكوهيد ودستور داد او را زير ضربات پا بياندازند .
وروايات ابن مسعود در نظر راويان شيعه و سنى از اعتبار بر خوردار است ، در سالهاى پايانى عمر خويش از رأى امام زمان خويش حضرت على بن ابى طالب (عليه السلام) پيروى نمى كرده . معجم رجال الحديث : ج11 ، ص344 .
[8] .  معاذ بن جبل ; از جوانان پيمان عقبه بود واهل مدينه واز قبيله بنى خزرج و از ياران مشهور پيامبر(صلى الله عليه وآله) بود . ودر جنگ بدر 20 ساله بود . از راويان و كاتبان قرآن كريم و احاديث پيامبر بوده وفردى دانشمند و آگاه به احكام و معارف  اسلامى و او را بزرگ و سرور علما خواندند . وى را از اصحاب صحيفه اى مى دانند كه نامه نوشتند به بركنارى امير المؤمنين(عليه السلام) از خلافت . سير اعلام النبلاء : ج1 ، ص443 ; معجم رجال الحديث خوئى : ج19 ، ص202 .
[9] .  اُبىّ بن كعب ; از اصحاب رسول خدا(صلى الله عليه وآله) و كنيه او ابا المنذر است . و وحى خدا را مى نوشت ودر پيمان عقبه جزو افراد آن پيمان بود . وى از اهل مدينه و از قبيله بنى خزرج بود . واز جمله 12 نفرى بود كه خلافت ابى بكر را انكار كردند . سير اعلام النبلاء : ج2 ، ص426 .
[10] .  زيد بن ثابت ; يكى از اصحاب پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله) و نيز يكى از كاتبان وحى بود . وى به دستور پيامبر ، زبان يهوديان را آموخت تا پيامبر از طريق او با يهوديان مكاتبه و ارتباط داشته باشد . ابوبكر در زمان خلافت خود به زيد دستور داد تا قرآن را جمع آورى كند ، و در زمان عثمان نيز وى سرپرست كسانى بود كه قرآن را جمع آورى و تدوين كردند . در زمينه فقه تخصص داشت و فتوا صادر مى كرد . وى به خاطر حمايت از خلافت ابوبكر و اظهار نكردن محبت و حمايت خود از حضرت على (عليه السلام) در نزد شيعه جايگاه مناسبى ندارد . در سال 45 هجرى از دنيا رفت . موسوعة طبقات الفقهاء : ج 1 ، ص 95 .
[11] .  خالد بن زيد ; معروف به ابو ايوب انصارى از صحابه خاص پيامبر اكرم و امام على (عليهما السلام) مى باشد . وى يكى از هفتاد تنى بود كه در بيعت دوم عقبه با پيامبر عهد بستند كه دست از حمايت وى برندارند . وى يكى از بزرگان انصار است كه پيامبر پس از هجرت به مدينه به رغم اصرار بسيار ديگران ، در منزل او فرود آمد و به مدت هفت ماه مهماندار ايشان بود .
ابو ايوب در همه غزوات پيامبر شركت داشت و تنها يك بار ـ از آن رو كه فرماندهى سپاه مسلمانان را مرد جوانى بر عهده داشت ـ از شركت در جنگ طفره رفت و پس از آن پيوسته از اين كار پشيمان بود . بنا به نقل متون تاريخى ، روح اطاعت ، وفادارى و احترام خاص او به پيامبر مشهور است . برخى روايات ، آيه 12 سوره نور را در شأن ابو ايوب و همسرش مى دانند . بخارى ، وى را از جمله پنج تن از انصار مى شمارد كه در زمان پيامبر به جمع آورى قرآن پرداختند . وى پس از رحلت پيامبر همراه با 11 صحابى ديگر به دفاع از خلافت و وصايت امام على (عليه السلام) برخاست . به هنگام محاصره خانه عثمان توسط مخالفان ، مسلمانان نماز را به امامت ابو ايوب در مسجد مدينه اقامه مى كردند . او پس از قتل عثمان از نخستين كسانى بود كه دست بيعت به امام على (عليه السلام) داد و انصار را بدان ترغيب كرد . همچنين وى در سال 35 قمرى همراه گروهى شهادت داد كه حديث غدير را از پيامبر شنيده است . ابو ايوب در تمام جنگ هاى زمان امام على (عليه السلام) شركت داشت و در جنگ نهروان نيز ، فرماندهى سواره نظام را بر عهده داشت و امام ، قبل از شروع جنگ ، او را براى احتجاج با خوارج و نصيحت آنان فرستاد . وى پس از جنگ نهروان از سوى امام على (عليه السلام) به امارت مدينه گماشته شد . وى در سال 52 قمرى از دنيا رفت . ابو ايوب را همه رجال شناسان اهل سنت ستوده و برخى نيز توثيق كرده اند . اما علماى شيعه تنها به مدح وى اكتفا كرده و از تصريح به وثاقت او خوددارى كرده اند . دائرة المعارف بزرگ اسلامى : ج 5 ، ص 194 .
