پرده پوشى گر كنى بر من رواست درد عصيان را همين بس يك دواست
شد حيايم از گنه كارى قليل پس تو را باشد كجا ستر جميل
گر كنى تو كرده هايم آشكار واى بر من واى بر اين حال نزار
گر نباشد مر تو را عفو جليل از كجا بر بخششت يابم دليل
گر نسازى شاملم لطف عميم پس كجا جويم ز تو فضل عظيم
آن همه احسان بى پايان كجاست آن همه بخشايش شايان كجاست
چون كه عمرى برخطا من زيستم مستحق بر اين كرامت نيستم
گر چه اوصاف تو دائم پا به جاست من خطا گويم كه آنها در كجاست
اين ((كجا)) در لفظ تاءويل ش رواست بايدش گفتن ((كجا)) لايق مراست
چه محبت ها و احسان و نعيم مى رسد بر من دمادم از كريم
پس به حق اين نعيم بى شمار هم به حق آن شه والا تبار
كه من عاصى رهانى از عذاب تا برم ره سوى جنت بر صواب
همچنان سازى خلاصم زين جهان تا پناه رحمتت گيرم امان
كن خلاص از درد و رنج و محنتم رحمتى آور ببخشا نعمتم
رحمتى آور ببخشا نعمتم
- بازدید: 1278