سبك تفسيرى اطيب البيان

(زمان خواندن: 5 - 10 دقیقه)

 1. از بارزترين ويژگی هاى سبك مؤلف در تفسير اطيب البيان ، پايبندى چشمگير او به دلالت هاى لفظى آيات قرآنى است ، و پيوسته از تأويل هايى كه فاقدِ نصِ مقدس وروايت مستند باشد مى پرهيزد ، و ذوقيات و مطالبِ من عندى و من درآوردى را در تفسير خويش راه نمى دهد . مفسر ، چنانكه در تفسير خويش آشكارا نمايانده است ، از تسلط و توانمندى بالايى در گونه هاى ادبيات عرب برخوردار است ، و بر تمامى علوم اسلامى در حد اجتهاد چيرگى دارد ، اما ، همان گونه كه خود او نيز در مقدمه تفسير خويش گفته است ، در صورت فقدان اخبار وارده معصومين (عليهم السلام) آياتِ ظاهرِالدلاله را به همان دلالت ظاهرى و برآيندِ لفظى شان حمل مى كند ،و در مواردى كه به خبر معتبر و مستندى برخورد نمايد ، آن را در مسيرِ تفسير و تأويل آيه تشريح مى كند ، و هرگاه خبر معتبرى نيافت ، فروتنانه آن را به اهلش مى گذارد و مى گذرد .
2 . در جاهايى كه نظر ساير مفسران را نقل مى كند ، غالباً پس از سنجش گرى و نقد ، نظر خود را بيان مى كند ، كه در اين حال نيز اگر روايتى فرادست داشته باشد ، آن را بر هر نظر ديگرى ترجيح مى دهد واگر نه ، برآيند ظاهرى آيات را ملاك قرار مى دهد .
3 . به مباحث كلامى و اعتقادى ، با توانايىِ تمام ، وارد مى شود و به خوبى بحث مى كند . در مباحث  كلامى شيوه خود را بر پايه تفسير آيات  قرآنى با كمك آيات همسوى و هم معنا و نگريستن به گستره معنايى آيات ، و نيز بهره بردارى از گنجينه حديثى شيعى ، استوار ساخته ، و در اين كار موفق شده است . مثلاً در ذيل آيه 164 سوره بقره : إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمواتِ وَالاَْرْضِ . . . بحث را در چهار محور مطرح مى كند : 1. مسلك عرفا . 2. مسلك حكما وفلاسفه . 3. مسلك متكلمين . 4. روش مستفاد از آيات شريفه (=تفسير قرآن به قرآن) واخبار ائمه اطهار . وى در ادامه دلايلى بر ارجحيت مسلك چهارم بيان مى كند و در اين بستر بحث را مى گستراند . همچنين در ذيل آيه 218 همان سوره ، . . . يَرْجُونَ رَحْمَةَ اللهِ . . . . و در تمامى جاهايى كه بحث اعتقادى ضرورى مى نمايد ، اين شيوه را دنبال كرده است ، به گونه اى كه وجه غالبِ تفسير وى همين شيوه است .
4 . «اين كتاب به روش تفسيرى قرآن به قرآن ، به صورت گسترده و كامل ، نه تنها در عرصه الفاظِ هم ريشه ، توجه ويژه اى دارد . مثلاً در ذيل فَاعْتَزِلُوا النِّسَاءَ [واز زنان جدايى گزينيد] (بقره ، 222) مى فرمايند : «ومراد از اعتزال در آيه شريفه كناره گيرى از جماع است و چون دأب قرآن اين است كه در اين گونه موارد تصريح به مجامعت نمى كند ، لذا از آن با كنايات تعبير مى نمايد ، چنان چه در آيه شريفه «فَلَمَّا تَغَشَّاهَا حَمَلَتْ حَمْلاً خَفِيفاً»(40) ، از آن به «تغشى» تعبير نموده ، ودر آيه شريفه «مِنْ قَبْلِ أَنْ تَمَسُّوهَا»(41) ودر آيه شريفه «او لاَمَسْتُمُ النِّسَاءَ» به «مس» و «لمس» تعبير فرموده است . . .» .
مؤلف در اين شيوه تفسيرى بسيار چيره وتوانا رخ  مى نمايد . اين توانايى زمانى آشكارتر مى شود كه  از روش تطبيق ساير تفاسير و مطالعه همزمان آن ها استفاده كنيم . ابزار عمده وى در اين شيوه ، حافظه منظم ، و دايره گسترده واژگانى و حضور ذهن ، و صد البته مدد الهى مى باشد ، چنان كه گاه خواننده را شگفت زده مى سازد .
