قرآن بر تفکر حسبنا کتاب‌ الله خط بطلان می‌کشد/ انبیاء ابلاغ‌ گر جانشینان خویش بودند نه تعیین‌ کنندگان آن

(زمان خواندن: 7 - 14 دقیقه)

 

خطبه غدیر پس از قرآن کریم مهم‌ترین سند ولایت امیرالمؤمنین(علیه السلام) است
در بخش ابتدایی این یادداشت در روزنامه بهار نویسنده بیان کرده که «از سیاق آیات قرآن چنین به نظر می‌رسد نعمتی که تمام شده است، همان وحی خداوندی (قرآن) و تحقق عینی آن (اسلام) باشد. یعنی اکنون که وحی بدون هیچ نقص و گزندی به مردم ابلاغ شده است، نعمت بر ایشان تمام است. اگر موضوع «بلَغِّ مَا أنُزْلَ إلِیَک» معرفی علی(علیه السلام) به خلافت می‌بود، باید بلافاصله در همین جا آن را ذکر می فرمود، زیرا خداوند حکیم است و تاخیر بیان از وقت حاجت ازحکیم، قبیح...است، این مبحث چطور تبیین می‌شود؟
- از سیاق همین مبحث مشخص است که نویسنده تفکری شبیه وهابیت داشته است.
همچنین نویسنده در بخش دیگری از این متن به نامه ششم در نهج‌البلاغه اشاره دارد، حضرت علی(علیه السلام) در این نامه با استفاده از عقیده معاویه به او پاسخ می‌دهد و می‌گوید: همان کسانی که با ابوبکر، عمر و عثمان بیعت کردند، همان افراد هم با من بیعت کردند، چطور با این‌ها مخالفت نکردید و حالا با من سر جنگ دارید! حضرت علی(علیه السلام) در چند جای نهج ‌البلاغه مخالفت خود را با خلفا بیان کرده است، از جمله در خطبه شقشقیه که اصل خلافت سه خلیفه را بیان می‌فرمایند و ناگفته نماند سند گویای ولایت امیرالمؤمنین (علیه السلام) علاوه بر آیات، خطبه معروف غدیر است که مرحوم علامه امینی در کتاب الغدیر 110 صحابه را دقیق جزو نقل کنندگان خطبه غدیر بیان کرده و همچنین 300 نفر از تابعین با این حدیث «من کنت مولا فهذا علی مولا» اصل ولایت را بر ولایت امیرالمؤمنین(علیه السلام) صحه می‌گذارد.

به نظرم کتاب الغارات منبع سنی است
در این یادداشت نقلی نیز از کتاب الغارات شیعی درباره حضرت علی(علیه السلام) شده است و پیش از آن نیز به همکاری علی با خلفا اشاره شده است؟
اولاً درباره کتاب «الغارات» بگویم که به نظرم این کتاب سنی است و منبع شیعی نیست (البته باید منابع دیگر را هم نگاه بیاندازم) و ثانیاً این مثال و روایت چه ارتباطی با همکاری ابوبکر و عمر با علی(علیه السلام) دارد که وصیت پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) بر زمین نمانده است؟ این نوع نگارش آسمان به ریسمان بافتن است. تا به حال بسیاری از مباحث بین شیعه مشخص شده از جمله درباره معیار حق و باطل در این حوزه، این همه درگیری از 1400 سال پیش از دوران سقیفه و کتاب‌هایی که شیعیان نوشتند و اهل سنت جواب دادند، شیخ مفید و نوشته‌هایش و کتاب «الغدیر» اینها همه در راستای شفاف سازی در زمینه بحث ولایت بوده است.

