? اشاره
بخل ، ندادن و خوددارى از بذل و بخشش است ، آن هم در مواردى كه بايد داد . و آن از نتيجه هاى دنيا دوستى است .
بخل عيبى است كه صد فضل بپوشاند وجود كيميايى است كه صد عيب هنرگرداند
? آيات و روايات
در کتاب آسمانى قرآن در مورد بخل آمده است: «وَلاَ يَحْسَبَنَّ الَّذِينَ يَبْخَلُونَ بِمَآ ءَاتَهُمُ اللهَُ مِن فَضْلِهِ هُوَ خَيْراً لَّهُم بَلْ هُوَ شَرٌّ لَّهُمْ سَيُطَوَّقُونَ مَا بَخِلُواْ بِهِ يَوْمَ الْقِيَـمَةِ ؛ گمان نكنند كسانى كه بخل مىورزند در آنچه خداوند از فضل خود به آنها عطا فرموده ، گمان نكنند كه اين برايشان خير است ، بلكه شر است ؛ در روز قيامت آنچه در بخشيدن بخل ورزيده اند همچون طوقى به گردنشان خواهد آويخت .
و يا احاديث فراوانى در مورد بخل روايت شده است از جمله:
پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله وسلم)مى فرمايند :
اَلْبَخيلُ بَعيدٌ مِنَ اللهِ ، بَعيدٌ مِن النّاسِ ، قَريبٌ مِنَ النّارِ ؛ بخيل از خدا دور است ، از مردم نيز دور است و به آتش دوزخ نزديك است .
اميرمؤمنان على(عليه السلام)مى فرمايند :
النَّظَرُ اِلَى الْبَخيلِ يُقسِى الْقَلْبَ ؛ نگاه كردن به بخيل ، انسان را سنگ دل مى كند .
? ريشه اصلى بخل
ريشه اصلى اين رذيلت اخلاقى ، مانند بسيارى از رذايل ديگر ، ضعف مبانى ايمان و معرفة الله است . كسى كه خداوند را بر همه چيز قادر مى داند و معتقد است كه ريشه تمام خيرات و بركات ، ذات پاك حق تعالى است ، بايد به طور قطع به وعده هاى الهى در مورد آثار مادى و معنوى « نفاق » در راه خدا اعتقاد داشته باشد كه با اين اعتقاد ، امكان ندارد گرفتار اين زشتى گردد .
امير مؤمنان على(عليه السلام)مى فرمايند :
البُخْلُ بِالمَوجودِ سُوءُ الظَنِّ بِالمَعْبُودِ ؛ بخل ورزيدن نسبت به آنچه دارد ، به خاطر بدگمانى به خداست .
?آثار و پيامد هاى بخل
« بخل » رذيلتى است مشكل آفرين، كه پيامد هاى سوئى دارد ، از جمله اين كه اگرچه بخيل در حفظ اموال خود مى كوشد ولى بيش از آن ، آبروى خود را از دست مى دهد . در اين رابطه نيز در روايات اسلامى اشاره هايى شده است كه اجمالاً مطرح مى كنيم :
حضرت على(عليه السلام)مى فرمايند :
اَلْبَخيلُ يَسْمَحُ مِنْ عِرْضِهِ بِاَكْثَرِ مِمَّا اَمْسَكَ مِنْ عَرَضِهِ ؛ بخيل بيش از آنچه كه از متاع دنيا براى خود نگهدارى مى كند ، از عِرض و آبروى خود مى كاهد .
بخيل دوستان خود را از دست مى دهد و در زندگى در برابر انبوه مشكلات ، غريب و تنها مى ماند .
امير مؤمنان على(عليه السلام)در اين رابطه مى فرمايند :
لَيسَ لِبَخيل حَبيبٌ ؛ بخيل يار و دوست ندارد .
اگر بخيل زمان كوتاهى دوستانى داشته باشد ، « بخل » او سبب ذلّت دوستان و عزّت دشمنانش مى شود .
او هميشه زحمت مى كشد و ثمره كارش را وارثانش مى برند ؛ در دنيا بر خود سخت مى گيرد و در آخرت نيز گرفتاريش به خاطر اندوختن اموال فراوان ، زياد است .