[12] .  ابو دَرْداء ، عَوَيمر بن زيد بن قيس بن عائشة بن امية بن مالك خزرجى انصارى ، از اصحاب پيامبر (صلى الله عليه وآله) و از گردآورندگان قرآن ، ابو درداء پيش از بعثت پيامبر (صلى الله عليه وآله) به تجارت اشتغال داشت و آخرين كس از خاندان خود بود كه اسلام آورد . پيغمبر (صلى الله عليه وآله) ميان او و سلمان فارسى ـ احتمالاً پيش از جنگ بدر ـ مؤاخات و برادر خواندگى برقرار ساخت . ابو درداء يكى از معدود كسانى بود كه در گردآورى قرآن شركت داشتند . وى به فرمان عمر ، براى تعليم قرآن به شام رفت و در دمشق اقامت كرد ، چنانكه در حلقه قرائت او بيش از 1000 تن شركت مى كردند . او در سفرى از شام به مدينه ، مصحف شاميان را با مصاحف مدينه مقابله نمود . ابو درداء همچنين احاديث فراوانى از پيامبر (صلى الله عليه وآله) روايت كرده است . ابو نعيم ضمن وصف او به عارف متفكر و حكيم عابد ، پاره اى از سخنان حكمت آميز او را نقل كرده است. مواعظ ابودرداء در بسيارى از آثار اخلاقى مورد توجه قرار گرفته است . وى همچنين در جنگ يرموك ( 13 ق ) قضاى سپاه اسلام را عهده دار بود . در مورد دوران خلافت حضرت على (عليه السلام)نصر بن مزاحم آورده است كه وى در جنگ صفين پس از اعتراض بر معاويه و گفت گو با حضرت على (عليه السلام)همراه با ابو امامه باهلى از جنگ كناره گيرى كرد . ابن كثير نيز نام او و ابو امامه باهلى را در شمار كسانى آورده كه مردم را به خونخواهى عثمان تشويق مى كردند . وى بسال 32 قمرى در دمشق درگذشت و مقبره او در باب الصغير تا مدتها زائرانى داشت . السيرة النبوية :  ابن هشام 2/152 ; المحبّر: ابن حبيب ، 75 ; التاريخ الكبير:  بخارى 4 ( 1 )/76 ; تاريخ مدينة دمشق : ابن عساكر 13/731 ; سير أعلام النبلاء:  ذهبى 2/346 ; المصاحف:  ابن ابى داود : 155 ; الطبقات الكبرى:  ابن سعد 7/392 ; تاريخ:  طبرى 3/397 ; مشاهير علماء الامصار:  ابن حبان : 50  ; حلية الاولياء : 1/208 ; وقعة صفين : 190 و البداية:  7/228 .
[13] .  عبادة بن صامت ; يكى ديگر از اصحاب رسول خداست كه در زمان ايشان ، يكى از گردآورندگان قرآن بود و به مردم نيز قرآن تعليم مى داد . در پيمان عقبه اول و دوم حاضر بود . عمر در زمان خلافت خود او را به شام فرستاد تا به مردم قرآن و دين تعليم دهد . وى به شدت با كارهاى معاويه در شام مخالف بود و به آن ها ، براساس سنت پيامبر ، خُرده مى گرفت و تذكر مى داد لذا به مدينه برگشت ، ولى عمر مجدداً او را به شام فرستاد و به معاويه نوشت كه كارى با او نداشته باشد . وى در سال 34 هجرى در سن هفتاد و دو سالگى از دنيا رفت . موسوعة طبقات الفقهاء : ج 1 ، ص 144 .
