طبق فتواي بزرگان اهل سنت، هر کس به يکي از أصحاب به ويژه همسران رسول خدا صلي الله عليه وآله طعن بزند و به آنان دشنام دهد، زنديق است و بايد کشته شود.[5]
از طرف ديگر در صحيح مسلم و همچينن صحيح سنن أبي داود تهمت بسيار زشتي به ام المؤمنين عائشه زده شده است و آن اين که او مردان غريبه را در خانه خود راه ميداد، آن مردان شب را تا صبح در خانه عائشه (طبق گفته الباني در کنار عائشه) ميگذراندند و صبح با حالت احتلام از آنجا خارج ميشدند.[6]
اتاق عائشه آن قدر كوچك بوده است كه وقتي رسول خدا صلي الله عليه وآله ميخواستند نماز بخوانند، مجبور مي شدند، پاي عائشه را جمع كنند
و ديگر کارشناس وهابي ادعا کرده که اين اتاق حداکثر دو متر در يک متر بوده است.
کليپ هاشمي درباره اتاق عائشه.
کليپ خدمتي درباره اتاق عائشه
در چنين اتاق کوچکي چطور ممکن است که مردان غريبه وارد و شب تا صبح آن جا مانده باشند و صبح نيز با حالت احتلام آن جا را ترک کنند؟
آيا نقل اين قضيه تهمت به همسر رسول خدا صلي الله عليه وآله نيست؟ کسي که چنين تهمتي به وي زده است، چه حکمي دارد؟ آيا نيز زنديق است و خارج از ملت اسلام؟
نظر شما در باره اين توهين زشت نسبت به عائشه چيست؟ آيا اهل سنت که صحيح مسلم را صحيحترين کتاب بعد از قرآن ميدانند، به عائشه توهين نکردهاند؟ (اين سؤالي بود که گريه آقاي خدمتي را در برنامه زنده درآورد). نظر شما چيست؟
کليپ گريه خدمتي
پینوشت :
[5] . قثنا عَبْدُ اللَّهِ بْنُ عَوْنٍ، قثنا عَلِيُّ بْنُ يَزِيدَ الصُّدَائِيُّ، قَالَ: حَدَّثَنِي أَبُو شَيْبَةَ الْجَوْهَرِيُّ، عَنْ أَنَسِ بْنِ مَالِكٍ، قَالَ: قَالَ أُنَاسٌ مِنْ أَصْحَابِ رَسُولِ اللَّهِ (ص): يَا رَسُولَ اللَّهِ، أَنَّا نُسَبُّ، فَقَالَ رَسُولُ اللَّهِ (ص): «مَنْ سَبَّ أَصْحَابِي فَعَلَيْهِ لَعْنَةُ اللَّهِ، وَالْمَلائِكَةِ، وَالنَّاسِ أَجْمَعِينَ، لا يَقْبَلُ اللَّهُ مِنْهُ صَرْفًا وَلا عَدْلا».
از أنس بن مالك نقل شده است كه گروهي از اصحاب به رسول خدا(ص) عرض كردند كه گروهي به ما فحش ميدهند؛ آن حضرت فرمود: هر كس به اصحاب من دشنام دهد ، لعنت خدا، ملائكه و تمام مردم بر او باد. خداوند هيچ عملي را از او نخواهد پذيرفت.
الشيباني، ابوعبد الله أحمد بن حنبل (متوفاى241هـ)، فضائل الصحابة، ج 1 ص 52، تحقيق د. وصي الله محمد عباس، ناشر: مؤسسة الرسالة - بيروت، الطبعة: الأولى، 1403هـ – 1983م.
فمن طعن فيهم أو سبّهم، فقد خرج من الدين ومرق من ملّة المسلمين.
هركس كه به صحابه طعنه بزند و يا به آنان دشنام دهد ، از دين بيرون رفته و از امت اسلام خارج شده است.
الذهبي الشافعي، شمس الدين ابوعبد الله محمد بن أحمد بن عثمان (متوفاى 748 هـ)، الكبائر ج 1 ص 237، ناشر : دار الندوة الجديدة ـ بيروت.
وقد قال إمام عصره أبو زرعة الرازي من أجل شيوخ مسلم إذا رأيت الرجل ينتقص أحدا من أصحاب رسول الله صلى الله عليه وسلم فاعلم أنه زنديق .
ابوزرعه رازي كه پيشواي زمان خود و از برترين استادان مسلم نيشابوري بوده ، گفته است: اگر ديدي كه شخصي، به يكي از اصحاب رسول خدا (ص) عيب ميگيرد، بدان او كه او زنديق است
الهيثمي، ابوالعباس أحمد بن محمد بن علي ابن حجر (متوفاى973هـ)، الصواعق المحرقة علي أهل الرفض والضلال والزندقة، ج 2 ص 608، تحقيق عبد الرحمن بن عبد الله التركي - كامل محمد الخراط، ناشر: مؤسسة الرسالة - لبنان، الطبعة: الأولى، 1417هـ - 1997م.
تكملة اختلف في ساب الصحابي ... وعن بعض المالكية يقتل.
