باز اين چه آتش است كه بر جان عالم است ؟
باز اين چه شعله غم و اندوه ماتم است ؟
باز اين حديث حادثه جانگذار چيست؟
باز اين چه قصه ايست كه با غصه توام است؟
اين آه جانگزاست كه در ملك دل به پاست
يا لشكر عزاست كه در كشور غم است
آفاق پر ز شعله برق و خروش رعد
يا ناله پياپى و آه دمادم است؟
چون چشمه چشم مادر گيتى ز طفل اشك
روى جهان چو موى پدر كشته درهم است
زين قصه سر به چاك گريبان كروبيان
در زير بار غصه قد قدسيان خم است
گلزار دهر گشته خزان از سموم قهر
گويا ربيع ماتم و ماه محرم است
ماه تجلى مه خوبان بود به عشق
روز بروز جذبه جانباز عالم است
مشكوة نور و كوكب درى نشأتين
مصباح سالكان طريق وفا حسين
------------------------------------------
- ديوان كميانى، ص 62.
آيت الله كميانى
در پاسخ محتشم كاشانى
- بازدید: 1912