[14] .  سعد بن عبيد ; كنيه او أبا زيد و از اصحاب رسول خدا(صلى الله عليه وآله) بود واز جمله كسانى بود كه در زمان پيامبر قرآن را جمع آورى مى كرد ودر جنگ هاى بدر واحد و خندق شركت داشته و در روز قادسيه سال 16 هجرى قمرى درسن 60 سالگى كشته شد .  الاصابة : ج3 ، ص57 .
[15] .  سوره مائده : آيه 3 .
[16] .  سوره مائده : آيه 67 .
[17] .  سوره احزاب : آيه 33 .
[18] .  آنچه كه مؤلف محترم در باب استقلال آيه تطهير بيان كرده ، منبع و مصدر آن معلوم نيست ، اما اگر از لحاظ بلاغى و ادبيات عرب بررسى شود ، اين آيه در اسلوب و سياق جمله معترضه براى التفات و توجه بيشتر مخاطب و اهميت موضوع ذكر شده ، همانطور كه اين اسلوب به صورت فراوان در ادبيات زبان هاى مختلف و به خصوص زبان عربى در قديم و جديد كاربرد داشته و در قرآن نيز نمونه هايى از اين دست فراوان است .
[19] .  محمد بن على بن حسين بن بابويه قمى ، مشهور به شيخ صدوق ; در شهر قم به سال 305 قمرى متولد شد . پدر وى على بن حسين قمى نامه اى به محضر شيخ ابوالقاسم ، حسين بن روح ، دومين نايب خاص امام زمان ـ عجّل الله فرجه ـ در عراق مى نويسد و در آن از محضر حضرت وليعصر ـ عجّل الله فرجه ـ استدعاى اولاد صالح و فقيه مى نمايد و حضرت در پاسخ اين گونه فرمودند : « تو از اين همسرت صاحب فرزندى نخواهى شد ولى به زودى با خانمى از ديلم ازدواج مى كنى كه حاصل آن ازدواج دو پسر عالم و فقيه خواهد بود » . جناب صدوق به همين دعاى امام زمان ـ عجّل الله فرجه ـ افتخار مى كردند و مى فرمودند : « ولدت بدعوة صاحب الأمر ; من به دعاى امام زمان متولد شدم » . شيخ صدوق از مشايخ حديث و اخبار است و او را از صاحب نظران در فقه كه در اين راه سعى فراوان نمود مى دانند . اول در قم شروع كرد بعد به سوى رى و استرآباد و گرگان و نيشابور و مشهد وچندين شهر ديگر مسافرت كرد . او در زمينه فقه و حديث شناسى اعلم علماى عصر خود بود . مردم ، او و خانواده اش را به پارسايى و پاكدامنى مى شناختند و پدر و پسر را بدين جهت صدوق مى ناميدند كه در گفتار و كردارشان صادق بودند . شيخ صدوق اولين مرجع شيعه در عصر غيبت كبرى است و در فقه دو كتاب مقنع و هدايه و در حديث كتاب هايى مانند صفات الشيعه ، من لا يحضره الفقيه ، علل الشرايع ، عيون اخبار الرضا ، الخصال ، الامالى ، التوحيد ، كمال الدين وتمام النعمه و . . . تأليف كرد .
و شيخ طوسى در كتاب خويش وى را اين گونه توصيف مى كند : محمد بن على بن الحسين حافظ احاديث و آگاه به علوم فقهى ورجالى و در شهر قم فردى مثل او در حفظ حديث وكثرت علم نيست .
شيخ صدوق در سال 381 هجرى قمرى در سن 76 سالگى به سراى باقى شتافت و در شهر رى در باغى بزرگ در نزديكى قبر سيد عبدالعظيم عبدالله الحسنى دفن شد .  تنقيح المقال : ج 22 ، ص 294 ; موسوعة طبقات الفقهاء : ج 4 ، ص 171 ; منابع ديگر و گزيده اى از مقالات مرجعيت شيعه در عصر غيبت كبرى .
[20] .  اعتقادات صدوق : ص59 .
