مفهوم شهوت
شهوت به معنى عام خود به هرگونه خواهش نفس و ميل به لذتهاى مادى گفته ميشود؛ گاهى علاقه شديد به يك امر مادى را نيز شهوت گويند. شهوت شكم، شهوت جنسى و شهوت مال و جاه و زينت و امثال اين موارد از جملهى شهوتها ميباشند.
اما به معنى خاص خود ـ كه بسيارى از دانشمندان علم اخلاق آن را مورد بحث بيشتر قرار دادهاند ـ به معنى شهوت شكم و شهوت جنسى است و اين دو شهوت از خطرناكترين پرتگاههاى نابودى فرزندان آدم ميباشد
پيامدهاى شهوت پرستى
پيروى كردن از اميال نفسانى و شهوت پرستى باعت تباه شدن نيروى تفكر و عقل انسان ميشود و انسان را از مقام انسانى خويش در حد حيوان پايين ميآورد.
شهوت پرستى سرمنشأ تمامى گناهان است و انسان را به سوى گناهان ديگر ميكشاند. انسان را بندهى نفس و اسير هوى ميسازد و مايهى آبرو ريزى و رسوايى و در هم شكسته شدن شخصيت اجتماعى ميگردد.
شهوت ران فرصتى براى عبادت و مناجات با خالق هستى پيدا نميكند و از مشابهت و همكارى با ملايكه آسمان به همكارى با چارپايان زمينى مشغول ميشود.
براى مفهوم خاص شهوت يعنى شهوت شكم و شهوت جنسى نيز علاوه بر لطمههاى فوق عواقب جبران ناپذير ديگرى نيز وجود دارد:
پيروان شكم، از حكمت و دانايى كمى برخوردار هستند و در مقايسه با ديگر افراد هوش كمترى دارند و علاوه بر داشتن امراض متعدد جسماني، روحشان نيز از آفتهايى مانند سنگدلى و بيرحمي، مسموم و بيمار است.
پيروان هوسهاى جنسي، به مرور زمان نيروى فكر خويش را كه پادشاه مملكت وجود انسان است به بنده و زيردست ميل جنسى تبديل ميكنند. همت و تلاش خود را به ارضاى ميل جنسى محدود وفرصت شكوفا شدن را از نيروهاى ديگر روح و جسم خود سلب ميكنند.
شهوت رانى قواى جسمى را ضعيف و تباه ميسازد و دين و اخلاق را به ورطه نابودى و هلاكت ميكشاند. شهوت پرست كم كم به جايى ميرسد كه از انجام هرگونه عمل پليد و فحشايى ابايى ندارد. مطالعات تاريخى نشان ميدهد كه اشخاص يا جوامعى كه در شهوت رانى غرق شدهاند نيروهاى خود را از دست داده و از پيشرفت بازمانده و آرامش و امنيت خويش را دچار بحران و تزلزل نموده و در نهايت جامعه و خود را در معرض سقوط قرار دادهاند.
آفات و آثار سوء شهوت پرستى آن قدر بى شمار است كه از حوصلهى اين مقال خارج ميباشد.[1]
شهوت در آيات و روايات
به دليل حساس بودن و خطرناكى اين صفت رذيله، آيات و روايات بيشمارى در مذمت و نكوهش شهوت به ويژه نوع جنسى آن بيان شده است از جمله:
« وَاللّهُ يُرِيدُ أَن يَتُوبَ عَلَيْكُمْ وَيُرِيدُ الَّذِينَ يَتَّبِعُونَ الشَّهَوَاتِ أَن تَمِيلُواْ مَيْلاً عَظِيمًا[2] »
«خداوند ميخواهد شما را ببخشد و از آلودگى پاك كند، اما آنها كه پيرو شهواتند، ميخواهند، شما را به كلى منحرف كنند».
اين آيه به روشنى نشان ميدهد كه خداپرستى و شهوت پرستى دو مقوله جدا از هم و در مقابل يكديگر هستند.