خلیفه دوم قرآن را امام ما می‌دانست؛ این خلاف تفکر شیعه است
یک جای این بحث نیز نویسنده اشاره کرده به این نکته که «هر آن کس که امامش قرآن است»، آیا امام ما قرآن است؟!
- خیر! این دقیقاً همان حرفی است که خلیفه دوم پنج روز قبل از رحلت جانگداز حضرت رسول(صلی الله علیه و آله و سلم) گفته است، این کلام نویسنده دقیقاً برگرفته از کلام خلیفه دوم است -یعنی باید قرآن برای همه کافی باشد- که در پاسخ به پیغمبر(صلی الله علیه و آله و سلم) برای وصیتش که فرمودند: بروید و قلم و کاغذ بیاورید مطرح شد و خلیفه دوم بیان کردند «حسبنا کتاب الله»: قرآن برای ما کافیست، اما با توجه به آیات قرآن یعنی همان سوره نحل آیه 44 و 64 اشاره به این امر دارد که خود قرآن می‌گوید: من به تنهایی جوابگو نیستم، پیغمبر باید به عرصه بیاید و آیات قرآن را برای مردم بیان کند و این رفع اختلاف با مردم است: «بِالْبَیِّنَتِ وَالزُّبُر وَأَنزَلْنَا إِلَیْک الذِّکرَ لِتُبَینَ...» و «وَمَا أَنْزَلْنَا عَلَیْکَ الْکِتَابَ إِلا لِتُبَیِّنَ لَهُمُ الَّذِی اخْتَلَفُوا فِیهِ وَهُدًى وَرَحْمَةً لِقَوْمٍ یُؤْمِنُونَ».
بنابراین اینجا باید بگوییم که اگر قرآن کفایت می‌کند، برای چه این همه مشکلات و اختلاف بین مذاهب وجود دارد و هر کس خود را حق می‌پندارد با اینکه می‌دانیم حضرت رسول(صلی الله علیه و آله و سلم) در حدیث فرقه ناجیه فقط یک فرقه را به عنوان فرقه نجات بخش معرفی می‌کند؟، بنابراین همین موارد نشان می‌دهد که قرآن پاسخگوی صرف نیست، ما بسیاری آیه درباره حج داریم، اما درباره جزئیات حج مبحثی در قرآن بیان نشده است، در نهایت این تفکر مورد تأیید قرآن نیست و قرآن بر چنین تفکراتی خط بطلان کشیده است.
در این رابطه حدیث ثقلین که از همه متواترتر است - بر اساس 502 منبع- به کتاب الله و عترت اهل بیت(علیهم السلام) توأم اشاره کرده است.

انبیا ابلاغ‌ گر جانشینان خویش بودند
در بخشی از متن این یادداشت آمده «در نتیجه از وظایف رسولان الهی از جمله پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) تعیین جانشین یا خلیفه که اصطلاحاً بدان نص می‌گویند، برای تشکیل حکومت مردم بوده است، پیامبران برای رهایی بشر از جهل و بردگی مبعوث شدند و این تفکر سلب آزادی و بندگی و بردگی مردم است...
- با توجه به آیات قرآن هیچ کدام از پیامبران ـ از حضرت آدم(علیه السلام) تا خاتم(صلی الله علیه و آله و سلم) ـ برای خویش جانشینی انتخاب نکرده‌اند، بلکه انبیا ابلاغ کننده و معرفی کننده جانشینان خویش بوده‌اند، به عنوان مثال طبق آیه 67 (آیه ابلاغ) سوره مائده تعیین جانشین اصلاً با پیغمبر نبوده «یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ» قرآن می‌گوید که امامت منصب الهی است.
در داستان طالوت و جالوت سوره بقره آیه 247 و 248 به ملک و رهبری خداوند اشاره شده و به پیغمبر می‌گوید: «وَقالَ لَهُمْ نَبِیُّهُمْ إِنَّ اللَّهَ قَدْ بَعَثَ لَکُمْ طالُوتَ مَلِکاً قالُوا أَنَّى یَکُونُ لَهُ الْمُلْکُ عَلَیْنا وَنَحْنُ أَحَقُّ بِالْمُلْکِ مِنْهُ....»، در این آیات بنی اسرائیلی که خود از خداوند پیغمبر خواستند، به بحث مال و شرافت خانوادگی کسی که خداوند منصوب کرده معترض شدند، اما خداوند تأکید دارد که خودش تعیین رهبر می‌کند، چرا که این فرد باید به لحاظ علمی آگاه و شجاع باشد، هیچ کس بهتر از خدا نمی‌داند و این البته تأیید سلب آزادی مردم نیست.
این نکته که امامت منصب الهی است وجه تمایز شیعه و سنی است، شیعه معتقد است که خداوند تعیین کننده است، چطور اگر به اعتقاد سه خلیفه، کسی برای خلافت تعیین شود، این سلب آزادی، بندگی و بردگی نیست، ولی اگر خدا تعیین کند، سلب آزادی است؟! طبق سوره یونس آیه 34 «قُلْ هَلْ مِنْ شُرَکائِکُمْ مَنْ یَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ یُعیدُهُ قُلِ اللَّهُ یَبْدَؤُا الْخَلْقَ ثُمَّ یُعیدُهُ فَأَنَّى تُؤْفَکُونَ» کسی هدایت‌گر و راهبر جامعه می‌تواند باشد که خود هادی بوده، نه دیگران او را هدایت کنند.
در آیه 157 سوره اعراف بیان شده که «الَّذِینَ یَتَّبِعُونَ الرَّسولَ النَّبىَّ الأُمِّىَّ الَّذِىیجِدُونَهُ مَکْتُوباً عِندَهُمْ فى التَّوْرَاةِ وَالانجِیلِ یَأْمُرُهُم بِالْمَعْرُوفِ...»؛ پیامبر برای رهایی بشر از بندهای بردگی مبعوث شدند، نفی این مفهوم سلب آزادی بندگی و بردگی است، همچنین با استناد به آیه 35 سوره یونس و بحث طالوت و جالوت در سوره بقره این مفهوم متبادر می‌شود.
در آیه 124 سوره بقره بحث امامت حضرت ابراهیم(علیه السلام) در حالی مطرح می‌شود «وإَذِاِ بتْلَیَ إبرِاَهیِم ربهَّ بکِلمِاَتٍ فأَتَمَهَّنُّ قاَل إنِیِّ جَاعلِکُم لِناَّسِ إمِاَما» که حضرت بارها از امتحانات الهی سربلند بیرون آمده بودند، در ماجرای داستان اسماعیل، رها کردن زن و فرزند در بیابان سوزان مکه، در آتش افتادن و دیگر مسائل، ایشان پیروز از میدان بیرون آمدند و به همین دلیل خدواند حضرت ابراهیم(علیه السلام) را به عنوان امام برای مردم انتخاب کردند، بنابراین از همین جا مشخص می‌شود، نویسنده این یادداشت ظاهراً بخش بعدی این آیه را نخوانده یا نخواسته که بخواند که این امامت به چه کسانی نسبت داده شده است؟ «وإَذِاِ بتْلَیَ إبرِاَهیِم ربهَّ بکِلمِاَتٍ فأَتَمَهَّنُّ قاَل إنِیِّ جَاعلِکُم لِناَّسِ إمِاَما قَالَ وَمِن ذُرِّیَّتِی قَالَ لاَ یَنَالُ عَهْدِی الظَّالِمِینَ».

