سخنى درباره عايشه و زندگانى او

(زمان خواندن: 5 - 9 دقیقه)

 سخنى درباره عايشه و زندگانى او

«عايشه» دختر «ابوبكر» خليفه اوّل و از طائفه «تيم» كه يكى از شاخه هاى قريش است، مى باشد. مادرش «امّ الرّومان» نام داشت كه دختر «عامر بن عويمر» بود.
معروف اين است كه «عايشه» در سال چهارم بعثت در «مكّه» به دنيا آمد و در همان جا پرورش يافت و رسول خدا(صلى الله عليه وآله) بعد از همسر گراميش «خديجه» با او ازدواج كرد و در ماه شوّال پس از جنگ «بَدر» بنا به اصرار پدرش ابوبكر او را به خانه خود برد.
«عايشه» بعد از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) در زمان خلافت پدرش، «ابوبكر» و پس از وى در زمان حكومت «عمر» و حتّى نيمه اوّل خلافت «عثمان» از طرفداران جدّى حكومت وقت بود; ولى در نيمه دوم از خلافت «عثمان» از او به شدّت رنجيده خاطر گشت و بين او و «عثمان» اقدامات تند و عكس العمل هاى شديدى ظاهر شد كه اين تيرگى رفته رفته به دشمنى مبدّل گرديد و به اين ترتيب «عايشه» در صف مخالفان «عثمان» درآمد و حتّى از يك نظر رهبرى آنها را به عهده گرفت و به شورشى كه بر ضدّ «عثمان» پيدا شده بود، دامن مى زد; تا اينكه «عثمان» كشته شد. «عايشه» اميدوار بود كه بعد از كشته شدن «عثمان» خلافت به پسر عمّش «طلحه» برسد و به اين ترتيب خلافت به خاندان «تيم» باز گردد! ولى هنگامى كه متوجّه شد مردم با اميرمؤمنان على(عليه السلام) بيعت كردند و نقشه هايش نقش بر آب شد، تغيير مسير داد و به خونخواهى «عثمان» برخاست و يكى از بنيان گذاران جنگ «جَمَل» در بصره شد و به همراهى «طلحه» و «زبير» آتش جنگ را برافروخت! ولى هنگامى كه در جنگ «جَمَل» متحمّل شكست سختى شد و هم پيمانانش، «طلحه» و «زبير» كشته شدند و على(عليه السلام) او را به خاطر پيامبر(صلى الله عليه وآله) با احترام به مدينه بازگردانيد، خانه نشين شد. او در حدّ خود هوش سرشارى داشت و به همين دليل به خود اجازه مى داد در مسايل فقهى فتوا دهد و به خاطر جهات سياسى نيز، خلفا او را در اين قسمت مورد احترام قرار مى دادند.
«ابن سعد» در «طبقات» مى نويسد: «عمر» حقوق همسران رسول خدا را ده هزار دينار در سال تعيين كرده بود ولى به عايشه دوازده هزار دينار مى داد; ولى هنگامى عثمان با عايشه اختلاف پيدا كرد - به گفته يعقوبى در تاريخ خود - اين دو هزار دينار را قطع كرد.
اختلاف ميان «عثمان» و «عايشه» در جريان فرماندارى «وليد بن عُقبه» بالا گرفت «وليد» كه علاوه بر شراب خوردن، به بعضى از صحابه معروف رسول خدا(صلى الله عليه وآله)مانند «ابن مسعود» بى حرمتى روا داشت، به نزد عثمان فرا خوانده شد و شهود، شهادت به شراب خوارى او دادند، ولى به گفته «بلاذرى» در «اَنساب الأَشراف» عثمان نه تنها وليد را كه برادر خوانده او بود، مجازات نكرد; بلكه شهود را تحت تعقيب قرار داد! آنها به خانه عايشه پناه بردند و عثمان فرياد زد آيا سركشان عراقى را پناهگاهى جز خانه عايشه نيست؟ هنگامى كه عايشه اين سخنان را شنيد، نعلين رسول خدا(صلى الله عليه وآله)را بر سر دست بلند كرد و گفت: «هنوز اين كفش كهنه نشده سنّت رسول خدا(صلى الله عليه وآله)را پشت سر انداختيد!» هنگامى كه اين سخنان به مردم رسيد عدّه اى به طرفدارى او و گروهى به حمايت از «عثمان» برخاستند، تا آنجا كه در مسجد به جان هم افتادند و به زد و خورد پرداختند.
