حقوق فرزند بر پدر و مادر

(زمان خواندن: 8 - 16 دقیقه)

راهى بسوى خير در ابتداى كلام اشاره به قطعه اى پربار، حكيمانه، ملكوتى، كه از مشرق قلب عرشى اميرالمؤمنين (عليه السلام)، جهت راهنمائى انسان به سوى خير طلوع كرده، لازم است. آن حضرت در جواب كسى كه پرسيد خير چيست ؟ فرمود : لَيْسَ الْخَيْرَ اَنْ يَكْثُرَ مالُكَ وَ وَلَدُكَ، وَ لكِنَّ الْخَيْرَ اَنْ يَكْثُرَ عِلْمُكَ، وَ اَنْ يَعْظُمَ حِلْمُكَ وَ اَنْ تُباهِىَ النّاسَ بِعِبادَةِ رَبِّكَ فَاِنْ اَحْسَنْتَ حَمِدْتَ اللّهَ وَاِنْ اَسَأْتَ اسْتَغْفَرْتَ اللّهَ وَ لا خَيْرَ فِى الدُّنْيا اِلاّ لِرَجُلَيْنِ، رَجُلٌ اَذْنَبَ ذُنُوباً فَهُوَ يَتَدارَكُها بِالتَّوْبَةِ، وَ رَجُلٌ يُسارِعُ فِى الْخَيْراتِ وَ لا يَقِلُّ عَمَلٌ مَعَ التَّقْوى وَ كَيْفَ يَقِلُّ ما يَتَقَبَّلُ. [1]
خير در اين نيست كه ثروت و فرزندانت زياد شوند، خير در زياد شدن علم و حلم و بردبارى توست، و اينكه به بندگى و عبادات پروردگارت مباهات كنى، اگر رفتار و كردار و اخلاقت خوب بود، خدا را بر اين خوبى سپاس كن، و اگر بد كردى از حضرت او طلب مغفرت نمائى، در اين دنيا خير نيست مگر براى دو نفر :
كسى كه مرتكب گناهانى شده و آن را با توبه تدارك كرده، و كسى كه به سوى تمام خوبيها سرعت كرده، عملى كه همراه با تقواست كم و اندك نيست، چگونه كم و اندك باشد عملى كه پذيرفته شده ؟ در اين فرازهاى عرشى به سه حقيقت اشاره شده :
دانش، بردبارى، بكارگيرى هر دو كه عبادت حق است، و در پايان به اين معنى توجه داده شده كه علم و حلم و بكارگيرى آن بايد همراه با پرهيز از گناه، و خوددارى از معصيت باشد، تا به قبولى حضرت حق برسد. علمى كه صاحبش تقوا ندارد، حلمى كه همراه با پرهيز از گناه نيست، عبادتى كه تقوا در آن نقشى ندارد، كارگاه توليد ضرر و خسارت، و آب ميان غربال است. آنان كه در اين دنيا به جائى رسيدند از طريق دانش و بصيرت، عبادت و توبه، تقوا و پرهيز رسيدند. بى خبران و بى خردان، كم ظرفيت ها و بى حوصله ها، بردگان هوا و هوس، غرق شده هاى در لجنزار معصيت، فراريان از خير و برّ و نيكوكارى، مردمى عاطل و باطل، و منابعى از ضرر و خسارت هستند.
در هر صورت در رابطه با حقوق فرزند بر پدر و مادر، از اين جملات نورانى و ملكوتى چنين استفاده مى شود كه پدر و مادر در مرحله اوّل بايد به وظائف و مسئوليت هاى خود نسبت به فرزندان از نظر اسلام بصيرت و آشنائى پيدا كنند، و در درجه بعد براى اجراى آن حوصله و بردبارى به خرج دهند، و بكارگيرى آن دستورات كه عبادتى بزرگ است، به آن عبادت در باطن خود مباهات داشته و خوشحال باشند، و حضرت حق را در توفيق توجه به فرزندانشان، و رعايت حقوق آنان سپاس گويند، و اگر در اين زمينه تقصيرى از آنان سرزده، از پيشگاه مولا طلب مغفرت نمايند، و در تمام جوانب مسئله تقوا را رعايت كنند، كه زحمات آنان بر باد نرود. توجه به حقوقى كه فرزند بر عهده انسان دارد، و زحمت كشيدن براى اداى آن حقوق، بدون ترديد عبادتى بزرگ، و خيرى عظيم است، كه ثمره آن در دنيا و آخرت نصيب خود انسان مى شود. حقوق فرزندان بر پدر و مادر رسول حق (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود : حَقُّ الْوَلَدِ عَلى والِدِهِ اَنْ يُعَلِّمَهُ الْكِتابَةَ، وَ السِّباحَةَ، وَ الرِّمايَةَ، وَ اَنْ لا يَرْزُقَهُ اِلاّ طَيِّباً. [2]