[21] .  شيخ مفيد ; أبو عبدالله محمد بن نعمان ملقب به شيخ مفيد (رحمه الله) وعماد حنبلى از ابن ابى طىّ حلبى گفت : او بزرگ مشايخ اماميه است و سر آمد در علوم كلام و فقه جدل . و با هر عقيده اى با عظمت و جلالت به مناظره برمى خاست . انسانى بود با فضايل بسيار ، ودر هيچ شب نمى شد كه شيخ از نماز شب و عبادات شبانه خود غافل شود و او در اكثر مواقع روز مشغول نماز بود . اين عالم ربانى در 11 ذى القعدة سال 336 هجرى در شهر عكبرى در عراق ديده به جهان گشود . پدر شيخ مفيد او را به تحصيل معارف و علوم دين اسلام تشويق و ترغيب مى كرد . شيخ مفيد حافظه و قدرت تحليل بالايى داشت و به سرعت بين طلبه هاى شيعه و سنى از شهرت فراوانى برخوردار شد . از معروف ترين اساتيد فقهى شيخ مفيد مرحوم « حسين بن ابى عقيل » ملقب به حذّا و مرحوم « ابن جنيد اسكافى » هستند . « شيخ صدوق » و « شيخ ابوالقاسم ، جعفر بن محمد بن قولويه قمى » از ديگر اساتيد معروف شيخ مفيد بودند . شيخ مفيد بزرگ ترين دانشگاه علوم انسانى را در بغداد تأسيس كرد و شاگردان بزرگى چون سيد مرتضى علم الهدى ، سيد رضى ، شيخ طوسى ، نجاشى ، ابوالفتح كراجكى و جعفر بن سالار و . . . تربيت كرد . او دوازده اثر فقهى : 1 . احكام النساء . 2 . العويص . 3 . المسائل السرويه . 4 . المسائل الصاغانيه . 5 . المسائل الطوسيه . 6 . المسح على الرجلين . 7 . المقنعه . و . . . .
او علاوه بر تأليف دوازده اثر در علم حديث ، كتاب ارزشمند التذكره باصول الفقه را براى تنظيم مباحث اصولى تأليف كرد . مركز علمى فرهنگى شيخ مفيد در بغداد توجه جهان اسلام به ويژه شيعيان را به خود جلب كرد ; نتيجه سعى و حركت علمى و فرهنگى و مرجعيت دينى ، آثار درخشان و ميراث ماندگار شيعيان و جهان اسلام شد . شيخ مفيد در شب جمعه روز سوم از ماه مبارك رمضان در سال 413 هجرى قمرى در شهر بغداد رحلت نمود و بر جنازه مباركش ابو القاسم على بن الحسين سيد مرتضى علم الهدى نماز گذارد ودر حرم مطهر امام جواد(عليه السلام) در شهر كاظمين نزديك قبر استادش ابن قولويه دفن شده است . موسوعة طبقات الفقهاء : ج 5 ، ص 334 و ساير منابع .
[22] .  اوائل مقالات : ص80 ـ 81 (مصنفات شيخ مفيد ج4) .
[23] .  ابوالقاسم ، على بن حسين بن موسى ; مشهور به سيد مرتضى علم الهدى به سال 355 هجرى قمرى در شهر بغداد به دنيا آمد . سيد مرتضى برادر بزرگ تر سيد رضى مؤلف نهج البلاغه است . مرجع تقليد بزرگ شيعه نقل مى كند : من در خواب ديدم حضرت زهرا (عليها السلام) ، امام حسن و امام حسين (عليهما السلام) را پيش من آوردند و فرمودند : اى شيخ ! به اين دو فرزند من فقه بياموز . شيخ مفيد پس از بيدارى به حيرت و فكر فرو مى رود ، ولى صبحگاهان متوجه مى شود خانمى دو فرزند خردسالش را نزد او مى آورد و از او تقاضاى آموزش فقه و معارف اسلام مى كند و اين خانم كسى جز سيده فاطمه مادر سيد رضى و سيد مرتضى نيست . شيخ مفيد سخت تحت تأثير قرار مى گيرد و منقلب مى شود و خواب شب گذشته خود را براى آن خانم نقل مى كند . سيد مرتضى فقيه طراز اول شيعه شد . او در سطح مرجعيت فقهى شيعه سه كتاب فقهى انتصار ، ناصريات و رسائل مرتضى را تأليف كرد . سيد مرتضى در اصول فقه ، كتاب ارزشمند الذريعه را در دو جلد تأليف كرد . سيد مرتضى علم الهدى شاگردان بزرگى مانند شيخ طوسى ، قاضى ابن براج ، ابو صلاح حلبى ، ابو الفتح كراجكى ، سلار بن عبدالعزيز ديلمى را تربيت كرد .