هنگامى كه «عثمان» كشته شد، «عايشه» خوشحال گشت; امّا زمانى كه ديد حكومت در دست على(عليه السلام) افتاد، سخت ناراحت گشت و از آنجا كه على(عليه السلام) سخت پايبند به عدالت بود و طبعاً خواسته هاى عايشه انجام نمى شد، كينه آن حضرت را به دل گرفت.
«طبرى» در تاريخ «الامم و الملوك» و «ابن سعد» در «طبقات» و «ابن اثير» در «كامل» مى نويسند: هنگامى كه خبر شهادت على(عليه السلام) به او رسيد، شادمان گشت و سجده شكر به جاى آورد و از خوشحالى اين شعر را بر زبان جارى كرد:
فَأَلْقَتْ عَصَاهَا واسْتَقَرَّبِهَا النَّوَى كَمَا قَرَّ عَيْناً بِالاِْيَابِ الْمُسَافِرِ
«عصاى خود را افكند و آرامش پيدا كرد - همانگونه كه انسان از بازگشت مسافر عزيزش شادمان مى شود».
اشاره به اينكه حالا نگرانى هاى من، بر طرف شده و آرامش يافتم و از آن بالاتر اين كه از «ابن ملجم» با ابياتى تجليل كرد و چون اين سخن به گوش «زينب» دختر «امّ سلمه» رسيد، به عايشه اعتراض كرد و او متوجّه شد كار زننده اى انجام داده و ظاهراً در مقام عذر خواهى برآمد و گفت: من فراموش كار شده ام، هر وقت فراموش كردم به من تذكّر دهيد! (عايشه در آن زمان نزديك به 50 سال داشت).
از عجائب زندگى عايشه تغيير موضع سريع و شديد او درباره «عثمان» است. به گفته «ابن ابى الحديد» هر كس در تاريخ و اخبار چيزى نوشته صريحاً گفته است عايشه از سرسخت ترين دشمنان عثمان بوده; او نخستين كسى بود كه عثمان را «نعثل» ناميد و گفت: «أُقْتُلُوا نَعْثَلاً قَتَلَ اللّهُ نَعْثَلاً; نعثل را بكشيد خدا او را بكشد!» («نعثل» در لغت به معناى پيرمرد احمق است و به معناى مرد ريش بلندِ پرمو، نيز آمده. و گاه گفته شده «نعثل» يك مرد يهودى ريش بلند بوده و معلوم نيست نامگذارى عثمان به «نعثل» از طرف عايشه روى كدام يك از اين معانى است) ولى با اين حال هنگامى كه عايشه شنيد مردم بعد از عثمان، على(عليه السلام) را برگزيده اند گفت: اگر اين حرف صحيح باشد اى كاش آسمان بر زمين فرو ريزد! و از همان وقت مى گفت: (قَتَلُوا ابْنَ عُفَّانَ مَظْلُوماً; عثمان را مظلوم كشتند.» سپس با تحريك «طلحه» و «زبير»، به عنوان مطالبه خون عثمان، مردم را به قيام بر ضدّ على(عليه السلام) فرا خواند.
سپس «ابن ابى الحديد» مى افزايد: هنگامى كه عايشه تصميم بر قيام بر ضدّ على(عليه السلام) گرفت، مى خواست «اُمّ سلمه» (يكى از همسران پيامبر(صلى الله عليه وآله)) را با خود همراه كند، لذا از او دعوت كرد و براى او از مظلوميّت عثمان سخن گفت.
