خلقت فرشتگان از نور صورت علی (علیه السلام)
علامه خطیب خوارزمی با ذكر سند از عثمان بن عفان نقل نموده و او از عمر بن خطاب و او از ابوبكر بن ابی قحافه كه گفت: شنیدم رسول خدا(صلی الله علیه و آله) میفرماید: «همانا كه خدا از نور صورت علی بن ابیطالب فرشتگانی آفرید كه ـ خداوند را ـ تسبیح گویند و تقدیس نمایند و ثواب آن را برای دوستان علی و دوستان فرزندانش ثبت و ضبط كنند».[1]
نیز خوارزمی به سند دیگر از عثمان بن عفان نقل نموده و او از عمر كه گفت: «همانا كه خداوند خلق نموده فرشتگانی را از نور صورت علی بن ابیطالب».[2]
فریاد درخت خرما به مقام وصایت علی(علیه السلام)
علامه عینی حنفی با ذكر سند نقل كرده است كه ابوبكر گفت: رسول خدا ـ گویا هنگامی كه ندائی از درخت خرمائی به گوش حضرتش رسید فرمود: «آیا میدانید نخله ـ صیحانی ـ چه گفت؟»
ما گفتیم: خدا و رسولش آگاهتر باشند.
پیامبر(صلی الله علیه و آله) فرمود: «درخت نخله صیحانی فریاد زد: «این محمد رسول الله است و وصيّش علی بن ابیطالب است».[3]
علی(علیه السلام) بهترین كسی است كه خورشید بر او تابیده
حافظ بن حجر عسقلانی از ابوالاسود دوئلی نقل نموده كه گفت: شنیدم ابوبكر میگوید: «ای مردم بر شما باد به علی بن ابیطالب، پس همانا كه شنیدم رسول خدا(صلی الله علیه و آله) میفرماید: "علی بعد از من بهترین كسی است كه خورشید بر او تابیده و غروب نموده"». [4]
منزلت علی (علیهالسلام) نزد پیامبر(صلی الله علیه و آله) همانند منزلت پیامبر باشد نزد خدا
علامه محب الدین طبری و دیگران از ابن عباس روایت نموده كه ابوبكر و علی به قصد زیارت پیامبر(صلی الله علیه و آله) خواستند وارد در محل قبر شوند، پس علی از ابوبكر خواست او اول وارد گردد، اما ابوبكر گفت: «من تقدم و پیشی نمی گیرم به مردی كه شنیدم رسول خدا(صلی الله علیه و آله) دربارهاش فرمود: "مقام و منزلت علی نسبت به من، همانند مقام و منزلت من باشد نسبت به پروردگارم.»[5]
یعنی همان درجه محبوبیت و احترامی كه من در پیشگاه الهی دارم علی(علیهالسلام) هم در نزد من دارد.
و علامه حریفیش حدیث را بدین عبارت آورده است: ابوبكر گفت: من پیشی نمیگیرم بر مردی كه رسول خدا(صلی الله علیه و آله) در حقش فرمود: «همانا علی در روز قیامت بیاید در حالی كه فرزندانش و زوجهاش همه همراه او سوار بر شتران ـ بهشتی ـ باشند.
پس اهل قیامت گویند : این كدام پیامبر است (كه با این عظمت و تشریفات وارد قیامت شده) ؟
در این موقع منادی ندا میدهد: این حبیب خدا، این علی بن ابیطالب است.»[6]
عبور از پل صراط فقط با اجازه علی(علیه السلام)
علامه محدث محب طبری ـ به نقل از الموافقه ابن سمان ـ از قیس بن حازم روایت نموده كه گفت: ابوبكر برخورد به علی(علیهالسلام) كرد و چون او را دید تبسم نمود، پس علی گفت: از چه رو تبسم نمودی و لبخند زدی؟
ابوبكر گفت: شنیدم رسول خدا(صلی الله علیه و آله) میفرماید: «احدی از پل صراط عبور نخواهد كرد، مگر این كه علی برای او اجازه عبور بنویسد». [7]
و خطیب بغدادی با ذكر سند از انس بن مالك آورده است كه به طور خلاصه ابوبكر به هنگام وفات گفت: شنیدم رسول خدا(صلی الله علیه و آله) میفرماید: همانا كه بر پل صراط گردنهای باشد كه احدی از آن عبور نكند مگر با جواز عبور از علی بن ابیطالب.[8]
اكنون این سؤآل مطرح است كه: كسی كه برای تصدی امر خلافت زوری و بیعت اجباری گرفتن از علی به اعتراف خودش كه گفت: «لیتنی لم اكشف بیت فاطمه و لو اعلن عليَّ الحرب»[9]
تا مرز آتش زدن در خانه علی و سقط جنین زوجه مكرمهاش فاطمه دختر پیغمبر(صلی الله علیه و آله) به دار و دستهاش اجازه فعالیت و تعقیب داد و دائما علی از ظلم و فشارهای او و همكارانش تظلم و درد دل میكرد، چگونه میتواند جواز عبور از پل صراط را از علی(علیهالسلام) بگیرد؟!