5 . مؤلف در تفسير خويش از گرويدن به گرايش خاص ، حتى از گرويدن به كلام يا فقه ، كه رشته هاى تخصصى اوست ، به گونه اى كه شيوه و روش غالب تفسير وى باشد ، پرهيز كرده ، و كوشيده است كه تفسيرى عام و ژرف ، براى استفاده عموم مردم و خواص به دست دهد و از تخصصى كردن تفسير خويش در رشته خاصى پرهيز كرده است . آنجا كه سخن از حكمت وفلسفه مى كند ، خواننده وى را توانا مى يابد ، وهرگاه از ادبيات و نحو و صرف سخن مى گويد ، چنان مى نمايد كه تخصص عمده اش همين دانش است ، و هرگاه از روايات و اخبار اهل بيت (عليهم السلام) قلم مى زند ، وى را محدثى برخوردار از حافظه اى شگفت مى يابيم . در مباحث فقهى تبحرش چنان است كه حتى فقه ساير مذاهب وحتى اديان ديگر را در پيش روى خواننده مى گستراند ، وهرگاه قلم را در وادى اخلاق وتهذيب نفس مى چرخاند ، به زاويه نشينيانى مى ماند كه تمام عمر خويش را به تهذيب جان و خواندن مباحث و روايات در اين باره گذرانده است . بارى ، اين جز توفيق الهى وعنايت اهل بيت (عليهم السلام) چيز ديگرى مى تواند باشد؟
6 . مؤلف در تفسير خويش هرگز به اختلاف قرائات اعتقادى نداشته و بر پايه اين روايت كه قرآن را آن گونه كه مردم مى خوانند بخوانيد ، تفاوت و شذوذ قرائتها را رد مى كند . در لغت واشتقاق ، چنان كه پيش تر گفته ايم ، كمابيش مى پردازد ، اما در آن متمحض نمى شود ، بلكه به قدر ضرورت از آن بهره مى گيرد ، و آنجا كه بحث و مقام اقتضا مى كند وارد اين بحث مى شود . قصه هاى قرآنى را نه آن گونه كه اسرائيليات و تطبيق كتب مقدسه را در تفسير خود جاى دهد ، مورد توجه ونظر خود دارد ، و بر پايه روايات اهل بيت (عليهم السلام) و از باب عبرت انگيزى به تفصيلى نه ملالت بار ، روى مى آورد. از طرفى چون مخاطب خود را عامه مردم مى داند ، از امثال و تمثيلها وحكايات و گاه رويدادهاى تاريخى بهره مى گيرد .
7 . مؤلف آشكارا در سراسر كتاب شديداً ارزش داورى و جانبدارى از مذهب تشيع جعفرى را به كار مى برد و در رازگشايى از آيات قرآنى به صراحت اعلام مى دارد كه بر اساس آيين و مذهبم و به فرموده امامانم عمل مى كنم ، و گزينه درست همين است ولاغير . جزم انديشىِ بهنجار و مثبت ، يا به تعبير درست تر ، اعتقاد كامل به دانسته ها و گفته هاى خويش ، وبرتافتن از هر آنچه «غير» وناهمسوى مى باشد از شاخصها و ويژگيهاى اين تفسير است . راستى چرا چنين نباشد در حالى كه مولايش فرمانش فرموده كه اين كتاب را بنگارد ، ودر مسير كار مُهر تأييد را بر شيوه اش نهاده است؟
مؤلف از آغاز تا انجام كتاب خويش ، با ارزش داورى و «دفاع از حريم تشيع» قلم زده وهر آنچه با انديشه ها و باورهايش تضاد ومخالفتى دارد ، در افتاده يا از آوردن آن روى برتافته است .شايد زبان حال چنين مفسر شيدايى آن باشد كه : چه كنم حرف دگر ياد نداد استادم ; و بر لوح ضميرش جز الف قامت يار نقش ديگرى وجود ندارد .
با اين همه در استدلالهاى علمى واحتجاج ، بر پايه منطقِ ارسطويى و بر اساس داده هاى عقلى پيش مى رود . در نقل قولهايش از ائمه معصومين (عليهم السلام) ، آن نقل قولها را ، غالباً از مقدمات منطقى واز داده هاى ضرورى براى رسيدن به سخن مختار و گزينه بهين به كار مى برد .به تعبير ديگر در استدلالهاى خود ، چه استدلالهاى عقلى و چه نقلى ، هرگز خشكسرى و خردستيزى و مخالفت با منطق و عقل سليم يافت نمى شود ، و اگر هم گاه مؤلف سخنى به جزم اعلام مى كند ، عقبه و پشتوانه سخنش سخت استوار است . مثلاً پس از نقل اقوال متفاوت و گاه متضاد اعلام مى كند كه به نظر ما شب قدر ، شب بيست و سوم است ، يا در جهان نه جبر مطلق حاكم است نه اختيار ، و تفويض بى نظام وعنان گسيخته ، بلكه امرى است ميان آن دو ; ياشفاعت بى هيچ ترديد در روز قيامت وجود دارد و . . . الخ .
