وقتی همهمه فرشتگان، سکوت هفت آسمان را به هم میریزد؛ وقتی آن همه ستاره به میهمانی چشمان حبیب خدا رفتهاند؛ وقتی ماه برای آمدنش این پا و آن پا میکند و خورشید، مبهوتِ هیبت ستارهای در زمین میماند؛
وقتی آیه تطهیر برای جاری شدن بیتابی میکند و عطر گلهای تکبیر در هوا بیداد؛ یعنی که احسن الخالقین، تمام جلوههای آسمانی را در کالبد زمینی گنجانده است؛ یعنی که روحی بزرگ و آیهای مقدس را در لفافی از جنس بشر پیچیده است. او کیست جز حسین(ع)؛ ستارهای که ردّ درخشان حضورش، دستان خالی زمین را به حضور نُه چراغ هدایت مزین میکند.
او کیست جز ابوالائمه که محفل آلکسا را با قدمهای سرخش رونق میدهد؟ کیست جز خامس آل عبا، که فوجی از ملایک را به شوق سیاحتش از عرش به فرش میکشاند؟
سرور جوانان بهشت آمده است. زمین حق دارد برای در آغوش گرفتن رکنی از بهشت، دستانش بلرزد و پاهایش سُست شود. چه کسی در بزرگی نسب به قدر و پایه حسین(ع) خواهد رسید. نسبش را باید در عطر جانفزای رسول الله بجویى! نسبش را باید در جنس لطیف یاس جستوجو کنى. نسب حسین به پایههای کعبه میرسد؛ به على!
رواست که تنپوشش، پرنیان پر جبرئیل باشد و کامش را از شیره جان رسول برگیرند. رواست که شفاعت قدومش، فرشته مطرود عرش (یعنی فطرس) را مقرب درگاه سازد تا از شوق این شرافت، بر جماعت فرشتگان فخر فروشد..
فاطره ذبیحزاده
اشارات :: مرداد 1388 - شماره 123
گالري تصاوير حرم مطهر ( امام حسين (ع) / بین الحرمین / حضرت عباس (ع) ) |