حضرت ابراهیم(علیه السلام) پس از پیغمبری، به مقام امامت رسید
هر جا که بحث امامت و رهبری باشد، در نص قرآن حتماً خداوند تأکید ویژه‌ای می‌کند، اینجا هم سه تأکید وجود دارد در «إنِیِّ جَاعلِکُم لِناَّسِ إمِاَما»، هیچ کس نباید در کار الهی دخالت کند، اما دنباله آیه به ذریه حضرت ابراهیم اشاره دارد، فخر رازی ذیل همین آیه می‌گوید: حضرت ابراهیم(علیه السلام) پس از این امتحانات به مقام پیغمبری رسید، درحالی که اینطور نیست، حضرت ابراهیم(علیه السلام) پیش از آن پیغمبر بود، طبق آیه 41 سوره مریم «وَاذْکُرْ فِی الْکِتَابِ إِبْراهیمَ إِنَّهُ کَانَ صِدّیقًا نَبیًّا»، حضرت ابراهیم(علیه السلام) در 100 سالگی صاحب فرزند شد، همین طور در سوره ابراهیم آیه 39 «الحَمدُلِلَّهِ الَّذی وَهَبَ لی عَلَى الکِبَرِ إِسماعیلَ وَإِسحاقَ إِنَّ رَبّی لَسَمیعُ الدُّعاءِ»، باز در سوره صافات آیه 101 تا 107 خداوند به داستان حضرت اسماعیل(علیه السلام) و ابراهیم(علیه السلام) اشاره دارد، بنابراین حضرت ابراهیم(علیه السلام) پیغمبر بوده و نبوت و رسالت را داشته و پس از این امتحانات سخت به مقام امامت نایل شد.
همچنین در کتاب اصول کافی هم درباره امامت و پیغمبری حضرت ابراهیم(علیه السلام) اشاره شده است، اما در نهایت حضرت ابراهیم(علیه السلام) در همان سال‌ها امضای امامت فرزندانش را هم از خدا گرفته است و به ذریه خود اشاره کرده است، چرا که از ذریه او حضرت اسماعیل(علیه السلام) و حضرت اسحاق(علیه السلام) هستند که تبار اسماعیل(علیه السلام) به بنی هاشم و اسحاق به بنی اسرائیل ختم شد، بنابراین امضای امامت اهل بیت (علیه السلام) از خداوند دریافت شده بود، خدا در این حکم در قرآن کریم به دو نکته اشاره کرده است: اول اینکه امامت از آن اهل بیت است و دوم اینکه امامت به ظالمان نمی‌رسد، در تعریف ظالم باید به این نکته توجه داشت که ظالم کسی است که حتی در یک لحظه از  زندگی به خود، دیگران و یا خدا ظلم کرده باشد، بنابراین تنها گروهی که ظلمی مرتکب نشدند، معصومین(علیه السلام) هستند که دلیل قرآنی آن آیه تطهیر در سوره احزاب است: «اِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً...».