نظر به صورت علی(علیهالسلام) عبادت است
علامه ابن مغازلی و دیگران با ذكر سند از عایشه نقل كردهاند كه گفت: دیدم ـ پدرم ـ ابوبكر به طور فراوان نگاه به چهره علی میكند، پس گفتم: ای پدر از چه رو میبینم زیاد به صورت علی نگاه میكنی؟
گفت: ای دخترم! شنیدم رسول خدا(صلی الله علیه و آله) میفرمود: «همانا نگاه به صورت علی عبادت است».[10]
برابری كفه عدالت پیامبر(صلی الله علیه و آله) با علی(علیهالسلام)
علامه ابن عساكر دمشقی و دیگران از حبشی بن جناده نقل كردهاند كه: نزد ابوبكر نشسته بودم، پس رو به حاضرین نموده و گفت: كیست كه از ناحیه پیامبر به او وعده داده شده؟
مردی برخاست و گفت: ای خلیفه رسول الله، پیامبر به من وعده سه مشت خرما داده.
ابوبكر گفت: بفرستید به دنبال علی، و چون حضرتش حاضر شد گفت: ای ابوالحسن! این مرد پندارد رسول خدا(صلی الله علیه و آله) به وی وعده سه مشت خرما داده، پس آن را به او ده، و آنگاه كه علی(علیهالسلام) سه مشت خرما به آن شخص داد، ابوبكر گفت: هر یك از سه مشت خرما را بشمارید، و چون شمردند هر یك مشت بدون كم و زیاد شصت دانه بود.
پس ابوبكر گفت: «راست گفت خدا و رسولش، رسول خدا در شب هجرت كه از غار بیرون آمده به سمت مدینه میرفتیم فرمود: ای ابوبكر كف عدالت من و علی در عدل مساوی است ـ كه علی سه مشت خرما را بدون شمردن به او داد و هر مشتی بدون كم و زیاد شصت دانه بود ـ».[11]
اعتراف ابوبكر به پیش قدمی علی(علیهالسلام) در بیعت با پیامبر(صلی الله علیه و آله)
علامه مورخ ابن عساكر از طریق ابوالحسن دارقطنی از ابورافع صحابی معروف نقل نموده كه گفت: بعد از ماجرای بیعت مردم با ابوبكر نشسته بودم، پس شنیدم ابوبكر به عباس میگوید: تو را به خدا سوگند میدهم آیا میدانی رسول خدا(صلی الله علیه و آله) بنی عبدالمطلب و فرزندانش را بدون قریش جمع كرد و تو هم در میان آنها بودی، آنگاه فرمود:
ای فرزندان عبدالمطلب این موضوع به حقیقت پیوسته كه خداوند هیچ پیغمبری را مبعوث نكرد مگر آنكه برای او از اهل خودش برادری و وزیری و صيّی و خلیفه و جانشینی در بین اهلش مقرر نمود، پس اكنون چه كسی از شما به پا خیزد و با من بیعت كند بر اینكه برادر من، وزیر من، وصيّ من و خلیفه من در بین اهلم باشد؟
پس احدی از جا برنخاست.
سپس فرمود: ای بنی عبدالمطلب در ـ راستای برقراری ـ اسلام رؤسا و سرنوشت سازان باشید نه طفیلی و دنباله رو دیگران، به خدا سوگند یا قیام كننده شما بپاخیزد، یا شما در تحت فرمان غیر خود خواهید بود، و آن وقت است كه پشیمان خواهید شد.