«اُمّ سلمه» در شگفتى فرو رفت و به او گفت: «تا ديروز مردم را بر ضد عثمان مى شوراندى و او را «نعثل» مى خواندى چطور امروز به خوانخواهى او برخاستى! با اين كه موقعيّت على(عليه السلام) را در نزد پيامبر(صلى الله عليه وآله) خوب مى دانى اگر فراموش كرده اى يادآوريت كنم».
عايشه گفت: «عيبى ندارد». سپس «اُمّ سلمه» داستانى از زمان پيامبر(صلى الله عليه وآله) را نقل كرد كه نشان مى داد پيامبر على(عليه السلام) را شايسته خلافت مى دانست. عايشه اين ماجرا را تصديق كرد; امّ سلمه پرسيد: «پس چرا مى خواهى با او مبارزه كنى؟» گفت: «براى اصلاح در ميان مردم!!»(14)
مورّخ معروف «طبرى» نيز نقل مى كند: هنگامى كه عايشه گفت عثمان را مظلوم كشتند و من به خونخواهى عثمان بر مى خيزم; كسى به او گفت: به خدا سوگند!
نخستين كسى كه بر عثمان ايراد گرفت تو بودى و تو بودى كه مى گفتى: «أُقْتُلُوا نَعْثَلاً فَقَدْ كَفَرَ; نعثل را بكشيد كه كافر شده است».
عايشه گفت: «آرى، ولى مردم نخست عثمان را توبه دادند و پس از توبه او را كشتند. من قبول دارم كه چنين سخنى را درباره او گفتم، ولى الان مى گويم او مظلوم بود و اين سخن از سخن اوّل بهتر است!»(15)
شبيه همين معنا را «ابن اثير» در كتاب «كامل» نقل كرده است(16).
«بخارى» در «صحيح» خود داستان حسد ورزيدن عايشه نسبت به حضرت خديجه را نقل مى كند، با اينكه خديجه قبل از ازدواج پيامبر(صلى الله عليه وآله) با عايشه، از دنيا رفته بود.(17)
داستان رسيدن عايشه در مسير راه خود، به سوى بصره، به يك آبادى به نام «حَوْئَب» و سر و صداى سگ هاى آبادى، معروف است; در آنجا وقتى كه عايشه نام «حوئب» را شنيد، به ياد سخنى افتاد كه پيامبر(صلى الله عليه وآله) به عنوان هشدار به او گفته بود: «بترس! از آن روزى كه به راهى مى روى كه سگ هاى «حوئب» در آنجا در اطراف تو سر و صداى زياد خواهند كرد.» عايشه سخت نگران شد و تصميم گرفت از همانجا بازگردد; ولى كسانى كه با اين كار سخت مخالف بودند، پنجاه نفر از «اَعراب» بيابانى آنجا را ديدند و قول پاداش به آنها دادند تا بيايند و شهادت دهند اين جا «حَوْئَب» نيست!(18)
عايشه در شب سه شنبه 10 شوّال سال 57 يا 59 در مدينه از دنيا رفت و ابوهريره بر جنازه او نماز خواند و او را در بقيع به خاك سپردند.
____________________________________________________
14. شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، جلد 6، صفحه 215 به بعد (با تلخيص).
15. تاريخ طبرى، جلد 3، صفحه 477 (از منشورات مؤسّسه اعلمى بيروت).
16. كامل ابن اثير، جلد 3، صفحه 206 (طبع دار صادر).
17. صحيح بخارى (جلد 5، صفحه 47) در باب تزويج خديجه و فضايل او، اين حديث را آورده است.
18. اين داستان را «ابن ابى الحديد»، مشروحاً در جلد 6 شرح نهج البلاغه خود، صفحه 225، آورده و «علاّمه امينى» در «الغدير» جلد 3 از كتب متعدّدى از منابع اهل سنّت، آن را نقل كرده است (صفحه 188 به بعد).