بر پدر لازم است به فرزندش نوشتن، شنا و تيراندازى تعليم دهد، و جز روزى پاك و حلال به او ندهد. البته در بعضى از ايـن امور دخالـت مستقيم و مبـاشرت لازم نيست، همين كه پـدر فرزندش را به مدرسه بفرستد، و به مراكز پاكى كه شـنا و تيرانـدازى ياد مى دهند حق او را رعايت كرده، در زمينه غذاى پاك و حلال وظيفه سنگين است، نسبت به اين وظيفه به هر نحو ممكن بايد دقت شود، كه در دنيا و آخرت مشكلى پيش نيايد. چه اندازه عالى بود، اگر در كنار تمام مدارس، باشگاه ورزشى، و مسجد وجود داشت، تا فرزندان مملكت، پس از درس، براى تعليم گيرى شنا و تيراندازى به باشگاه، و سپس براى يادگيرى مسائل شرعى و عبادت به مسجد مى رفتند، تا به موازات رشد فكرى و بدنى به رشد روحى و تربيتى هم مى رسيدند.
كتابت يا به معناى اعم سواد، و شنا و تيراندازى، و حلال خورى چهار منبع قدرت و نيرو براى فرزندان كشور است، كه با مجهز شدن آنان به اين قواى عالى، از بسيارى از خطرات درامان مى مانند. دنبال كردن اين امور وقت جوانان و كودكان را پر مى كند، و در تعديل نيروهاى باطنى آنان، و بخصوص شهوات و غرائزشان بسيار مؤثر است. شيخ بهائى در كتاب مخلاة در رابطه با مال حلال از بزرگى بنام حسن، كه ندانستم منظورش كدام حسن است نقل مى كند، اگر گِرده نان حلالى به دستم آيد، آن را خشك مى كنم، سپس مى كوبم، و به صورت گرد نرمى درمى آورم.
آنگاه آن را در جائى حفظ مى كنم، تا اگر مريضى كه مرضش صعب العلاج است به من مراجعه كند، ذره اى از آن حلال خالص را به او بدهم، تا از بيمارى با خوردن آن مادّه حلال برخيزد! آثار حلال و حرام يكى از علماى بزرگ و خدمتگزار به دين و به مردم برايم نقل كرد، در ايامى كه در قم خدمت حضرت امام خمينى ره تحصيل مى كردم در دهه عاشورا جهت تبليغ به بخش ها و شهرها مى رفتم.
نزديك دهه عاشورا خدمت آن مرد بزرگ رسيدم، عرضه داشتم امسال به محل جديدى دعوت دارم مرا دعا كنيد و اجازه رفتن مرحمت نمائيد، امام مرا دعا كردند، و در زمينه برخورد با مردم و تبليغ دين نصيحت فرمودند. به محلى كه بايد مى رفتم رفتم، در ابتداى ورودم به آن منطقه كه دو سه هزار نفر بيشتر جمعيت نداشت مردى كشاورز، بيل بدوش، با چهره اى نورانى به من برخورد، پرسيد براى تبليغ آمده اى گفتم : آرى، گفت :
در اينجا فقط از حلال و حرام خدا بگو، زيرا مردم اين منطقه نيازشان به اينگونه مسائل بيش از مسائل ديگر است، اكثر اينان حلال و حرام را رعايت نمى كنند، سپس به من گفت در اين ده شبانه روز جز خانه من جائى نرو، من با كمال دقت حلال و حرام الهى را مواظبت مى كنم، خوردن غذاى من قلب تو را نورانى تر كرده، و سخنرانيت به خوبى اداره مى شود. به خانه او رفتم، همانطور بود كه از او شنيدم، عادى و راحت و بدون لكنت زبان و با القاء مطالبى عالى منبر مى رفتم. او صبح زود به صحرا مى رفت، و وقت نماز مغرب به مسجد مى آمد، و پس از سخنرانى با هم به خانه باز مى گشتيم. يك روز بى خبر از او