پس علی از از بین شماها برخاست و حضرتش بر اساس آنچه پیشنهاد نمود و برای وی شرط كرده بود با وی بیعت كرد، و او را به سوی خود فراخواند (یعنی تو دست همكاری به پیامبر ندادی، بلكه علی قبول دعوت و همكاری نمود و بدین ترتیب او نسبت به ارث آن حضرت ذی حق و شایسته و مقدم بر تو است) اكنون بگو بدانم آیا این موضوع را از ناحیه پیامبر(صلی الله علیه و آله) برای او عملی و رسمی میدانی؟
عباس گفت: آری.[12]
دوستی و دشمنی با امام علی(علیه السلام) و اهل بیت پیامبر(علیهمالسلام) معیار حلال زادگی و حرام زادگی است
علامه محب الدین طبری و دیگر علمای سنی از ابوبكر نقل كردهاند كه گفت: دیدم رسول خدا(صلی الله علیه و آله) خمیهای برافراشته و در حالیكه بر قوسی عربی تكیه نموده و علی و فاطمه و حسن و حسین در داخل خیمهاند، فرمودند: «ای گروه مسلمانان من با كسی كه با اهل خیمه سازگار باشد، سازگارم و با جنگجوی با آنها جنگجویم و با دوستداران ایشان دوستم، آنها را دوست ندارد مگر سعید زاده پاك مولد و دشمن ندارد مگر شقی زاده پست مولد».[13]
و در روایت خوارزمی با اضافه جمله: «پس مردی به زید ـ كه راوی حدیث از ابوبكر است ـ گفت: ای زید! تو خود شنیدی كه ابوبكر چنین گفت؟
زید گفت: آری! به خدای كعبه قسم خودم شنیدم.
خلقت فرشتگان از نور صورت علی(علیهالسلام)
علامه خطیب خوارزمی با ذكر سند از عثمان بن عفان نقل نموده و او از عمر بن خطاب و او از ابوبكر بن ابی قحافه كه گفت: شنیدم رسول خدا(صلی الله علیه و آله) میفرماید: «همانا كه خداوند متعال خلق فرمود از نور صورت علی بن ابی طالب فرشته هایی را كه خدا را تسبیح میگویند و تقدیس میكنند و ثواب آن را برای دوستان او و دوستان فرزندانش ثبت مینمایند.»[14]
عقد اخوت پیامبر(صلی الله علیه و آله) با علی(علیهالسلام)
محدث بزرگ اهل تسنن، احمد حنبل آورده است كه عمر گفت: پیامبر(صلی الله علیه و آله) مراسم اخوت و برادری را بین مسلمانان برقرار كرد و علی(علیهالسلام) را ترك نمود تا كار به پایان رسید و برادری با علی معرفی نشد.
پس علی(علیهالسلام) گفت: یا رسول الله مراسم اخوت را بین افراد مسلمان برقرار نمودی اما مرا ترك كردی!
پیامبر (صلی الله علیه و آله) فرمود: برای چه پنداشتی تو را ترك كردم؟ همانا تو را ترك نمودم برای خودم. آنگاه فرمود:
«تو برادر منی و من برادر تو، پس اگر كسی ـ در این باره ـ به تو سخن گفت، بگو من بنده خدا و برادر رسولش هستم، هرگز كسی بعد از من ادعای این مقام را نكند مگر كذّاب و دروغگو».[15]
جایگاه علی(علیه السلام) در تحت عرش الهی
علامه خطیب خوارزمی و دیگران با ذكر سند از عمر بن خطاب نقل نموده كه گفت رسو ل خدا(صلی الله علیه و آله) فرمود: «بدون شك علی، فاطمه، حسن و حسین در حظیره و جایگاه قدس، در قبه بیضاء و سفید رنگی باشند كه سقفش عرش خداوند رحمان است».[16]
«برگرفته از كتاب: امام امیرالمؤمنین(علیهالسلام) از دیدگاه خلفا ، تألیف: مهدی فقیه ایمانی»
*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*+*
پی نوشت :
[1] - مقتل الحسین: ص 97.
[2] - مناقب خوارزمی: اواخر فصل نوزدهم، ص 236.
[3] - مناقب علی: ج 1، ص 15.
[4] - لسان المیزان: ج 6، ص 91.
[5] ذخائر العقبی: ص 64.
[6] - روض الفائق فی المواعظ و الرقائق، شعیب بن عبدالله معروف به حریفیش: ص 389.
[7] ذخائر العقبی: ص 71.
[8] -تاریخ بغدادی: ج 10، ص 357.
[9] - ای كاش به خانه فاطمه تجاوز نكرده بودم، هر چند بر علیه من اعلان جنگ مینمودند. (الامامة و السیاسة، ابن قتیبه دینوری، ج 1، ص 24).
[10] - مناقب علی ابن ابیطالب: ص 210.
[11] - تاریخ بغداد: ج 5، ص 37.
[12] - تاریخ دمشق: ج 1، ص 104.
[13] - ریاحن النظرة: ج 2، ص 489.
[14] - مقتل الحسین: ج 1، ص 97.
[15] - فضائل الصحابة: ج 2، ص 617، حدیث 1055.
[16] - مناقب: ص 214.