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 محرّم الحرام

 ١ محرّم الحرام ١ ـ آغاز ايّام حزن آل محمد(علیهم السلام)٢ ـ حادثه شعب ابیطالب٣ ـ اولین جمع...


ادامه ...

2 محرّم الحرام

٢ محرّم الحرام ورود كاروان حسینی به كربلابنا بر مشهور در روز دوم محرم سال 61 هـ .ق....


ادامه ...

3 محرّم الحرام

 ٣ محرّم الحرام ١ـ دعوت جهانی اسلام توسط پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله)٢ـ نامه‌ امام حسین (علیه...


ادامه ...

4 محرّم الحرام

٤ محرّم الحرام سخنرانی عبید الله بن زیاد در مسجد كوفهعبید الله بن زیاد حاكم كوفه برای این...


ادامه ...

6 محرّم الحرام

١ـ یاری خواستن حبیب بن مظاهر از بنی اسد٢ـ اولین محاصره آب فرات1ـ یاری خواستن حبیب بن...


ادامه ...

7 محرّم الحرام

 ٧ محرّم الحرام ممنوعیت استفاده از آب فرات برای كاروان امام حسین(علیه السلام)بعد از آنكه عبیدالله بن زیاد،...


ادامه ...

8 محرّم الحرام

ملاقات امام حسین(علیه السلام) با عمر بن سعد در كربلاامام حسین(علیه السلام) به هیچ وجه راضی به...


ادامه ...

9 محرّم الحرام

١ ـ محاصره خیمه‌های امام حسین(علیه السلام) در كربلا٢ ـ رد امان نامه شمر توسط حضرت ابوالفضل...


ادامه ...

10 محرّم الحرام

١ـ عاشورای حسینی٢ـ وفات حضرت امّ سلمه (سلام الله علیها)٣ـ هلاكت عبیدالله بن زیاد٤ـ قیام حضرت مهدی...


ادامه ...

11 محرّم الحرام

١ـ حركت كاروان اسیران از كربلا٢ـ برگزاری مجلس ابن زیاد ملعون1ـ حركت كاروان اسیران از كربلاعمربن سعد...


ادامه ...

12 محرّم الحرام

١ـ دفن شهدای كربلا٢ـ ورود کاروان اسرای کربلا به كوفه٣ـ شهادت امام سجاد‌(علیه السلام)1ـ دفن شهدای كربلاروز...


ادامه ...

13 محرّم الحرام

١ـ اسرای اهل بیت‌(علیهم السلام) در مجلس ابن زیاد٢ـ نامه عبیدالله بن زیاد به یزید٣ـ شهادت عبدالله...


ادامه ...

15 محرّم الحرام

 ورود نمایندگان طایفه «نَخَع» به مدینه و پذیرش دین اسلامرسول گرامی اسلام‌(صلی الله علیه و آله) در...


ادامه ...

19 محرّم الحرام

حركت كاروان اسیران كربلا از كوفه به طرف شام یزید ملعون در جواب نامه عبیدالله بن زیاد به...


ادامه ...

20 محرّم الحرام

مراسم عروسی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)بنا بر قول مشهور شب بیست و یكم محرم سال...


ادامه ...

25 محرّم الحرام

١ـ شهادت سيّد الساجدین علی بن الحسین‌(علیهما السلام)٢ـ قتل «محمد امین» به دستور برادرش «مأمون»1ـ شهادت سيّد...


ادامه ...

26 محرّم الحرام

١ـ شهادت علی بن الحسن المثلث‌٢ـ محاصره شهر مكه و سنگ باران كعبه توسط سپاه یزید1ـ شهادت...


ادامه ...

28 محرّم الحرام

١ـ رحلت حذیفه بن یمان٢ـ ورود كاروان اسرای اهل بیت‌(علیهم السلام) به بعلبك٣ـ تبعید امام جواد‌(علیه السلام)...


ادامه ...
01234567891011121314151617

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page