بعد از هشتاد و يك سال عمر با عزت و شرافت در سال 436 هجرى قمرى در بغداد وفات نمود و جنازه پاكش را در خانه اش در بغداد دفن نمودند ، گر چه نقل شده است كه جنازه او بعد از سالها به كربلا منتقل شده و در جوار مطهر حضرت سيد الشهدا(علیه السلام) دفن شده است .
علامه حلى در كتاب خلاصه او را ركن اماميه و معلم شيعه اماميه خوانده است . موسوعة طبقات فقهاء الشيعة : ج5 ، ص234 ومنابع ديگر .
يادآورى مى شود ، اين مؤسسه بزودى آراء تفسيرى ايشان را در چندين جلد تحت عنوان تفسير القرآن الكريم للسيد المرتضى پس از تحقيق و چاپ به جهان اسلام عرضه خواهد كرد ، إن شاء الله تعالى .
[24] . شيخ ابو جعفر محمد بن حسن بن على طوسى ; معروف به شيخ الطائفه بعد از مرحوم شيخ صدوق و شيخ مفيد و سيد مرتضى چهارمين مرجع تقليد شيعيان در عصر غيبت كبراى امام زمان ـ عجّل الله فرجه ـ شد . در سال 408 قمرى يعنى در 23 سالگى از ايران به بغداد كه مركز علوم بود مهاجرت كرد ، به حلقه درس شيخ مفيد پيوست و همواره ملازم اين استاد بود . و از اساتيد معروف ديگر ، مانند حسين بن عبدالله غضايرى و ابى الصلت اهوازى كسب فيض كرد . بعد از رحلت شيخ مفيد ، شيخ طوسى در محضر درس سيد مرتضى حاضر شد و مدت 23 سال ملازم استاد خود بود . سيد مرتضى احترام خاصى براى شيخ طوسى قائل بود . پس از وفات سيد مرتضى ، شيخ طوسى در پنجاه و يك سالگى به مرجعيت شيعه رسيد . محفل و محضر شيخ طوسى حاوى مباحث علمى و اجتماعى بود . وجاهت ايشان به حدى تحسين برانگيز بود كه علماى اهل سنت نيز به حضور ايشان مى رسيدند . به سال 447 عبدالملك وزير متعصب طغرل بيك سلجوقى دستور داد به تمام محله هاى شيعه نشين بغداد به ويژه منطقه كرخ حمله كنند و سربازان سلجوقى به همراه متعصبان فرصت طلب به قتل ساكنان و غارت خانه هاى شيعيان پرداختند تا اينكه منزلِ شخصى و كتابخانه بزرگ شيخ طوسى مورد حمله غارت گران قرار گرفت و بخش هاى عظيمى از كتاب هاى شيخ طوسى در آتش سوخت . شيخ طوسى بنا به اعتراض به حمله سلجوقيان كه مورد تأييد خليفه نيز قرار گرفتند ، بغداد را به قصد نجف ترك كرد .
شيخ طوسى اولين مرجع شيعه است كه نجف را مركز علمى شيعيان جهان قرار داد و بزرگ ترين حوزه علميه تشيع را در نجف تأسيس كرد . با اقامت وى در نجف تمام شاگردان و فضلا و دانشمندان علوم اسلامى به همراه شيخ طوسى وارد نجف شدند و بزرگ ترين مركز علمى شيعيان در خارج از بغداد تأسيس شد .
شيخ طوسى در تمام گرايش هاى علوم اسلامى مانند فقه ، اصول ، تفسير ، حديث ، كلام و . . . استاد بود و در اكثر آن ها ، اولين مؤلف و مدوّن كتاب بود و شاگردان بزرگى تربيت كرد . تأليفات مهم فقهى وى عبارتند از : اقتصاد ، خلاف در شش جلد ، الرسائل العشر .