« وَأَمَّا مَنْ خَافَ مَقَامَ رَبِّهِ وَنَهَى النَّفْسَ عَنِ الْهَوَى فَإِنَّ الْجَنَّةَ هِى الْمَأْوَى»[3]
« و اما كسى كه از مقام پروردگارش بترسد و نفس را از هوا و هوس بازدارد، بهشت جايگاه و مأواى اوست.»
در كلام گوهر بار نبى اكرم (صلى الله عليه و آله) نيز آمده است: « ربُّ شهوةَ ساعة تورض حزناً طويلاً؛ چه بسا (لحظهاي) شهوت كه اندوهى طولانى را به جاى ميگذارد»[4]
و يا مولاى متقيان اميرمؤمنان على (عليهالسلام) در حديثى ميفرمايند: «الجاهل عبد لشهوته؛ نادان بندهى شهوتش است[5]» همچنين در جايى ديگر فرمودند: «الشهوات سموم قاتلات؛ شهوتها، زهرهاى كشنده است.[6]» و در روايتى ديگر شهوت را به دامهاى شيطان تشبيه كرده و فرمودهاند: «الشهوات مصائد الشيطان؛ شهوتها دامهاى شيطان ميباشند.[7]»
رسول اكرم (صلى الله عليه و آله) ميفرمايند: « ما تحت ظلّ السَّماء مِن اله يَعبُدُ مِن دون الله اعظَمُ عِندِاللهِ مِن هوى مُتّبع؛ در زير آسمان نزد خداوند بدتر از هوا و هوس پرستى چيزى پرستيده نشده است كه انسان را به دنبال خود ميكشاند.»[8]
پيامدهاى شهوت رانى در روايات
علاوه بر پيامدهايى كه از مبانى اسلامى بيان شد، دربارهى آثار و پيامدهاى شهوت پرستى احاديث و روايات فراوانى نيز آمده است،از جمله مولاى متقيان اميرمؤمنان على (عليهالسلام) در اين باره ميفرمايند: «اُهجُروا الشَّهَوات فإنّها تَقودكم الى ركوب الذّنوب والتهجّم على السيّئات؛ از شهوت رانى دورى كنيد چرا كه شما را به ارتكاب انواع گناهان و هجوم بر معاصى ميكشاند.[9] »
و يا خاتم انبيا و اشرف مخلوقات ( صلى الله عليه و آله) در حديثى فرمودند: « اكثر ما تلج به امتى النار الاجوفان البطن و الفرج؛ بيشترين چيزى كه باعث جهنمى شدن امت من ميشود، دو چيز است، شكم و فرج، كه هر دو هم ميان تهى هستند.[10]»
همچنين اميرمؤمنان على (عليهالسلام) در حديثى ديگر ميفرمايند: « طاعة الشهوة تفسد الدين؛ پيروى از شهوتهاى نفساني،دين را فاسد ميكند[11]»
در كلام معصومين به پيامدهاى ديگرى همچون : رسوايى و آبروريزي،زودگذر بودن شيرينى شهوت پرستي، اسارت نفس، زمينه ساز تمام بديها و گناهان، ظلالت و گمراهي، محروميت از بهشت و نعمتهاى آن، دورى از دانايى و حكمت و .. اشاره شده است كه از ذكر احاديث آن به جهت اختصار ميگذريم. [12]
همه رنج جهان از شهوت آيد كه آدم زان برون از جنت آيد
ريشهها و انگيزههاى شهوت پرستى
كاملاً روشن است كه براى درمان هر مفسده اخلاقي، شناخت اسباب وعوامل آن لازم است. شهوت پرستى كه در حقيقت خارج شدن ميل و تمايلات نفسانى از حالت تعادل و كنترل عقلى است، داراى علل مختلفى است از جمله:
1ـ بى اعتقادي: اگر انسان به نظارت خداوند و نوشتن اعمال رفتارش و همچنين معاد و حساب و عقاب ايمان داشته باشد، نخواهد گذاشت كه نفس سركش از كنترل او خارج شود، اين مورد از مهمترين ريشههاى شهوت پرستى است.
