" درود بر رحمت جهاني، پيامبر مهرباني که وجب به وجب زمين، متبرک از نام اوست!
سرشار است عالم هستي تا ابد از مستي نافه بگشوده نام محمد(صلی الله عیله وآله).
" يتيم و غريب بود در سرزمين بت پرستي؛ اما اينک مردي است بر کرسي رسالت.
" محمد(صلی الله عیله وآله)، نامي است که هر بار مي خوانمش، لب هايم از سکر تلفظش دو بار به هم آغوشي درمي آيند. چه شور پرحلاوتي است در نام محمد!
" فصلي از دست هاي ارادتمند، روييده اند از جان تا ساحتِ قدسِ نبوي؛ در آرزوي شفاعت. بعثت حضرتش گرامي باد!
" خورشيد که بتابد، تمام منطقه ها روشن خواهند شد. پيامبر، بشارت سعادت براي تمامي جهانيان است.
" تحقق وعده الهي در وجود پاک صاحب خُلق عظيم، گرامي باد!
" در شب هاي تاريک، مردم قبل از اينکه رسول خدا(صلی الله عیله وآله) را ببينند از بوي عطر پيامبر او را مي شناختند و مي گفتند: «اين جاي رسول الله است».
شکرستان
شبيه چيست؟
مي گويند روزي پيامبر در مسجد نشسته بود. يکي از پاهاي خود را دراز کرده، فرمودند: اين پاي من شبيه چيست؟ يکي مي گويد: شبيه آفتاب و صحابه اي ديگر آن را به ماه تشبيه مي کند. و ديگري به سرو و ديگري به ساقه رعناي درخت. پيامبر در پايان، در کمال مناعت و شيريني مي فرمايند: «اين پاي من شبيه پاي ديگر من است» و با تبسمي باعث خنده و شادي صحابه و عوض شدن فضا و تفريح سالم مي شوند.
آورده اند که...
پدر
روز عيد بود. بچه ها جامه هاي نو بر تن کرده بودند و همه جا صداي خنده شنيده مي شد. چشمهاي کنجکاو و پرمهر پيامبر بر کودکي افتاد که لباس کهنه و پاره اي پوشيده بود و زير نخلي با قيافه اي اندوه بار و روحي پر از آرزو ايستاده بود و به اطراف نگاه مي کرد.
پيامبر تا او را ديد، دانست که کودکي يتيم است. به سمت او رفت و با لبخند شيريني گفت: «امروز مي خواهم پدر تو باشم» سپس کودک را از زمين بلند کرد و در آغوش گرفت و او را نوازش کرد تا اينکه کودک خوشحال شد و خنده اي کرد و همراه پيامبر، وارد ميدان عمومي جشن شد.
اشارات :: مرداد 1387، شماره 111
دیدگاهها
اللهم عجل لولیک الفرج
یا امیرالمومنیین مدد
مطالب بسيار زيبا و خواندي است وتشكري ميكنم از اينكه مرا از ولادت ها و شهادت ها با خبر مبكنيد اگر امكان داشته باشد 2روزپيش برايم خبر بدهيد خيلي خوشحال خواهم شد
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا