زن و شوهر در خانه با هم سخن از آهنگ زندگى بگويند

(زمان خواندن: 23 - 45 دقیقه)

از مايحتاج خانه و نياز يكديگر و فرزندان حرف بزنند، نسبت به هم اظهار علاقه و محبت كنند، يكديگر را به حق و صبر توصيه نمايند، اسرار يكديگر را حفظ كرده و حرف خانه را به خانه پدر و مادر و اقوام و دوستان نبرند، خانه را محل كلام حق، نماز، قرآن و پرهيز از دروغ، غيبت، و فحش و ناسزا، و تحقير يكديگر قرار دهند، كه از آيات قرآن و روايات استفاده مى شود دروغ، غيبت، تهمت، ناسزا و فحش و تمسخر و تحقير، انسان را از رحمت خدا دور، و مستحق عقاب الهى مى كند. مرد از آوردن اهل گناه به خانه، و تشكيل مجالس خلاف حق در منزل بپرهيزد كه ابتدا زيان و ضررش به خود و زن و بچه اش باز مى گردد، آنگاه آخرت او و اهل بيت وى را به باد مى دهد.
زن از اسراف در امور حيات، و مخارج بيهوده، و خرج اضافى به بار آوردن كه گاهى محصول تلخ چشم همچشمى است بپرهيزد، كه هر دينار آن در قيامت حساب دارد. مرد و زن با روش و اخلاق و گفتار و كردار خود، وقار و ادب، و ديندارى، و سلامت نفس را عملاً به فرزندان و اطرافيان خود سرايت دهند، كه ثواب هدايت يك انسان گرچه فرزند خود آدم باشد بمانند هدايت تمام انسانهاى آفريده شده است.
(وليضربن بخمرهنّ على جيوبهنّولايبدين زينتهنّ...) نور / 31 13
حجاب و پاكدامنى زن منافع حجاب پوشش يا حجاب، به صورتى كه زيبائيها و زينت زن را بپوشاند و او را از چشم چرانى مردم هرزه و بى تربيت، و آلودگان به شهوت حيوانى، و حالات شيطانى حفظ كند دستورى قرآنى، و قانونى الهى، و تكليفى انسانى، و برنامه اى اخلاقى است. حجاب و پوشش اسلامى كه بهترين نوع آن چادر است، چادرى كه يادگار منبع عصمت و عفتى چون فاطمه زهرا (عليها السلام) است، هيچ مانعى در راه دانش طلبى و رشد و كمال زن ايجاد نمى كند، بلكه او را از بسيارى از خطرات، و دامهائى كه حيوان صفتان در راه زيبارويان، و دختران و زنان جوان قرار داده اند حفظ مى كند، و پاكدامنى و سلامت و عفت و حياى او را براى شوهرش يا اگر ازدواج نكرده، براى مرد آينده اش محفوظ مى گذارد.
گوهر گرانبها و زيبا و پرقيمتى چون زن وقتى در صندوق الهى حجاب قرار داشته باشد، از دستبرد دزدان، و غارتگران، و آلودگان به لجن معصيت و گناه در امان خواهد بود.
زيبارويان جوان، وقتى ديده نشوند، و چهره پاك و معصوم آنان در معرض ديدگان مردم قرار نگيرد، شعله هوسها و هواها، و آتش اميال و غرائز به سركشى و سوزاندن پاكى يك ملت، و خراب كردن بناى معنويت يك مملكت برنمى خيزد.
پسران جوان وقتى گوهر زيبائى و زينت، و طنّازى و عشوه گرى دختران و زنان را در كوچه و بازار، پارك و خيابان، معابر عمومى، فروشگاهها، بيمارستانها، ادارات، مراكز تجارتى نبينند، دچار چشم چرانى، هوس، دختربازى، تجاوز به ناموس مردم، كندى ذهن، در هم شكستن اعصاب، بلوغ زودرس، استمناء، لواط، زنا، افكار پريشان، غصه و نگرانى، بى ميلى به درس، عشق و عاشقى، بيمارى روانى، و در نهايت تعطيل شدن نيروى انسانى خود نمى شوند. بر اين اساس بايد گفت :
حجاب و پوشش براى جنس زن امرى واجب، و فريضه اى شديد، و بدون ترديد منكر آن با آگاهى به اينكه از ضروريات اسلام، و فرمان خدا در قرآن است كافر، و از گردونه اسلام خارج است. جوانى كه با اين خصوصيات منكر حجاب است، نمى تواند با دختر مسلمان ازدواج كند، زيرا اين ازدواج باطل، و عقدى كه بين آن دو خوانده مى شود بى اثر، و رابطه آن دو رابطه دو نامحرم و فرزندان آنها نامشروع، و عمل آنان زنا است. دخترى كه با اين خصوصيت منكر حجاب است، نمى تواند همسر جوانى مسلمان شود، زيرا همان احكام در حق او هم جارى است. حجاب حافظ وقار، شخصيت، كرامت، اصالت، و عظمت زن، و حافظ زيبائى و منافع او براى شوهر است.