و در علم حديث دو كتاب از منابع چهارگانه فقه شيعه يعنى التهذيب والاستبصار را تأليف كرد كه بسيار مهم و حائز اهميت اند . ايشان كتاب امالى و غيبت را به عنوان كتاب حديث تأليف كرده است كه كتاب غيبت يكى از آثار گرانقدر و از منابع دست اول شيعه است كه درباره غيبت امام زمان (عليه السلام) روايات اهل بيت (عليهم السلام)را تدوين كرده است . و در علم تفسير ، كتاب ارزشمند تبيان را در ده جلد تأليف كرد و در علم رجال سه عنوان كتاب دارند : اختيار معرفة الرجال ، كتاب الفهرست و كتاب رجال طوسى .
شيخ طوسى در نيمه دوم قرن پنجم هجرى در شب دوشنبه 22 محرم سال 460 هجرى در نجف اشرف چشم از دنيا فرو بست و در منزل مسكونى خود در جوار حرم حيدرى به خاك سپرده شد . منزل وى به مسجد تبديل شد و هم اكنون محل عبادت عابدان و زيارت شيعيان به ويژه علما و فضلاست .  موسوعة طبقات الفقهاء : ج 5 ، ص 279 و منابع ديگر .
[25] .  تفسير تبيان : ج1 ، ص3 .
[26] .  شيخ طبرسى ; فضل بن حسن بن فضل ابو على طبرسى ، ملقب به امين الدين ونويسنده كتاب مجمع البيان در تفسير قرآن مى باشد .
در سال 470 هجرى قمرى به دنيا آمد ودر سال 548 هجرى قمرى وفات يافت . اين عالم بزرگوار نوشته هاى ديگرى هم دارد كه از مهمترين آن ها مى توان به تفسير جوامع الجامع و الكاف الشاف من كتاب الكشاف وكتاب اختيار ايشان اشاره كرد كه كتاب اختيار كتاب بسيار بزرگى است و يد طولايى در علم حساب و جبر ومقابله داشت. شيخ طبرسى از جمله علماى مورد وثوق و اطمينان بود  و در سال 523 هجرى از شهر مقدس مشهد به بيهق هجرت نمود تا آخر عمر شريفش به سال 548 هجرى قمرى در همان جا سپرى نمود كه بعد از وفاتش پيكر شريفش را به شهر مقدس مشهد انتقال دادند و در حرم شريف امام رضا (عليه السلام) به خاك سپردند كه اكنون مزار ايشان معروف و محل زيارت شيعيان مى باشد . موسوعة طبقات الفقهاء : ج 6 ، ص 225 .
[27] .  مجمع البيان : ج1 ، ص83 .
[28] . شيخ جعفر بن خضر نجفى كاشف الغطاء ; معروف به شيخ كبير در سال 1156 ق در نجف متولد شد . پس از چندى به كربلا رفت و مدتى در درس علامه محمد باقر بهبهانى ، فقيه مشهور حاضر شد ، آن گاه به نجف برگشت و مدت كوتاهى نيز نزد علاّمه سيد محمد مهدى بحرالعلوم شاگردى نمود . وى در فقه و اصول به شدت متبحر شد و پس از فوت علامه بحرالعلوم ، مرجعيت شيعه را به عهده گرفت ، در زمينه ادبيات و شعر نيز تخصص داشت و از جايگاه و مقام والايى در نزد مردم و حكومت برخوردار گرديد . تأليفاتى دارد كه از جمله آن ها كشف الغطاء عن خفيات مبهمات الشريعة الغراء ، غاية المأمول فى علم الاصول وبغية الطالب فى معرفة المفروض والواجب مى باشد . وى در سال 1227 يا 1228 هجرى از دنيا رفت . موسوعة طبقات الفقهاء : ج 13 ، ص 160 .
[29] .  كشف الغطاء : ص299 .
[30] .  قاضى نور الله شريف الدين التسترى ; قاضى يكى از شهرهاى هند ، فقيه وامامى مذهب و مجتهد ومتكلم وآشنا به فقه مذاهب اربعه بود وداراى تاليفات زيادى مى باشد كه از جمله آن (احقاق الحق ، ومجالس المؤمنين) مى باشد . وى متولد سال 956 قمرى است ودر سال 1019 به شهادت رسيد .  موسوعة طبقات الفقهاء : ج 11 ، ص 366 .