مَثل علی(علیه السلام) مثل کعبه و طواف مردم است
یکی از مباحثی که در این یادداشت بیان شده این است که با وجود بحث امامت، حاکمیت سیاسی جامعه مدنظر خداوند نبوده است؟
-براساس آیات 55 و 56 سوره مائده و آیه 67 سوره نساء این مطلب را نمی‌توانیم بگوییم که ائمه ولایت دارند، اما حکومت نباید داشته باشند! به عنوان شاهد موضوع به آیه ولایت اشاره می‌کنیم، همین طور برای حکومت سیاسی امام علی(علیه السلام) می‌توان به آیه 2 سوره عنکبوت اشاره کرد که ذیل همین آیه خداوند می‌فرماید که: مردم خیال می‌کنند همین که ایمان بیاورند کافی است و مورد آزمایش قرار نمی‌گیرند؟!
در نهج‌ البلاغه نقل شده است که شخصى از امیرالمؤمنین(علیه السلام) سؤال کرد: منظور از فتنه‌اى که در این آیه آمده چیست؟ حضرت در پاسخ فرمود: اتفاقاً من نیز از پیغمبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) درباره فتنه‌ اى که این آیه مى‌فرماید: مؤمنان در آن واقع خواهند شد، سؤال کردم، پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) به اجمال فرمودند: بعد از من فتنه‌هایى در این امت واقع خواهد شد، من گفتم: یا رسول الله! آیا به خاطر دارید در جنگ احد، بعد از شهادت بسیارى از مؤمنان، من به این دلیل که فوز شهادت نصیبم نشده بود، ناراحت بودم و به محضر شما از این امر گلایه کردم؛ شما نیز فرمودید: «أبْشِرْ فَاِنَّ الشَّهادَةَ مِنْ وَرائِکَ» و به من بشارت دادید که من نیز به شهادت خواهم رسید.
پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: بلى، به خاطر دارم؛ لکن تو چگونه با شهادت روبرو خواهى شد و چگونه بر آن صبر خواهى کرد؟ حضرت على(علیه السلام) مى‌فرماید: در جواب پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) عرض کردم: یا رسول الله! در برابر شهادت باید خدا را شکر کرد، جاى صبر و شکیبایى نیست. من مشتاق شهادت هستم و آرزوى نایل شدن به آن را دارم.
سپس بار دیگر حضرت امیر(علیه السلام) از فتنه‌اى که پس از رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) گریبان گیر مسلمانان خواهد شد سؤال مى‌کند. آن حضرت در جواب مى‌فرمایند: بعد از من فتنه‌هایى به وجود خواهد آمد، مردم در دیندارى بر خدا منت مى‌گذارند، با این حال انتظار رحمت او را دارند. آنان فریب دنیا را خواهند خورد و به علت تمایلات نفسانى احکام دین را تغییر خواهند داد، «رشوه» را به عنوان هدیه خواهند گرفت. «ربا» را به عنوان بیع انجام داده و حرام خدا را حلال خواهند کرد. تمام این کارها به علت علاقه به دنیا انجام خواهد شد، این فتنه‌ها در امت من به وقوع خواهد پیوست و به دنبال آن تو نیز به شهادت خواهى رسید.
بنابراین پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) مسأله امتحان و فتنه امت را پیش‌بینى کرده بود و امیرالمؤمنین(علیه السلام) آمادگى مواجهه با آن را داشت، از همین رو هنگامى که براى آن حضرت خبر آوردند که گروهى در سقیفه براى انتخاب خلیفه و جانشین پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) جمع شده اند، ایشان تعجب نکردند. حضرت على(علیه السلام) با شنیدن داستان سقیفه، ماجراى گفتگوى خود با رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) را به خاطر آوردند و آیه فتنه را تلاوت کردند: «أَحَسِبَ النّاسُ أَنْ یُتْرَکُوا أَنْ یَقُولُوا آمَنّا وَ هُمْ لا یُفْتَنُونَ»!
در روایت داریم که یک فردی در قبرستانی به حضرت زهرا(سلام الله علیها) گفت: یا بنت رسول الله! آیا پدرتان درباره جانشینی چیزی گفتند؟، حضرت(سلام الله علیها) فرمود: مگر روز غدیر را فراموش کردی؟ او گفت: نه! ولی می‌خواهم از شما بشنوم، اگر این گونه است پس چرا خود علی(علیه السلام) رفتند و نشستند و برای حقشان قیام نکردند؟
حضرت فاطمه(سلام الله علیها) فرمودند: «مَثَلُ الإمام مَثل الکعبةِ إذ تُؤتی وَ لا تَأتی»، امام همچون کعبه است که باید به سویش روند نه آنکه (منتظر باشند تا) او به سوی آن‌ها بیاید. بنابراین همه این افراد با این اعتقادات می‌دانند که چشمانشان را به روی حقیقت بسته‌اند و دور خود می‌چرخند، از خود اهل بیت تا علمای کنونی این مباحث را پاسخ داده‌اند، ولی در واقع اینها ظاهراً مجبورند که چنین سخنانی بگویند.