8 . مؤلف تفسير خود را بر اساس مأثور رواياتى كه از اهل بيت (عليهم السلام)رسيده ، استوار ساخته است . به جرأت تمام مى تواند گفت كه نوعى تفسير روايى است ، با اين تفاوت كه مؤلف در كنار نقل روايات شيوه اى «سنجشگرانه» و انتقادى داشته ، و اقوال و آراى مختلفِ مربوط به مقام بحث را ذكر مى كند ، اما فصل الخطاب سخنِ او روايت است . معناى اين سخن آن است كه هر جا وذيل هر آيه ومفهومى قرآنى ، اگر خبر و روايتى نقل شده باشد ، مفاد آن روايت نظر مؤلف وگزينه بهين خواهد بود ، و هر جا كه روايت و خبرى وجود نداشته باشد ، در آن صورت مفهوم ومعناى آيه وجانِ بحث را برجسته مى كند تا آن را با روايات تطبيق مى دهد ، و نظر اهل بيت (عليهم السلام) را پيش مى كشد و به دست مى دهد ، و اگر پس از آن  نيز براى جانِ بحث و مفهوم آيه تطبيقى روايى نيافت ، در آن صورت از «بينش حديثى» و دانايى خود ، كه از احاديث و روايات دينى فربه و شفاف شده است ، بهره مى گيرد و ديدگاه خود را اعلام مى دارد . مع ذلك هرگز قلم به تأويل هاى من عندى و من درآوردى نمى چرخاند و سرِ خود چيزى نمى گويد ; درست به سان دانش آموزى كه درس خود را به خوبى آموخته و با دانايى آن را به استاد خود پس مى دهد ، و در برابر پرسشهايى كه استاد پيش از آن به وى چيزى نگفته است ، سكوت مى كند ; يعنى رفتارى تعبّدى ومسئولانه ، نه فريفته دانسته هاى خويش و نه او را هراسى است از گفتن : ندانم . از زاويه اى ديگر اين شيوه را بايستى با اخلاق علمى مؤلف گره زد و در اين محور آن را به كاوش گرفت كه تمام تلاش هايش از باب وظيفه دينى است ، نه طرحِ منيّت خويش وچيزى يا چيزهايى ديگر .
مؤلف معمولاً نظر خود را با تعابيرى چون : «تحقيق اين است كه . . .» مطرح مى كند ، وآن را از اقوال و آراى ديگران جدا مى سازد .
با تمامى تلاشى كه در باب روايات اهل بيت (عليهم السلام) انجام مى دهد ، از روايات ضعيف و فاقد سند پرهيز مى كند : «اخبار زيادى  از خواص القرآن از پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) واز حضرت باقر(عليه السلام) نقل كرده اند ، صرف نظر كرده ايم چون سند نداشت» [ ج12 ، ص104 چاپ دوم] وهمواره تأكيد مى كند كه بايد تفسير را بر اساس روايات دينى انجام داد : «در تفسير قرآن بايد به فرمايشات پيغمبر و مبيّنان قرآن (كه طبق حديث ثقلين واحاديث قطعى ديگر عترت پيغمبر ، يعنى ائمه اثناعشر مى باشند) مراجعه كرد» .
ودر اختلافات علمى همواره نظر معصومين (عليهم السلام) را بر مى گزيند . [نك :12 ، 48 ;13 ، 167 ;11 ، 194 ; وبسيارى جاهاى ديگر] . وى در تفسير خود نيم نگاهى به روايات اهل سنت داشته و به اقتضاى بحث وضرورتِ مقام از منابع آن ها ، به ويژه صحاح سته استناد مى كرد ، اما هرگز آبشخور فكرى ومبناى تفسير وى قرار نگرفته اند [محض نمونه نك : ج1 ، ص307 چاپ تهران] .
سر انجامِ سخن آن است كه اطيب البيان في تفسير القرآن ، تفسيرى است شيعى ، مفيد ، ژرف ، همه كس فهم ، روايى انتقادى ، علمى ومورد اعتماد است كه آغاز آن به فرمان حضرت حجت (عج) بوده و ادامه اش به تأييد آن حضرت رسيده است . در روزگارى كه يافتن منبعى فكرى و تفسيرى براى فهم معانى قرآنى ، دشوار مى نمايد ، اين تفسير ، نعمتى است گران .
اين تفسير با هدف ارشاد  عمومى نگارش يافته و تا حدودى در اين هدف موفق بوده است ; آنچه مايه اندكى درنگ ودريغ است زبان و نثر نسبتاً كهن و دور از « زبان معيار » است ; نثر اين تفسير نه چنان كهن ودشوار است كه فهم آن دشوار شود ونه چنان روان كه حتى كم سوادان را نيز به كار آيد . نكته ديگر ذكر نكردن منابع بسيارى از روايات و ترجمه نكردن برخى آيات است ، كه در بخش «سخن مؤسسه» در اين باره به اقتضا سخن گفته خواهد شد .
___________________
40.  سوره اعراف : آيه 189 .
41. سوره بقره : آيه 238 . 