با اصرار شخصى به مهمانى رفتم، شب آن روز به وقت سخنرانى احساس سنگينى و محدوديت در مطلب و بيان كردم، گرچه مستمعين متوجه نبودند، ولى من در بيان مطالب بجان كندن افتاده بودم، دهاتى مهماندار دو سه بار از ميان جمعيت با حالت خشمگين به من نظر كرد، در نگاه او اين معنا را مى خواندم كه به من اعتراض داشت، پس از پايان مجلس به خانه برگشتيم، با لحنى تند به من گفت كارد به شكم خورده امروز از خانه من جاى ديگر رفتى، من از وضع سخنرانى تو اين معنا را فهميدم، تا اينجائى حق رفتن جاى ديگر ندارى، و تا پايان عمر هم در غذاى خود، و رفت و آمدت به خانه مردم دقت كن، كه حلال نورانيت مى آورد، و حرام تاريكى ايجاد مى نمايد. يك بار ديگر به سخن عرشى و ملكوتى رسول خدا در زمينه نان و آداب بردن به خانه دقت كنيد. وَ اَنْ لا يَرْزُقَهُ اِلاّ طَيِّباً.
جز روزى پاك و حلال براى فرزندان به خانه نبرد. شيخ زاهد عالم بزرگوارى در تهران به نام آشيخ محمد حسين زاهد داشتيم، كه مفهوم زهد در او عملاً جلوه گر بود. بسيارى از جوانان را جذب مسجد و جلسات مذهبى كرد، و آنان را به تربيت دينى آراست. مى گفت جائى دعوت شدم، بايد نمى رفتم، ناخودآگاه رفتم، فقط يك عدد بستنى با اكراه خوردم، شب براى نماز و عبادت برخاستم، در راه وضو و تطهير از پله ها افتادم و پيشانيم به شدت شكست، همسرم پيشانى شكسته ام را مرهم گذاشت و بست، از شدت درد نتوانستم به عبادت ادامه دهم، سر به بالين گذاشتم، خوابم برد، در عالم خواب اين جمله را شنيدم آشيخ تو را به بستنى چكار ؟ بيدار شدم و سر شكستن خود را به جريمه آن جرم ديدم! رسول حق (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود : حَقُّ الْوَلَدِ عَلى والِدِهِ اَنْ يُحْسِنَ اِسْمَهُ، وَ يُزَوِّجَهُ اِذا اَدْرَكَ، وَ يُعَلِّمَهُ الْكِتابَةَ. [3]
حق فرزند بر پدر اين است كه براى او نام نيكو انتخاب كند، و اگر زمانش رسيده زمينه ازدواج او را فراهم نمايد، و به او نوشتن ياد دهد. مردى از رسول خدا پرسيد : حق فرزندم بر من چيست ؟ فرمود : حَسِّنْ اِسْمَهُ وَ اَدِّبْهُ، وَ تَضَعُهُ مَوْضِعاً حَسَناً. [4]
نامش را نيكو انتخاب كن، بخوبى او را ادب نما، و وى را در جايگاهى نيكو بگذار. و نيز آن حضرت فرمود : مَنْ بَلَغَ وَلَدُهُ النِّكاحَ وَ عِنْدَهُ ما يُنْكِحُهُ فَلَمْ يُنْكِحْهُ ثُمَّ اَحْدَثَ حَدَثاً فَالاِْثْمُ عَلَيْهِ. [5]
كسى كه فرزندش آماده ازدواج است، و پدر قدرت بر فراهم آوردن برنامه ازدواج را براى فرزند دارد، ولى اقدام نكند، اگر گناه و معصيتى براى فرزندش پيش آمد به عهده پدر است. اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمود : حَقُّ الْوَلَدِ عَلَى الْوالِدِ اَنْ يُحْسِنَ اِسْـمَهُ، وَ يُحْسِنَ اَدَبَـهُ، وَ يُعَلِّمَهُ الْقُرْآنَ. [6]
حق فرزند بر پدر سه چيز است : انتخاب نام نيكو، تربيت خوب، و تعليم قرآن. مردى از انصار به حضرت صادق (عليه السلام) گفت : مَنْ اَبِرُّ ؟ قالَ والِدَيْكَ، قالَ قَدْ مَضَيا، قالَ بِرّْ وَلَدَكَ. [7]
