اى خدا بر فضل تو بردم پناه غير درگاهت ندارم هيچ راه
من گريزانم ز تو بر سوى تو ره نه پيمايم بجز در كوى تو
از غم عصيان و از بيم عقاب در گريز خود همى دارم شتاب
از كجا يابم من امكان فرار كه ندارد مدعى يك جا قرار
هر كجا گامى نهم او حاضر است بر فرار و رجعت من ناظر است
چونكه از مادر كند كودك فرار باز گردد او به حال اضطرار
دامن مادر بگيرد در عيان چون نبيند غير او كس مهربان
پس كه باشد مهربان تر از رحيم كه به فضل خود ببخشد بر اثيم
هر خطاكارى كه سويش باز گشت مى كند از جرم و عصيانش گذشت
بر تو دارم من چنين نيكو گمان كه مرا بخشى به عفوت همچنان
اى خدا بر فضل تو بردم پناه
- بازدید: 1305