|
- جزئیات
- بحارالانوار ج 18: 211» و «السيرة النبوية ج 1: 292 و 293 کتاب سلیم بن قیس، ج۱، ص۱۶
|
|
|
- جزئیات
- مثل آسمون آبی حرم ؛ دوست دارم دلم بگیره رنگ تو چی میشد پنجره اتاق من ؛ وا میشد به گنبد قشنگ تو ای امیدم ؛ من هرچی که دارم برای تو میدم من از تو به غیر از محبت ندیدم ؛ ای امیدم ای مرادم ؛ میدونی همه چیم و دست تو دادم فدای تو میشن همه خانوادم ؛ ای مرادم ای قرارم ؛ شده خادمی شما افتخارم من هرچی که دارم فقط از تو دارم ؛ ای قرارم یار همیشگیمی ؛ خیلی کریمی ؛ شاه عبدالعظیمی خیلی دوست دارم رزق نوکریمی ؛ کل زندگیمی ؛ دوست قدیمی خیلی دوست دارم یا سیدالکریم آقا یا سیدالکریم آقا
|
- جزئیات
- در حالات مرحوم میرزای قمی آمده که روزی چند نفر از جوانان قم، از روی جوانی با هم شرط بستند که میرزا را عصبانی کنند. پس نیمه شب به در خانه ی میرزا رفته و او را از خواب بیدار کردند تا مسئله ای بپرسند. اما موقع طرح سؤال گفتند که فراموش کرده اند. این اتفاق چند مرتبه تکرار شد اما میرزا هر بار با حلم و بردباری با آنها رفتار می کردند. در نهایت سؤالی توهین آمیز در مورد نجاست انسان از او پرسیدند اما میرزا با صبر و حوصله به آنها پاسخ داد. در نهایت دست او را بوسیدند و عذر خواستند.
|
- جزئیات
- برا یه بارم که شده به خواب من بیا عشق همیشگیم رفیق بی ریا هرچی که تو بگی قبول فقط یه خواهشی قول بده که منو دور نندازیا به جون مادرم جایی رو ندارم برم به درد تو نخوردم هیچ وقت می دونم خودم نون حلال پدرم بود که نوکر شدم هر بار من تو رو گم کردم صبوری کردی تا من برگردم عمر من با تو طی میشه می خوام آدم شم بگو کی میشه اربابم حسین اربابم حسین حسین عشقی القدیم حسین قصّتی حسین قبلتی حسین دمعتی حسین والدی الرحیم اذوق فی الشجون اقرَّح الجفون بدمعة العیون ربّیتی فی مهد عشقی صغیرا؛ حسین رفعت اسمی خادما و کبیرا؛ حسین اکرمتنی مذان اتیت فقیرا؛ حسین مولای انا افدیکا لا اخلیکا و البیکا
|
|
|
- جزئیات
- قال رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم: الأناةُ في كُلِّ شَيءٍ خَيرٌ إلاّ في ثَلاثٍ : إذا صِيحَ في خَيلِ اللّه ِ فَكونوا أوَّلَ مَن يَشخَصُ، و إذا نُودِيَ للصَّلاةِ فَكونوا أوَّلَ مَن يَخرُجُ، و إذا كانَتِ الجَنازَةُ فعَجِّلوا بِها، ثُمّ الأناةُ بَعدُ خَيرٌ . پيامبر خدا صلى الله عليه و آله : درنگ در هر كارى خوب است، مگر در سه جا: هرگاه براى جهاد در راه خدا فراخوان شود، نخستين كسى باشيد كه بيرون مى آيد. هرگاه بانگ نماز بلند شد، نخستين كسى باشيد كه از خانه خارج مى شود. و هرگاه تشييع جنازه اى باشد، به سوى آن بشتابيد. از اين سه كار كه گذشت، در هر كارى درنگ نيكوست. --------------------------- كنز العمّال : 5832
|
- جزئیات
- زیارته جزء زندگیم ؛ زیارته عشقم از قدیم شبای جمعه یا کربلام ؛ یا حرم شاه عبدالعظیم زیارتش مرهمه ؛ برا غم دوری از کربلا زیارتش برکته ؛ برا روزیِ همه زائرا زیارتش نعمته ؛ مثه زیارت ایوون طلا صاحب حریم ؛ عشق بچگیم ما بهش میگیم ؛ سیدالکریم سیدالکریم ؛ سیدالکریم نوه ی امامِ دومیم ؛ هم کریمه هم سبط الکریم یه روزی میریم سمت بقیع ؛ از حرم شاه عبدالعظیم رو پرچم گنبدش ؛ دیدنیه اسم مجتبی الهی روزی بیاد ؛ علمِ بقیع باشه به پا حسن بشه صاحبِ ؛ زیباترین ایوونِ طلا بی کرون بشه ؛ چراغون بشه زائرا بگن ؛ یا امام حسن
|
- جزئیات
- برای دیدن عکس در اندازه ی اصلی روی آن راست کلیک کرده و پنجره ی جدید باز کنید
|
- جزئیات
- سلام ای حریم جانانم سلام ای بهشت ویرانم سلام ای کعبهی بی زائر سلام تربت امامانم عرش خدایی ولی غریبی وبی نشان مونس هرشب تو اشگ امام زمان ای وای ، ای وای ، ای وای ، ای وای
|
|
- جزئیات
- دارمیه حجونیه، زنی سیه چهره، اما سپید سیرت، با فضیلت و فصیح از قبیله بنی کنانه و از طرفداران و اصحاب علی(ع) بود. او درزمان خلافت معاویه زنده بود و در حجون مکه زندگی می کرد. اوخطاب به معاویه، علی(علیه السلام) را چنین توصیف می کند: فانی احببت علیا(علیه السلام) علی عدله فی الرعیه و قسمه بالسویه و والیت علیا (علیه السلام) علی ما عقد له رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم من الولایه و حبه المساکین واعظامه لاهل الدین.. علی(علیه السلام) را دوست دارم، به سبب عدلش نسبت به رعیت و اینکه بیت المال را مساوی قسمت می کرد. تو را دشمن می دارم; زیرا باعلی(علیه السلام) جنگیدی در امری که او از تو برتر بود و چیزی را طلب کردی که حقی در آن نداشتی. علی(علیه السلام) را دوست دارم، چون رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) او را ولایت بخشید و دوستدار مستمندان بود و اهل علم رابزرگ می شمرد. ------------- بلاغات النساء، ص55تا58 و 105; العقد الفرید، ج 1، ص 352 تا 355.
|
|
|
- جزئیات
- امیرالمؤمنین على عليه السلام : أفضَلُ الأَدَبِ أنْ يَقِفَ الإنسانُ عِندَ حَدِّهِ ولا يَتَعدّى قَدرَهُ ؛ مولا على عليه السلام :بهترين ادب آن است كه انسان در حدّ و مرز خود بماند و از اندازه خويش فراتر نرود. غررالحكم و دررالكلم ، ح 3241
|
|
- جزئیات
- حکمت 419 امیرالمؤمنین علی علیه السلام
|