2ـ توجه نداشتن به آبرو و شخصيت اجتماعي: كسانى كه اعتنايى به شخصيت انسانى و موقعيت اجتماعى خود ندارند، بيشتر تسليم طغيان شهوت ميشوند و به ورطه آلودگى ميافتند. اين امر در جوامع غير دينى نيز درست است، حتى در آن جا نيز افرادى كه داراى شخصيت اجتماعى هستند كمتر خود را به ورطهى بى بند و بارى و سركشى اميال مثلاً ميل جنسى ميكشانند.
3ـ بى توجهى نسبت به پيامدهاى شهوت پرستي: غفلت و بى خبرى از پيامدهاى شهوت پرستى خود ريشه ديگرى از اين بليّه اخلاقى است. آثار زيان بار روحى و جسمى شهوت رانى و مشكلات اجتماعى ناشى از آن موضوعى است كه در محيطهاى غير دينى هم توسط روان شناسان و پزشكان به آن توجه و اهميت داده ميشود: كوتاهى عمر، ضعف قوا، ناامني، نبود آسايش روانى و اجتماعى از بين رفتن نظام خانواده و پوچ گرايى و خودكشى و تباهى ارزشهاى اخلاقى و ... از آن جمله است.
4ـ محيط آلوده: از مهمترين عوامل گرايش به هر نوع مفسده اخلاقى از جمله شهوت رانى معاشرت ناصحيح و قرار گرفتن در محيط آلوده است؛ تربيت نامناسب پدر و مادر، دوستيهاى ناباب، وسايل ارتباطى مبتذل و ... عواملى است كه هر فرد پاك و داراى قلب با صفا در معرض سقوط و گرفتارى قرار ميدهد و چون اين نابودى و آلودگى به آرامى و نامحسوس است بيشتر افراد به آن توجهى ندارند. همان طور كه قرآن كريم ميفرمايد:
« وَيَوْمَ يَعَضُّ الظَّالِمُ عَلَى يَدَيْهِ يَقُولُ يَا لَيْتَنِى اتَّخَذْتُ مَعَ الرَّسُولِ سَبِيلًا يَا وَيْلَتَى لَيْتَنِى لَمْ أَتَّخِذْ فُلَانًا خَلِيلًا لَقَدْ أَضَلَّنِى عَنِ الذِّكْرِ بَعْدَ إِذْ جَاءنِى وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِلْإِنسَانِ خَذُولًا؛[13]
و به خاطر آور روزى كه ظالم دست خويش را از شدت حسرت به دندان ميگزد و ميگويد: اى كاش ! با رسول خدا (صلى الله عليه و آله) راهى را برگزيده بودم، اى واى بر من! كاش فلان فرد گمراه را براى خود به عنوان دوست انتخاب نميكردم. او مرا از ياد خدا گمراه ساخت، ... (شيطان هميشه انسان را گمراه ميسازد، سپس در بيراهه رها ميكند) و شيطان هميشه خواركنندهى انسان است.»
راههاى درمان شهوت پرستي؛
بهترين راه درمان پيشگيري، از ابتلاى به بيمارى است و شايد توجه به عوامل ايجاد و زمينههاى به وجود آمدن اين ميل نقش مؤثرى در درمان آن داشته باشد.
1ـ راه علمي: منظور از راه علمى اين است كه از نظر فكرى و عقيدتى به درمان شهوت رانى بپردازد؛ اگر هر فرد عاقل به پيامدها و آثار زيان بار شهوت پرستى خوب فكر كند و ذلّت و خوارى و اسارت و دورى از خدا را در زندگى پيروان شهوت ببيند،و صفحات بيشمار تاريخ را كه دربارهى اين افراد نوشته شده ورق بزند، بى ترديد، در رفتار او اثر خواهد گذاشت.
تحكيم پايههاى عقل و ايمان، به انسان قدرت كنترل شهوت ميدهد. حضرت امير (عليه السلام) در اين زمينه ميفرمايند: « كسى كه عقلش كامل شود، شهوت را كوچك و بيارزش مى شمرد». [14]
ياد مرگ و حساب نيز عامل مهمى در كنترل اين ميل ميباشد.