در باره دشنام دهنده به صحابه، اختلاف شده است، از برخي از مالكيها نقل شده است كه او كشته ميشود
العسقلاني الشافعي، أحمد بن علي بن حجر ابوالفضل (متوفاى852 هـ)، فتح الباري شرح صحيح البخاري، ج 7 ص 36 ، تحقيق: محب الدين الخطيب، ناشر: دار المعرفة - بيروت.
[6] . افرادي که در خانه عائشه محتلم شدهاند:
عبد اللَّهِ بن شِهَابٍ الْخَوْلَانِيِّ
مسلم نيشابورى در صحيح خود مىنويسد كه عبد الله بن شهاب خولانى از كسانى است كه در خانه عائشه محتلم شده است:
وحدثنا أَحْمَدُ بن جَوَّاسٍ الْحَنَفِيُّ أبو عَاصِمٍ حدثنا أبو الْأَحْوَصِ عن شَبِيبِ بن غَرْقَدَةَ عن عبد اللَّهِ بن شِهَابٍ الْخَوْلَانِيِّ قال كنت نَازِلًا على عَائِشَةَ فَاحْتَلَمْتُ في ثَوْبَيَّ فَغَمَسْتُهُمَا في الْمَاءِ...
از عبد الله بن شهاب خولانى نقل شده است كه من بر خانه عائشه وارد شدم؛ پس در لباس خود محتلم شدم و سپس لباسم در آب فروبردم...
النيسابوري القشيري، ابوالحسين مسلم بن الحجاج (متوفاي261هـ)، صحيح مسلم، ج1، ص239 ح 290، كِتَاب الطَّهَارَةِ، بَاب حُكْمِ الْمَنِيِّ، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ناشر: دار إحياء التراث العربي ـ بيروت.
هَمَّامِ بن الحرث
ابوداود سجستانى در سنن خود كه يكى از صحاح سته اهل سنت به شمار مىرود، مىنويسد كه همام بن الحرث نيز از كسانى است كه در خانه عائشه محتلم شده است:
حدثنا حَفْصُ بن عُمَرَ عن شُعْبَةَ عن الْحَكَمِ عن إبراهيم عن هَمَّامِ بن الحرث أَنَّهُ كان عِنْدَ عَائِشَةَ رضي الله عنها فَاحْتَلَمَ فَأَبْصَرَتْهُ جَارِيَةٌ لِعَائِشَةَ وهو يَغْسِلُ أَثَرَ الْجَنَابَةِ من ثَوْبِهِ....
از همام بن حرث نقل شده است كه او در نزد عائشه بود كه محتلم شد؛ پس كنيزى او ديد كه اثر جنابت را از لباسش مىشويد....
السجستاني الأزدي، ابوداود سليمان بن الأشعث (متوفاي 275هـ)، سنن أبي داود، ج1، ص101، ح371، كِتَاب الطَّهَارَةِ، بَاب الْمَنِيِّ يُصِيبُ الثَّوْبَ، تحقيق: محمد محيي الدين عبد الحميد، ناشر: دار الفكر.
مردي از قبيله نخع
احمد بن حنبل مىنويسد كه مردى از قبيله نخع بر عائشه وارد و در خانه او محتلم شد:
ان رَجُلاً مِنَ النخغ كان نَازِلاً على عَائِشَةَ فَاحْتَلَمَ فَأَبْصَرَتْهُ جَارِيَةٌ لِعَائِشَةَ وهو يَغْسِلُ أَثَرَ الْجَنَابَةِ من ثَوْبِهِ أو يَغْسِلُ ثَوْبَهُ....
مردى از قبيله نخع بر عائشه وارد و سپس محتلم شد؛ پس كنيز عائشه او در حال شستن اثر جنابت ديد...
الشيباني، ابوعبد الله أحمد بن حنبل (متوفاي241هـ)، مسند أحمد بن حنبل، ج6، ص125، ح24983، ناشر: مؤسسة قرطبة – مصر.
مردي گمنام
مسلم نيشابورى در روايت ديگر مىنويسد كه مردى در خانه عائشه محتلم شد؛ اما از بردن نام او خوددارى كرده است:
وحدثنا يحيى بن يحيى أخبرنا خَالِدُ بن عبد اللَّهِ عن خَالِدٍ عن أبي مَعْشَرٍ عن إبراهيم عن عَلْقَمَةَ وَالْأَسْوَدِ أَنَّ رَجُلًا نَزَلَ بِعَائِشَةَ فَأَصْبَحَ يَغْسِلُ ثَوْبَهُ فقالت عَائِشَةُ: إنما كان يُجْزِئُكَ إن رَأَيْتَهُ أَنْ تَغْسِلَ مَكَانَهُ...
ابومشعور از علقمه و أسود نقل كرده است كه مردى بر عائشه وارد (و جنب شد) صبح در حال شستن لباسش بود كه عائشه به او گفت: همين كه جاى منى را بشويى كفايت مىكند....
