چون به عزت كردمت سوگند ياد خاطر افسرده شد زين كرده شاد
تو عزيزى اصل عزت در جهان باشد از تو منصب شاهنشهان
عز جاه و عز ملك و عز مال جمله باشد از وجود ذوالجلال
عز رفعت عز بخشش با عطا باشد از آن ذات پاك كبريا
پس قسم بر عزتت اى كردگار كه نگيرم من ز درگاهت كنار
گر برانى عاصيان از نزد خويش من ز خجلت بر ندارم سر ز پيش
گر نباشى بر دلم فريادرس هرگز از تو رو نتابم سوى كس
گر نگيرى ظلمت جسمم به نور نورت از ظلمت كجا ماند به دور
از تملق بر نگردانم زبان تا كنى دعوت مرا سوى جنان
همچنان دارم بس از تو التماس تا به خوبانم دهى آنجا تماس
اين كه دست از دامن تو نگسلم معرفت شد از تو حاصل در دلم
كه تويى بخشنده عز و بقا صاحب جود و كرامت با سخا
پس قسم بر عزتت اى كردگار
- بازدید: 1306