توجه به حديث نبى گرامى اسلام (صلى الله عليه و آله) دربارهى عواقب ناگوار شهوت رانى امروزه بيشتر براى ما معنى پيدا ميكند؛ حضرت فرمودند:« در اعمال زشت و آشكار در هيچ قومى ظاهر نشد،مگر اين كه آن قوم دچار بيماريهايى شوند كه قبلاً در ميان پيشينيان آنان نبوده است»[15] آن چه به عنوان ايدز گريبان گير جوامع غربى است دليل روشنى براى اعجاز اين حديث شريف است.
2ـ راه عملي: از نظر عملى ميتوان راههاى مختلفى براى كنترل ميل شهوت رانى بيان كرد از جلمه:
ـ رعايت تعادل و استفاده صحيح از شهوات: اگر اميال نفسانى از راه و روش درست وحلال ارضا شوند ـ كه نظر دين مبين اسلام هم بر همين مبنا است ـ و هر غريزه درجاى خود مورد استفاده قرار گيرد، ديگر به سركشى نخواهد افتاد.
ـ داشتن برنامه ريزى و هدف: اگر انسان براى اوقات فراغت و كار خود برنامه و هدف داشته باشد، ديگر مجالى براى رفتن به كارها و انگيزههاى خلاف نميافتد.
ـ دورى از محيط آلوده و برچيدن عوامل آن: محيط آلوده مهمترين زمينه ساز براى كشيدن انسان به شهوت رانى است.
ـ توجه به شخصيت معنوى و كرامت نفس انسان: در توضيح اين قسمت به حديثى از مولاى عارفان و سالكان حضرت على (عليهالسلام) بسنده ميكنيم كه : « مَن عَرَفَ شَرَفَ مَعناهُ صائهُ عَن دَنائَةِ شَهوَتِهِ؛ كسى كه شرافت ذاتى خود را بشناسد، او را از پستى شهوت مصون ميدارد.» [16]
حكايت
1- عابد بنى اسرائيل
حضرت رسول (صلى الله عليه و آله) فرمودند: در ميان بنى اسراييل عابدى زيبا و خوش سيما بود،زندگى خود را به وسيلهى درست كردن زنبيل از برگ خرما ميگذرانيد. روزى از در خانهى پادشاه ميگذشت. كنيز همسر پادشاه او را ديد. وارد قصر شد و حكايتى از جمال عابد برايش تعريف كرد. خانم گفت به وسيلهاى او را به قصر بياور. همين كه عابد داخل شد چشم همسر سلطان كه به او افتاد از زيبايى او در شگفت شد، درخواست نزديكى كرد. عابد امتناع ورزيد؛ زن دستور داد درهاى قصر را ببندند و به او گفت: غير ممكن است، بايد من از تو كام بگيرم و تو نيز از من بهره ببري.عابد ديد راه چاره بسته است پرسيد: بالاص قصر شما محلى نيست كه در آن جا وضو بگيرم؟ زن به كنيز گفت: ظرف آبى به بالاى قصر ببر تا هرچه ميخواهد انجام دهد. عابد بالا رفت، در آن جا به خود گفت: به يك عمل ناچيز ميخواهى ثمرهى چندين سال عبادت را تباه كني؟ اكنون خود را از اين بام به زير بينداز, بميرى بهتر از آن است كه اين كار را انجام دهي.نزديك بام رفت. ديد قصر مرتفعى است و هيچ دست آويزى نيست كه خود را به آن بياويزد تا به زمين برسد.
حضرت رسول (صلى الله عليه و آله) فرمود: همين كه خود را آمادهى انداختن نمود به جبرييل امر شد كه فوراً به زمين برو و بندهى ما از ترس معصيت ميخواهد خود را به كشتن دهد. او را به بال خود درياب تا آزرده نشود. عابد را در راه چون پدرى مهربان گرفت و به زمين گذاشت. از قصر كه فرود آمد به منزل خود برگشت زنبيلهايش در همان خانه ماند. زنش پرسيد: پول زنبيلها را چه كردي؟ گفت:امروز چيزى عايد نشد. گفت: امشب با چه افطار كنيم؟ جواب داد: بر گرسنگى صبر ميكنيم ولى تنور را روشن كن تا همسايگان متوجه نشوند كه نان تهيه نكردهايم زيرا در فكر ما خواهند افتاد. بعد از روشن شدن تنور، با هم مشغول صحبت شدند. در بين صحبت اين دو، يكى از زنان همسايه براى بردن آتش وارد شد. گفت از تنور آتش بگير. آن زن آتش برداشت، در موقع رفتن گفت شما گرم صحبت نشستهايد نانهايتان در تنور نزديك است بسوزد.