منبع : فارس
حجت ‌الاسلام مجید جعفرپور

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 محرّم الحرام

 ١ محرّم الحرام ١ ـ آغاز ايّام حزن آل محمد(علیهم السلام)٢ ـ حادثه شعب ابیطالب٣ ـ اولین جمع...


ادامه ...

2 محرّم الحرام

٢ محرّم الحرام ورود كاروان حسینی به كربلابنا بر مشهور در روز دوم محرم سال 61 هـ .ق....


ادامه ...

3 محرّم الحرام

 ٣ محرّم الحرام ١ـ دعوت جهانی اسلام توسط پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله)٢ـ نامه‌ امام حسین (علیه...


ادامه ...

4 محرّم الحرام

٤ محرّم الحرام سخنرانی عبید الله بن زیاد در مسجد كوفهعبید الله بن زیاد حاكم كوفه برای این...


ادامه ...

6 محرّم الحرام

١ـ یاری خواستن حبیب بن مظاهر از بنی اسد٢ـ اولین محاصره آب فرات1ـ یاری خواستن حبیب بن...


ادامه ...

7 محرّم الحرام

 ٧ محرّم الحرام ممنوعیت استفاده از آب فرات برای كاروان امام حسین(علیه السلام)بعد از آنكه عبیدالله بن زیاد،...


ادامه ...

8 محرّم الحرام

ملاقات امام حسین(علیه السلام) با عمر بن سعد در كربلاامام حسین(علیه السلام) به هیچ وجه راضی به...


ادامه ...

9 محرّم الحرام

١ ـ محاصره خیمه‌های امام حسین(علیه السلام) در كربلا٢ ـ رد امان نامه شمر توسط حضرت ابوالفضل...


ادامه ...

10 محرّم الحرام

١ـ عاشورای حسینی٢ـ وفات حضرت امّ سلمه (سلام الله علیها)٣ـ هلاكت عبیدالله بن زیاد٤ـ قیام حضرت مهدی...


ادامه ...

11 محرّم الحرام

١ـ حركت كاروان اسیران از كربلا٢ـ برگزاری مجلس ابن زیاد ملعون1ـ حركت كاروان اسیران از كربلاعمربن سعد...


ادامه ...

12 محرّم الحرام

١ـ دفن شهدای كربلا٢ـ ورود کاروان اسرای کربلا به كوفه٣ـ شهادت امام سجاد‌(علیه السلام)1ـ دفن شهدای كربلاروز...


ادامه ...

13 محرّم الحرام

١ـ اسرای اهل بیت‌(علیهم السلام) در مجلس ابن زیاد٢ـ نامه عبیدالله بن زیاد به یزید٣ـ شهادت عبدالله...


ادامه ...

15 محرّم الحرام

 ورود نمایندگان طایفه «نَخَع» به مدینه و پذیرش دین اسلامرسول گرامی اسلام‌(صلی الله علیه و آله) در...


ادامه ...

19 محرّم الحرام

حركت كاروان اسیران كربلا از كوفه به طرف شام یزید ملعون در جواب نامه عبیدالله بن زیاد به...


ادامه ...

20 محرّم الحرام

مراسم عروسی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)بنا بر قول مشهور شب بیست و یكم محرم سال...


ادامه ...

25 محرّم الحرام

١ـ شهادت سيّد الساجدین علی بن الحسین‌(علیهما السلام)٢ـ قتل «محمد امین» به دستور برادرش «مأمون»1ـ شهادت سيّد...


ادامه ...

26 محرّم الحرام

١ـ شهادت علی بن الحسن المثلث‌٢ـ محاصره شهر مكه و سنگ باران كعبه توسط سپاه یزید1ـ شهادت...


ادامه ...

28 محرّم الحرام

١ـ رحلت حذیفه بن یمان٢ـ ورود كاروان اسرای اهل بیت‌(علیهم السلام) به بعلبك٣ـ تبعید امام جواد‌(علیه السلام)...


ادامه ...
01234567891011121314151617

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page