در حق چه كسى خوبى كنم ؟ فرمود : پدر و مادرت، عرضه داشت از دنيا رفته اند، فرمود : در حق فرزندانت. رسول حق (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود : اَدِّبُوا اَوْلادَكُمْ عَلى ثَلاثِ خِصال : حُبِّ نَبِيِّكُمْ، وَ حُبِّ اَهْلِ بَيْتِهِ، وَ قِراءَةِ الْقُرْآنِ. [8]
فرزندان خود را به سه خصلت بيارائيد، عشق به پيغمبرتان، عشق به اهل بيت، و قرائت قرآن. شناساندن رسول خدا و اهل بيت طاهرين او به فرزندان وظيفه پدران است، كودك از زمان كودكى بايد رسول حق و امامان معصوم را بشناسد، و به آنان علاقه مند شود، تا در كنار شناخت آنان و عشق به آن بزرگواران رشد كند، و در تمام شئون زندگى همرنگوهمراه آنان گردد، وجزآنان الگو واسوه وسرمشق پيدانكند كه بهترين خير براى انسان عشق به رسول حق و امامان، و اقتداى به آن اولياء الهى است. خاطره اى شيرين اولين بارى كه براى تبليغ به تبريز دعوت شدم، با دعوت كننده شرط كردم، در محله اى فقيرنشين، و در خانه اى معمولى، برايم تهيه جا ببيند، پذيرفتند، وقتى به تبريز رفتم به وعده عمل شده بود، خانه اى معمولى در محله اى متوسط، خانه دو طبقه داشت در طبقه اى خانواده اش زندگى مى كردند، و طبقه ديگر جنبه حسينيه داشت، صاحب خانه كسبى عادى و درآمدى معمولى داشت، اهل عبادت و نماز شب بود، انسان عجيبى به نظر مى رسيد، به من گفت علّت آمدنت را به اين خانه مى دانى ؟ گفتم خودم در تهران با دوستان دعوت كننده اين وضع را شرط كردم، گفت نه ارتباطى به شما ندارد، من روز عرفه در مشهد در دعاى عرفه شما شركت داشتم، پس از پايان دعا در غروب آفتاب به حرم حضرت رضا(عليه السلام) رفتم و با گريه و ناله به حضرت عرضه داشتم، اين شخص اگر بنا شد روزى به تبريز بيايد به خانه من بيايد، اين برنامه تنظيم شده حضرت رضا(عليه السلام) است! و شما به دعوت امام هشتم به خانه من آمده ايد، اين خانه و من و زن و بچه ام متعلق به اهل بيت هستيم، و خدمتگزار خدمتگزاران به اهل بيت، سپس مطلب عجيبى از پدرش نقل كرد،گفت: پدرم در تمام عمر اهل نماز شب و عبادت بود، مرا هم از سن سيزده يا چهارده سالگى با محبت و لطف بيدار مى كرد مى گفت : پسرم همه مردم خوابند، وقت بسيار مناسبى است، بيا با هم گوشه اى گرفته و ساعتى براى مظلوميت حضرت سيد الشهداء گريه كنيم، ما حسينى بوده و حسينى بار آمده ايم، و دست از حسين برنمى داريم، تا در قيامت در خدمت او قرار بگيريم!
حضرت صادق (عليه السلام) فرمود : اَلْغُلامُ يَلْعَبُ سَبْعَ سِنينَ، وَ يَتَعَلَّمُ الْكِتابَ سَبْعَ سِنينَ، وَ يَتَعَلَّمُ الْحَلالَ وَ الْحَرامَ سَبْعَ سِنينَ. [9]
كودك در خانه پدر و مادر هفت سال بازى كند، هفت سال ديگر قرآن بياموزد، هفت سال ديگر زمينه يادگيرى حلال و حرام برايش فراهم شود. اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمود : مُرُوا اَوْلادَكُمْ بِطَلَبِ الْعِلْمِ. [10]
از فرزندان خود بخواهيد به دنبال علم و دانش بروند. و نيز فرمود : عَلِّمُوا اَوْلادَكُمُ الصَّلاةَ وَ خُذُوهُمْ بِها اِذا بَلَغُوا الْحُلُمَ. [11]