زن در عين حجاب داشتن، مى تواند مدارج تحصيلى، و طريق كمالات و فضائل را بپيمايد، و اينكه حجاب مانعى براى او در راه رشد و ترقى است، وسوسه اى شيطانى، و القاء فكرى غلط از جانب استعمارگران غارتگر، و دزدان ناموس، و هرزه هاى كشورهاى غربى و شرقى است. گرمى خانواده ها، استحكام رابطه زن و شوهر، تداوم زندگى، آرامش قلوب مردان، ثبات دلبستگى و عشق و علاقه مرد به همسر قانونى و شرعى خود، برپائى خانه و خانواده، بر جائى اعتماد و اطمينان مرد به زن، همه و همه مرهون پوشش و حجاب زنان مملكت است، و اينكه مردان زيبائى چهره و زينت و زيور زنانى غير از زن خود را نبينند. مردان اگر به راحتى و به آسانى در تمام صحنه هاى اجتماعى دسترسى به زنان داشته باشند، ضمانتى براى اثبات محبت و دلبستگى آنان به همسرانشان نخواهد بود، و تحريك هوا و هوس و شهوات آنان را از زندگى خود دلسرد، و خود كلنگى براى خراب كردن كانون گرم خانواده خواهند شد.
زيان بى حجابى و بدحجابى و آزاد گذاشتن زن، و آزاد بودن زن به صورت غربى آن به شماره نمى آيد. تاكنون بى حجابى زن باعث گمراهى ميليونها مرد، و به گناه افتادن ديگران، و پيدا شدن هيولاى طلاق در خانواده ها، و پديد شدن عشق مرد به زن شوهردار، و روابط نامشروع، شده، و همانطور كه يهوديت و مسيحيت مى خواسته علت خروج بسيارى از مردان و زنان از عرصه گاه ملكوتى اسلام و ديندارى شده است.
پايه گذاران بى حجابى خود از اين مسئله به ستوه آمده، و عوارض آن را از پديده هاى شوم قرون اخير مى دانند. نظام خانواده در ايران نظامى قوى، مستحكم، بر اساس حيا و عفت، وقار و ادب، ايمان و تقوا، و نبود طلاق مگر به ندرت بود. از زمانى كه استعمار غرب به دست ولگردى دوره گرد، بيسوادى پليد، آلوده اى خائن، وطن فروشى كثيف به نام رضاخان پهلوى حجاب و پوشش قرآن را از بسيارى از زنان به غارت برد، وضع خانه و خانواده به صورت ديگر شد، آمار طلاق فزونى گرفت در حدى كه در اواخر حكومت آن خانواده نابكار در هر ماه بين شش تا هفت هزار درخواست طلاق به دادگاهها داده مى شد، مردان و جوانان زن ديده بى زن مى شدند، و زنان شوهر ديده بدون شوهر، و اين دو طايفه آزاد شده از تعهد زن دارى و شوهردارى به جامعه مى پيوستند، و سفره فساد و افساد را گسترده تر مى كردند. مرجع بزرگ، حكيم خبير مرحوم آيت اللّه شاه آبادى پس از مسئله كشف حجاب، بدون ترس از حكومت وقت، چنانكه مستمعين آن بزرگوار برايم نقل كردند، بارها در عرشه منبر و در مجالس عمومى و خصوصى فرياد زد :
رضاخان با به غارت بردن حجاب قرآن، و كشتن قيام كنندگان عليه بى حجابى، در مسجد گوهرشاد، و در كنار حرم ملايك پاسبان حضرت رضا (عليه السلام) كمر صد و بيست و چهار هزار پيامبر را شكست. آرى آن عارف عاشق، و هشيار بينا، كه در مسائل اسلامى و در فلسفه و حكمت مجتهدى توانا، و بصيرى كم نظير بود، كشف حجاب و بدحجابى را شكننده كمر فرستادگان خدا مى دانست!!
قطب در كتاب بسيار مفيد آيا ما مسلمان هستيم مى گويد بر اساس مداركى كه ديدم، يكى از پاپها از تمام كشيش ها و كاردينالها در واتيكان دعوت كرد، و از آنها خواست براى كشتن اسلام، و خاموش كردن چراغ دين، به صورتى كه براى واتيكان و مسيحيت خرج زيادن نداشته باشد نظر بدهند، كميسيونها براى اين منظور تشكيل شد، و نظرياتى از جانب صاحبنظران اظهار شد، از ميان تمام آراء و نظريات اين رأى مقبول همه كشيشان و كاردينالها و خود پاپ قرار گرفت، كه براى كشتن اسلام قوى ترين اسلحه و كم خرج ترين برنامه، بيرون آوردن دختران و زنان مسلمان از حجاب، و قرار گرفتن آنان در اختيار جوانان و مردان به صورت آزاد، در كوچه و بازار، وسائل عمومى، پاركها و سينما، ادارات و مراكز تجارى، تئاترها، و مراكز اجتماعى است ؟!