حضرت على(عليه السلام)مى فرمايند :
اَلْبَخيلُ خَازِنٌ لِوَرَثَتِهِ ؛ بخيل خزانه دار ورثه خويش است ( وارثانى كه گاه يك درهم از اموال او را برايش انفاق نمى كنند ) .
بخيل زندگى فقيرانه اى دارد ؛ زيرا ، هنگامى كه بخلِ انسان شدت مى يابد ، نسبت به خود هم بخيل مى شود و آسايش زندگى اش از بين مى رود ؛ زيرا هميشه در فكر حفظ اموال خويش و افزودن آن است .
او گاهى گرفتار حالات روانى زشت و بدگمانى هاى شديد نسبت به اطرافيان خود مى شود ؛ مثلاً مى پندارد كه مردم چشم طمع در اموال او دوخته اند و با چشم حسادت و عداوت به او مى نگرند .
از رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم) نقل شده است :
اَقَلُّ النّاسِ راحَةً اَلْبَخيلُ ؛ آرامش و آسايش بخيل از تمام مردم كمتر است .
? درجات بخل
بعضى نسبت به اموال خود بخيلند ؛ يعنى حاضر نيستند كمترين بهره اى به ديگران برسانند .
بعضى از آن هم فراتر رفته ، نسبت به اموال مردم بخيلند ؛ يعنى اگر بينند كسى به ديگرى احسان مى كند ، ناراحت مى شوند .
بعضى از آن نيز فراتر رفته، هرگاه ببينند افراد اموالشان را براى خودشان به طور گسترده مصرف مى كنند ، ناراحت مى شوند و اين بدترين و عجيب ترين نوع بخل است .
از سوى ديگر ، بعضى در امور مادى بخيلند و بعضى در امور معنوى ؛ مانند كسى كه نسبت به علم و دانش ديگران « بخل » مى ورزد . بعضى در موضوعات مهم بخيلند ؛ مانند بخشيدن اموال زياد ، در حالى كه بعضى در كوچك ترين چيزها بخل مى ورزند ، مانند سلام كردن ! بعضى در انجام انفاق هاى مستحب « بخل » نشان مى دهند ؛ در حالى كه بعضى در انفاق هاى واجب ، مانند اداى خمس و زكات بخل مى ورزند .
? حکايت
گناه بزرگ
پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم) به طواف خانه خدا مشغول بودند . مردى را ديدند كه پرده كعبه را گرفته و با گريه و زارى مى گويد : « خدايا به حرمت ، اين خانه ، مرا بيامرز » !
رسول خدا(صلى الله عليه وآله وسلم)فرمودند : « گناه تو چيست » ؟
گفت : « گناهم بزرگ تر از آن است كه برايتان توصيف كنم » .
فرمودند : « واى بر تو ، گناه تو بزرگ تر است يا زمين ها » ؟
گفت : « گناه من » .
« گناه تو بزرگ تر است يا كوه ها » ؟
گفت : « گناه من » .
« گناه تو بزرگ تر است يا آسمان ها » ؟
گفت : « گناه من » .
« گناه تو بزرگ تر است يا عرش خدا » ؟
گفت : « گناه من » .
« گناه تور بزرگ تر است يا خدا » ؟
گفت : « خدا بزرگ تر و جليل تر و برتر است » .
فرمودند : « واى بر تو گناه خود را برايم بگو » .
گفت : « يا رسول الله ، من مردى ثروتمندم و هر وقت فقيرى براى كمك از من چيزى مى خواست ، انگار شعله آتشى است كه به سمت من آمده است » .
پيامبر(صلى الله عليه وآله وسلم)فرمودند : « از من دور شو و مرا به آتش خود مسوزان ! قسم به آن كه مرا به هدايت و كرامت برانگيخته است ، اگر ميان ركن و مقام بايستى و دو هزار سال نمازبگزارى و چندان بگريى كه از اشك هايت نهرها جارى شود و درختان از آن سيراب گردند ، وآنگاه با بخل و آزمندى بميرى خدا تو را به جهنّم مى افكند . واى بر تو ، مگر نمى دانى كه خدا مى فرمايد هر كه بخل كند به خود بخل كرده است . و هر كه خود را از آز و طمع نگه دارد از رستگاران است .