به فرزندانتان نماز بياموزيد، و به هنگام رسيدنشان به تكليف مسئله نماز را جدّى بگيريد. در سه روايت بسيار مهم از رسول خدا روايت شده، همانطور كه فرزندان بر اثر آزار كردن به پدر و مادر، عاق پدر و مادر مى شوند، پدران و مادران هم در صورت عدم رعايت حقوق فرزندان عاق فرزندان مى گردند، و همانگونه كه رعايت حقوق پدران و مادران بر فرزند واجب است، رعايت حقوق فرزندان بر پدران و مادران لازم و واجب است. [12]
پدران و مادران توجه كنند رسول حق (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود : مَنْ قَبَّلَ وَلَدَهُ كَتَبَ اللّهُ لَهُ حَسَنَةً، وَ مَنْ فَرَّحَهُ فَرَّحَهُ اللّهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ، وَ مَنْ عَلَّمَهُ الْقُرْآنَ دُعِيَ بِالاَْبَوَيْنِ فَيَكْسِيانِ حُلَّتَيْنِ يُضيئُ مِنْ نُورِهِما وُجُوهُ اَهْلِ الْجَنَّةِ. [13]
كسى كه فرزندش را ببوسد، حسنه اى براى او ثبت مى شود، و هر كه اولادش را خوشحال كند، خداوند او را قيامت خوشحال مى كند، و هر كس به فرزندش قرآن تعليم دهد، پدر و مادرش را در قيامت مى خوانند، و به آنان دو لباس مى پوشانند كه از نور آن دو چهره، اهل بهشت روشن مى گردد. رسول حق (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود : مَنْ كانَ عِنْدَهُ صَبِىٌّ فَلْيَتَصابَّ لَهُ. [14]
آنكه بچه كوچك دارد، با او بازى بچه گانه داشته باشد. رسول حق (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود : مَنْ كانَتْ لَهُ اِبْنَةٌ فَاَدَّبَها، وَ اَحْسَنَ اَدَبَها، وَ عَلَّمَها فَاَحْسَنَ تَعْليمَها فَاَوْسَعَ عَلَيْها مِنْ نِعَمِ اللّهِ الَّتى اَسْبَغَ عَلَيْهِ، كانَتْ لَهُ مِنْعَةً وَ سِتْراً مِنَ النّارِ. [15]
كسى كه دختر دارد، او را به نيكى مؤدب به آداب نمايد، و به نيكى باسوادش كند، و از نعمتى كه خدا به او داده، بر دختر بريزد و نسبت به او گشايش دهد، براى خود مانع و حجابى از آتش دوزخ فراهم آورده. رسول حق (صلى الله عليه وآله وسلم) در رابطه با فرزندان اين سفارشات را دارند : تقواى الهى را مراعات كنيد، و مابين فرزندانتان به عدالت رفتار نمائيد. [16]
در تحفه و هبه بين فرزندانتان فرق نگذاريد، چنانكه دوست داريد بين شما در نيكى و رأفت عدالت به خرج دهند. [17] خداوند دوست دارد بين فرزندان حتّى در بوسيدن عدالت را مراعات كنيد. [18]
رسول خدا مردى را با دو فرزندش ديد، يكى را مى بوسيد و به ديگرى توجه نداشت، فرمود : چرا بين آن دو در بوسيدن مراعات ندارى ; اگر بنا باشد هر دو را ببوس. [19]
( وقضى ربّك الاّ تعبدوا الا اياه و بالوالدين احساناً ) اسراء / 23
---------------------------------------------------
[1] -نهج البلاغه، شرح ابن ابى الحديد، ج 18، ص 250.
[2] -ميزان الحكمه، ج 10، ص 720.
[3] -ميزان الحكمه، ج 10، ص 720.
[4] -همان مدرك.
[5] -همان مدرك.
[6] -همان مدرك.
[7] -بحار، ج 104، ص 98.
[8] -ميزان الحكمه، ج 10، ص 721.
[9] -ميزان الحكمة، ج 10، ص 222.
[10] -همان مدرك.
[11] -همان مدرك.
[12] -بحار، ج 74، ص 70 ـ ميزان الحكمه، ج 10، ص 723.
[13] -فروع كافى، ج 6، ص 49.
[14] -وسائل، ج 15، ص 203.
[15] -ميزان الحكمة، ج 10، ص 705 ـ 707.
[16] -همان مدرك.
[17] -همان مدرك.
[18] -همان مدرك.
[19] -همان مدرك.
----------------------------
حسين انصاريان