النيسابوري القشيري، ابوالحسين مسلم بن الحجاج (متوفاي261هـ)، صحيح مسلم، ج1، ص238 ح288، كِتَاب الطَّهَارَةِ، بَاب حُكْمِ الْمَنِيِّ، تحقيق: محمد فؤاد عبد الباقي، ناشر: دار إحياء التراث العربي ـ بيروت.
مهمان عائشه كه ملحفه زرد بر روي خود انداخته بود
ترمذى در مسند خود مىنويسد كه مهمانى در خانه عائشه وارد شد، عائشه ملحفه زردى بر روى او انداخت و او در خواب محتلم شد:
حدثنا هَنَّادٌ حدثنا أبو مُعَاوِيَةَ عن الْأَعْمَشِ عن إبراهيم عن هَمَّامِ بن الحرث قال ضَافَ عَائِشَةَ ضَيْفٌ فَأَمَرَتْ له بِمِلْحَفَةٍ صَفْرَاءَ فَنَامَ فيها فَاحْتَلَمَ فَاسْتَحْيَا أَنْ يُرْسِلَ بها وَبِهَا أَثَرُ الِاحْتِلَامِ فَغَمَسَهَا في الْمَاءِ ثُمَّ أَرْسَلَ بها فقالت عَائِشَةُ لِمَ أَفْسَدَ عَلَيْنَا ثَوْبَنَا إنما كان يَكْفِيهِ أَنْ يَفْرُكَهُ بِأَصَابِعِهِ وَرُبَّمَا فَرَكْتُهُ من ثَوْبِ رسول اللَّهِ e بِأَصَابِعِي قال أبو عِيسَى هذا حَدِيثٌ حَسَنٌ صَحِيحٌ.
همام بن حرث گفت: شخصى مهمان عائشه شد، عائشه دستور داد كه ملحفه زردى بر روى او بيندازند، پس مهمان خوابيد و محتلم شد؛ مرد خجالت كشيد كه ملحفه را بفرستد؛ در حالى كه اثر جنابت در آن ديده مىشود؛ پس آن را در آب فرو كرد؛ سپس آن را فرستاد. پس عائشه گفت: لباس ما را از بين بردى، كافى بود كه اثر جنابت را با ناخنهاى مىخراشيدى؛ گاهى من آن را از لباس رسول خدا (ص) با انگشتانم مىتراشيدم. ابوعسى (ترمذي) گويد: اين روايت «حسن» و «صحيح» است.
الترمذي السلمي، ابوعيسي محمد بن عيسي (متوفاي 279هـ)، سنن الترمذي، ج1، ص199، ح116، كِتَاب أبواب الطَّهَارَةِ، بَاب ما جاء في الْمَنِيِّ يُصِيبُ الثَّوْبَ، تحقيق: أحمد محمد شاكر وآخرون، ناشر: دار إحياء التراث العربي ـ بيروت.
آقاي الباني روايتي را تصحيح كرده است كه بر طبق آن، مرد غريبه در کنار عائشه بوده که محتلم شده است:
حدثنا حَفْصُ بن عُمَرَ عن شُعْبَةَ عن الْحَكَمِ عن إبراهيم عن هَمَّامِ بن الحرث أَنَّهُ كان عِنْدَ عَائِشَةَ رضي الله عنها فَاحْتَلَمَ فَأَبْصَرَتْهُ جَارِيَةٌ لِعَائِشَةَ وهو يَغْسِلُ أَثَرَ الْجَنَابَةِ من ثَوْبِهِ....
صحيح أبي داود ، ج2، ص214، ح397
لغت شناسان عرب ميدانند که کلمه «عند» زماني به کار ميرود که هدف متکلم فهماندن نهايت قرب و نزديکي بين دو چيز باشد؛ چنانچه ابن منظور در لسان العرب مينويسد:
وأَما عِنْدَ: فَحُضُورُ الشي ءِ ودُنُوُّه وفيها ثلاث لغات: عِنْدَ وعَنْدَ وعُنْدَ، وهي ظرف في المكان والزمان، تقول: عِنْدَ الليلِ وعِنْدَ الحائط ... قال الأَزهري: وهي بلغاتها الثلاث أَقْصى نِهاياتِ القُرْبِ ولذلك لم تُصَغَّرْ.
اما کلمه عند: به معناي حضور چيزي در نزديکي چيز ديگر است. عند به صورت صورت خوانده ميشود « عِنْدَ وعَنْدَ وعُنْدَ». اين کلمه ظرف است براي مکان و زمان. چناچه ميگويي: در شب و در کنار ديوار . ازهري گفته: هر سه لغت کلمه «عند» به معناي نهايت نزديکي و قرب بين دو چيز است؛ به همين دليل اصل مصغر ندارد.
الأفريقي المصري، جمال الدين محمد بن مكرم بن منظور (متوفاى711هـ)، لسان العرب، ج 3 ص 309، ناشر: دار صادر - بيروت، الطبعة: الأولى.
اين روايت که الباني نيز آن را تصحيح کرده است، ثابت ميکند که آن شخص در کنار عائشه بوده (نزديکترين مکان نسبت به او ) و محتلم شده است.