زن نزديك تنور آمده، ديد نان بسيار خوب و مرتبى اطراف تنور است. نانها را جدا كرده،پيش شوهرش آورد. به او گفت: تو در پيش خدا منزلتى دارى كه برايت نان آماده ميشود. از خداوند بخواه بقيهى عمر، ما را از بدبختى و ذلت نجات دهد. عابد گفت:صبر بر همين زندگى بهتر است! …
2- لحظه احتضار
مردى از آل فساد و فسق بود وقتى وقت مردن او شد، در حال احتضار هرچه تلقين به گفتن شهادت « لا اله الا الله» ميكردند او در جواب اين شعر را ميخواند:
«يا رب قائله يوما و قد تعبت اين الطريق الى الحمام منجاب »
يعني:« چه شد آن زنى كه خسته شده بود و ميگفت حمام منجاب در كجاست؟»
علت اين كه موفق به گفتن كلمه شهادت نميشد اين بود كه روزى زن زيبا و عفيف براى رفتن به حمام از خانه خارج شد ولى راه را گم كرد. مقدار زيادى راه پيمود كه خسته گرديد، تا اين كه رسيد در خانهى اين مرد. از همين مرد پرسيد: حمام منجاب كجاست؟ آن مرد گفت: همين جا حمام منجاب است. همين كه زن داخل شد درب را بر روى او بست. زن فهميد كه مرد حيله به كار برده و او را گول زده است. از خود اظهار اشتياق و ميل فراوانى به عمل جنسى نشان داد و چنان وانمود كرد كه خودش مايل به اين كار است، گفت: خوبست مقدارى غذا و عطر براى من تهيه كنى چون گرسنه و كثيفم، فورى هم برگردي. همين كه مرد براى خريد به بازار رفت، به واسطه اطمينانى كه از گفتار زن پيدا كرد و علاقه و ميلى كه از خود ابراز نمود، توجهى نداشت كه ممكن است در غيبت او اين زن خارج شود. به محض رفتن او، زن از خانه بيرون رفت و خود را نجات داد. شيخ بهايي پس از بيان اين ماجرا ميگويد: توجه كن چگونه اين گناه او را هنگام مرگ از اقرار به شهادت بازداشت با اين كه جز وارد كردن زن به خانه و خيال زنا، كار ديگرى نكرد و به مقصود هم نايل نشد![17]
--------------------------------------------------------------------------
[1]ـ براى مطالعه بيشتر ر.ك. اخلاق در قرآن، ص 283.
[2]ـ نساء: 27.
[3]ـ نازعات: 40.
[4]ـ بحارالانوار: ج 77، ص ...، حديث ... .
[5]ـ غررالحكم: حديث 449.
[6]ـ غرر الحكم: حديث 876.
[7]ـ همان، حديث 2121.
[8]ـ ميزان الحكمه: ج 4، ص 3478، حديث 21400.
[9]ـ غرر الحكم: حديث 2505.
[10]ـ اصول كافي: ج 2، ص 79.
[11]ـ شرح غرر الحكم، حديث 5985.
[12]ـ براى مطالعه بيشتر ر.ك: آيت الله مكارم شيرازي،اخلاق در قرآن: ج 2، ص 294.
[13]ـ فرقان، آيههاى 27 تا 29.
[14]ـ شرح غررالحكم: حديث 8226.
[15]ـ اصول كافي: ج 2، ص 373.
[16]ـ غرر الحكم: حديث 9069.
[17]ـ كشكول شيخ بهايي: ج 1، ص 248.
شهوت پرستي
- بازدید: 7530