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 محرّم الحرام

 ١ محرّم الحرام ١ ـ آغاز ايّام حزن آل محمد(علیهم السلام)٢ ـ حادثه شعب ابیطالب٣ ـ اولین جمع...


ادامه ...

2 محرّم الحرام

٢ محرّم الحرام ورود كاروان حسینی به كربلابنا بر مشهور در روز دوم محرم سال 61 هـ .ق....


ادامه ...

3 محرّم الحرام

 ٣ محرّم الحرام ١ـ دعوت جهانی اسلام توسط پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله)٢ـ نامه‌ امام حسین (علیه...


ادامه ...

4 محرّم الحرام

٤ محرّم الحرام سخنرانی عبید الله بن زیاد در مسجد كوفهعبید الله بن زیاد حاكم كوفه برای این...


ادامه ...

6 محرّم الحرام

١ـ یاری خواستن حبیب بن مظاهر از بنی اسد٢ـ اولین محاصره آب فرات1ـ یاری خواستن حبیب بن...


ادامه ...

7 محرّم الحرام

 ٧ محرّم الحرام ممنوعیت استفاده از آب فرات برای كاروان امام حسین(علیه السلام)بعد از آنكه عبیدالله بن زیاد،...


ادامه ...

8 محرّم الحرام

ملاقات امام حسین(علیه السلام) با عمر بن سعد در كربلاامام حسین(علیه السلام) به هیچ وجه راضی به...


ادامه ...

9 محرّم الحرام

١ ـ محاصره خیمه‌های امام حسین(علیه السلام) در كربلا٢ ـ رد امان نامه شمر توسط حضرت ابوالفضل...


ادامه ...

10 محرّم الحرام

١ـ عاشورای حسینی٢ـ وفات حضرت امّ سلمه (سلام الله علیها)٣ـ هلاكت عبیدالله بن زیاد٤ـ قیام حضرت مهدی...


ادامه ...

11 محرّم الحرام

١ـ حركت كاروان اسیران از كربلا٢ـ برگزاری مجلس ابن زیاد ملعون1ـ حركت كاروان اسیران از كربلاعمربن سعد...


ادامه ...

12 محرّم الحرام

١ـ دفن شهدای كربلا٢ـ ورود کاروان اسرای کربلا به كوفه٣ـ شهادت امام سجاد‌(علیه السلام)1ـ دفن شهدای كربلاروز...


ادامه ...

13 محرّم الحرام

١ـ اسرای اهل بیت‌(علیهم السلام) در مجلس ابن زیاد٢ـ نامه عبیدالله بن زیاد به یزید٣ـ شهادت عبدالله...


ادامه ...

15 محرّم الحرام

 ورود نمایندگان طایفه «نَخَع» به مدینه و پذیرش دین اسلامرسول گرامی اسلام‌(صلی الله علیه و آله) در...


ادامه ...

19 محرّم الحرام

حركت كاروان اسیران كربلا از كوفه به طرف شام یزید ملعون در جواب نامه عبیدالله بن زیاد به...


ادامه ...

20 محرّم الحرام

مراسم عروسی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)بنا بر قول مشهور شب بیست و یكم محرم سال...


ادامه ...

25 محرّم الحرام

١ـ شهادت سيّد الساجدین علی بن الحسین‌(علیهما السلام)٢ـ قتل «محمد امین» به دستور برادرش «مأمون»1ـ شهادت سيّد...


ادامه ...

26 محرّم الحرام

١ـ شهادت علی بن الحسن المثلث‌٢ـ محاصره شهر مكه و سنگ باران كعبه توسط سپاه یزید1ـ شهادت...


ادامه ...

28 محرّم الحرام

١ـ رحلت حذیفه بن یمان٢ـ ورود كاروان اسرای اهل بیت‌(علیهم السلام) به بعلبك٣ـ تبعید امام جواد‌(علیه السلام)...


ادامه ...
01234567891011121314151617

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page