اين برنامه به دست خائنان، انجام گرفت، و هوا و هوس زنان و دختران كم ايمان يا بى ايمان به اين آتش دين سوز، و شعله خانمان برانداز كمك كرد، و وضع را در ممالك اسلامى و مملكت ايران به جائى رساند، كه نزديك بود دين خدا كه محصول زحمات انبيا و امامان و علما و دانشمندان است بميرد، و چراغ هدايت خاموش گردد، ولى دست حق از آستين مردى از سلاله انبياء و نتيجه امامان يعنى خمينى بت شكن در كشور ايران بيرون آمد و بر سينه نامحرم زد، و دين را از اسارت اشرار نجات و حجاب قرآن را به ناموس اسلام برگرداند. بر امت اسلام فرض و واجب است كه انقلاب آن انسان الهى را حفظ كنند، و از ارزشهاى آن نهضت عظيم الهى محافظت نمايند، و نگذارند دشمنان زخم خورده، اين چراغ روشن را كم نور، يا بى نور نموده ملت ايران را به وضع سابق برگردانند، تا بتوان با پايمردى و ثبات قدم فرهنگ انقلاب را صادر، و ساير ملت هاى بيرون رفته از مدار اسلام را به اسلام برگرداند.
با توجه به آنچه كه بيان شد، به ارزش گفتار آن متفكر شهيد، كه بارها در سخنرانيها فرياد زد :
حجاب مصونيت است نه محدوديّت پى مى بريم.
آرى حجاب براى زن و براى شوهر او، و خانواده اش، و جامعه، و بخصوص جوانان و آنان كه ازدواج نكرده اند، مصونيت از هزاران خطر، و انواع فساد و افساد، و مانع از هم پاشيده شدن كانون گرم خانواده هاست. محققين فرموده اند مسئله پوشش زن و حجاب او در چهارده آيه قرآن مطرح است، و برخى را عقيده بر اين است كه از نزديك بيست و پنج آيه اين معنا استفاده مى شود. اميرالمؤمنين (عليه السلام) خطاب به حضرت مجتبى و در حقيقت خطاب به تمام مردم فرمودند : محرم نامحرمى را جداً مراعات كن، زيرا اين برنامه براى تو و همه زنان نامحرم مصونيت از افتادن در خيال گناه و خود گناه است، و اگر قدرت دارى كه زنان خانواده تو مردى غير تو را نشناسند، اين برنامه را انجام بده. [1]
راوى مى گويد در يك روز بارانى با رسول خدا در بقيع نشسته بودم، زنى سواره بر الاغ از كنار ما گذشت، دست الاغ در گودالى فرو رفت و زن از مركب بزير افتاد، رسول حق (صلى الله عليه وآله وسلم) رو برگرداند، عرضه داشتم خود را با شلوار پوشانده، حضرت سه بار براى اين گونه زنان طلب مغفرت كردند، و فرمودند اى مردم اينگونه پوشش برگيريد كه پوشاننده ترين لباس براى بدن است، و زنان خود را به وقت بيرون رفتن از خانه با چنين جامه اى بپوشانيد. [2]
مقنعه، جلباب، عباء، عناوينى است كه در آيات و روايات براى پوشش زن بكار رفته. زن بايد خود را بنده حق بداند، و نمك حق را نسبت به خود رعايت كند، و رعايت نمك منعم و مالك حقيقى، و ربّ واقعى، به اين است كه از عظمت او حساب ببرد، و به قيامت و محاكمات او توجه داشته باشد، و با تمام وجود از فرمانهاى حضرتش كه در قرآن، و در زبان انبياء و امامان آمده پيروى كند تا خود و خانواده و جامعه اش از مضرّات بدحجابى و بى حجابى در امان بماند.
و امّا من خاف مقام ربَّه و نهى النَّفس عن الهوى فانَّ الجنَّة هى المأوى. [3]
هر كس از مقام حضرت ربّ ترسيد، و خود را از هوا و تمايلات بى قيد و شرط نگاه داشت، همانا بهشت جاى اوست. متأسفانه عده اى از دختران و زنان اين زمان در چهار گوشه جهان، از مكتب بى بند و بارى پيروى مى كنند، و شهوات و تمايلات خود را آزاد نموده، و سفره اى از فساد و افساد پهن كرده اند كه در تاريخ گذشته سابقه نداشته، و با كمال اسف گروهى از دختران و زنان كشورهاى اسلامى و امّت رسول حق، از آنان تقليد مى كنند.
