می کند در پای تختت مادرم افرشته خم *** قد سروینش به تعظیم از عظام جاه تو
بال و پر می گیرد از گهوراه کودک تافلک *** از پس تعلیم در دامان و رسم راه تو
خانه عشقی وتاج تاجداران زمان *** بس که قربان گوی دارد ملک و قربانگاه تو
می فشاند نور اگر خور و نجوم اندر فلک *** عاریت می گیرد از انوار روی ماه تو
کس چه می داند چه دارد درنهانت کردگار *** کز زمین تا عرش اعلا سر به سر درگاه تو
مهر اگر می شد چو لشگر تا آدمی احصا کند *** تا سپهر بیکران می شد صف اسپاه تو
من چه گویم در علو شانت ای مادر سخن *** زانکه خود مورم به پای تخت شاهنشاه تو
مکتب عشقت چنان پر شور و احسان و صفاست *** خیل مشتاق آورد در درس و مکتب گاه تو
نام نیکویت بود با عشق و الفت آشنا *** عشق و الفت هم همی همواره خاطر خواه تو
خاک پایت سرمه تنها نیست ، بینا میکند *** همچو عیسی کوری بیمار درمانگاه تو
سر بلندم ، صاحب جاهم ، سلیمانم اگر *** بینوایم ، بی کسم همواره حاجت خواه تو
گر چه پیر اما هنوزم کودک مهر توام *** برگ پاییزم ولی سرزنده ام همراه تو
گیسوانت سایبانم ، قلب پاکت مسکنم *** وه چه خوش آرایه دارد نقش منزلگاه تو
نغمه می خواند اگر بلبل به باغ و راغ چون *** سرخوشست از مرهم گلباغ ایمن گاه تو
ماه من ورد من شیدا به هر شام و سحر *** اینکه با جان می خرم درد دل پر آه تو
فرش زیر پای پایای تو می گردم ولی *** کی میسر گردد این ناچیز در درگاه تو
بر جبینش بوسه مشتاقانه زن در سجده شو
ای نظافت تا رسد برچرخ گردون جاه تو
نظافت
25/2/91
مقاله ها
مقام مادر
- بازدید: 6433