[31] .  تفسير آلاء الرحمن مرحوم بلاغى : ج1 ، ص65 .
[32] .  درباره مختصرى از زندگينامه ايشان ، ر . ك همين جلد ، ص 356 .
[33] .  تفسير آلاء الرحمن مرحوم بلاغى : ج1 ، ص65 .
[34] . محسن بن حسن بن مرتضى بغدادى در حدود سال 1130 هجرى قمرى در شهر بغداد به دنيا آمد . به تجارت و كار مشغول شد و همزمان مشغول به آموزش علوم عربى بود ، آن گاه دوستدار علوم دينى شد و در حالى كه بيش از سى سال از عمرش مى گذشت ، راهى نجف شد و در محضر بزرگانى چون علامه بهبهانى و سيد محمد مهدى بحرالعلوم شاگردى نمود . در زمينه فقه و اصول و شعر تبحر خاصى پيدا كرد و اديب و محقق كوشايى بود آنگاه به بغداد برگشت و مشغول تدريس و تأليف شد . از جمله كتاب هاى وى : وسائل الشيعه الى احكام الشريعه ، سلالة الاجتهاد والوافى فى شرح « الوافية » ، جملات و عبارات وى در نهايت فصاحت و بلاغت بود . وى در سال 1227 هجرى قمرى از دنيا رفت و در محله كاظميه در بغداد به خاك سپرده شد . موسوعة طبقات الفقهاء : ج 13 ، ص 438 .
[35] .  تفسير آلاء الرحمن مرحوم بلاغى : ج1 ، ص65 .
[36] . على بن حسين بن على ، معروف به محقق كركى و محقق ثانى در سال 868 هجرى در كرك نوح ، يكى از مناطق جنوب لبنان به دنيا آمد . براى آموختن فقه و حديث مذاهب اهل سنت به مصر رفت و اجازه حديث گفتن كتاب هاى مشهور آنان را از علمايشان اخذ كرد ، آن گاه به عراق رفت و در نجف مشغول تحصيل و تدريس شد ، سپس به ايران آمد و شاه طهماسب صفوى به خاطر جايگاه و مقام علمى و فقهى محقق كركى ، او را حاكم امور شرعى در تمام ايران نمود ( شيخ الاسلام ) ، محقق كركى نيز از فرصت استفاده كرد و به تأسيس مدارس دينى و ترويج احياى تفكر شيعى و احكام شرعى پرداخت . تأليفات زيادى دارد كه از جمله آن ها جامع المقاصد فى شرح القواعد در سيزده جلد مى باشد كه يكى از منابع فقهى براى فقهاست . وى در سال 940 هجرى در نجف اشرف ديده از جهان فرو بست . موسوعة طبقات الفقهاء : ج 10 ، ص 163 .
[37] .  تفسير آلاء الرحمن مرحوم بلاغى : ج1 ، ص65 .
[38] .  آيت الله سيد محمد باقر درچه اى ; در سال 1264 قمرى در درچه اصفهان به دنيا آمد ، در نزد بزرگانى چون ميرزا ابوالمعالى ، شيخ محمد باقر نجفى و آيت الله سيد حسين كوه كمرى در اصفهان و نجف مشغول تحصيل شد تا اينكه به درجه اجتهاد رسيد ، ايشان در سال 1303 به اصفهان بازگشت و در مدرسه نيم آور اين شهر مشغول تدريس شد ، مرجعيت نيز به عهده ايشان بود . در برنامه درسى خود نظم بسيار دقيقى داشت و هر درسى را با دقت فراوان تدريس مى كرد . شاگردان بزرگى از جمله شهيد سيد حسن مدرس ، آيات عظام بروجردى و سيد ابوالحسن اصفهانى ، استاد جلال الدين همايى ، آقا نجفى قوچانى و نيز مؤلف اين تفسير ارزشمند (آيت الله سيد عبدالحسين طيب) در محضر او تربيت شده اند . وى در سال 1342 دار فانى را وداع گفت . گلشن ابرار : ج 3 ، ص 228 .

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page