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





مطالب ارسالی به واتس اپ
loading...
آخرین
مولودی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 شـوال

١ـ عید سعید فطر٢ـ وقوع جنگ قرقره الكُدر٣ـ مرگ عمرو بن عاص 1ـ عید سعید فطردر دین مقدس...


ادامه ...

3 شـوال

قتل متوكل عباسی در سوم شوال سال 247 هـ .ق. متوكل عباسی ملعون، به دستور فرزندش به قتل...


ادامه ...

4 شـوال

غزوه حنین بنا بر نقل برخی تاریخ نویسان غزوه حنین در چهارم شوال سال هشتم هـ .ق. یعنی...


ادامه ...

5 شـوال

١- حركت سپاه امیرمؤمنان امام علی (علیه السلام) به سوی جنگ صفین٢ـ ورود حضرت مسلم بن عقیل...


ادامه ...

8 شـوال

ویرانی قبور ائمه بقیع (علیهم السلام) به دست وهابیون (لعنهم الله) در هشتم شوال سال 1344 هـ .ق....


ادامه ...

11 شـوال

عزیمت پیامبر اكرم (صلی الله علیه و آله و سلم) به طایف برای تبلیغ دین اسلام در یازدهم...


ادامه ...

14 شـوال

مرگ عبدالملك بن مروان در روز چهاردهم شـوال سال 86 هـ .ق عبدالملك بن مروان خونریز و بخیل...


ادامه ...

15 شـوال

١ ـ وقوع ردّ الشمس برای حضرت امیرالمؤمنین علی(علیه السلام)٢ ـ وقوع جنگ بنی قینقاع٣ ـ وقوع...


ادامه ...

17 شـوال

١ـ وقوع غزوه خندق٢ـ وفات اباصلت هروی1ـ وقوع غزوه خندقدر هفدهم شوال سال پنجم هـ .ق. غزوه...


ادامه ...

25 شـوال

شهادت حضرت امام جعفر صادق(علیه السلام) ، رییس مذهب شیعه در بیست و پنجم شوال سال 148 هـ...


ادامه ...

27 شـوال

هلاكت مقتدر بالله عباسی در بیست و هفتم شوال سال 320 هـ .ق. مقتدر بالله، هجدهمین خلیفه عباسی...


ادامه ...
012345678910

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page