اميرالمؤمنين (عليه السلام) در رابطه با اين زنان فرموده : يَظْهَرُ فى آخِرِ الزَّمانِ وَ اقْتِرابِ السّاعَةِ وَ هُوَ شَرُّ الاَْزْمِنَةِ، نِسْوَةٌ كاشِفاتٌ عارِياتٌ، مُتَبَرِّجاتٌ، مِنَ الدّينِ خارِجاتٌ، فِى الْفِتَنِ داخِلاتٌ، مائِلاتٌ اِلَى الشَّهَواتِ، مُسْرِعاتٌ اِلَى اللَّذّاتِ، مُسْتَحِلاّتُ الْمُحَرَّماتِ، فى جَهَنَّمَ خالِداتٌ. [4]
در آخر زمان، و نزديكى قيامت، كه بدترين زمانهاست، زنانى ظاهر مى شوند با اين خصوصيات : بى حجاب و برهنه از پوشش لازم، جلوه دهنده زينت و زيبائى در كوچه و بازار، خارج از دين، داخل در فتنه، راغب به شهوات، سرعت گيرنده به سوى لذات، حلال شـمرنده محرمات الهى، كه اين زنان با اين اوصاف در جهنم ابدى و دائمى هستند. واقعيتى بهت آور در روزنامه پرتيراژ كيهان، كه شماره آن را به ياد ندارم خواندم :
خانم جوانى، نمونه همانها كه در روايت اميرالمؤمنين آمده، بر اثر آزادى از سبك غربى، و به خاطر آمد و رفت دوستان شوهرش به خانه، و در معرض بودن وى با سر برهنه و بدن نيمه عريان، و رفت و آمد به مجالس مختلط از مرد و زن، با داشتن يك دختربچه سه ساله، دل به جوانى بست، و در آرزوى رسيدن به او برآمد، جوان غرق شهوت، و هرزه بى دين، كه زن جوان شوهردار بيشتر باعث تحريك او شده بود، به زن گفت اين كودك مانع برنامه ماست، بايد از ميان برداشته شود!!
نزديك به چهار ماه در رابطه با طفل معصوم بين عاشق و معشوقه از خدا بى خبر، و آن دو حيوان صفت درگيرى بود، بناچار مادرى كه كانون مهر و عاطفه، و منبع رحمت و رأفت آفريده شده، بر اثر شهوت، و ميل به آغوش ديگران هويت مادر بودن را فراموش كرد، و دخترك موطلائى و زيبا و بى گناه را به حمام خانه برد و او را با دست جهنمى خود خفه كرد، تا مزاحم شهوت و شهوترانى از ميان برداشته شود، و جوان نامحرم آلوده اى براى چند لحظه به كام دل برسد، و زن شوهردارى در كمال بى عفتى براى چند دقيقه به لذت جنسى دست يابد، و تا ابد دامن آلوده كند، و شوهر بيچاره را براى هميشه به داغى سوزنده، و مصيبتى جانكاه دچار نمايد.
اگر شوهر اين زن غيرت به خرج مى داد، و از اينكه زن جوان زيبايش آزاد در دسترس هر ديده اى قرار بگيرد، و همه بتوانند او را در زيبائى و زينت و عشوه گرى و طنازى ببينند مانع مى شد، طفلى بى گناه كشته نمى شد، داغى دائمى بر دل پدر قرار نمى گرفت، زن شوهردارى دامن عفتش براى هميشه لكه دار نمى گشت، جوانى بدين صورت به بدبختى و بيچارگى دچار نمى شد، و كانون گرم خانواده اى جوان و تازه ازدواج كرده از هم نمى پاشيد، آرى حجاب مصونيت است نه محدوديت. ديدگاه برجستگان غرب نسبت به اوضاع جامعه غربى بيزرائيلى از نخستوزيرهاى دولت انگليس، كشورى كه در صف اول فساد و افساد است در مقاله اى نوشت:
من در خطر ارتكاب بسى حركات جنون آميز هستم، ولى مى كوشم كه از يكى از آنها حتماً اجتناب كنم، و قدم در آن نگذارم، و آن ازدواج عشقى است، كه در كوچه و بازار، دخترى را ببينم و خوشم بيايد و بگويم اين زن ايده آل من است. نابخردان گوهرپاك و باقيمت آفرينش را، از حصار عفت و عصمت، و پوشش و حجاب، به عنوان آزادى بيرون كشيدند، و دست او را در هر برنامه اى كه شهوات اقتضا كند باز گذاشتند، سپس به عنوان فرار از ازدواج عشقى او را دور انداختند، زيرا مشاهده كردند، اين گوهر، قيمت و ارزش خود را از دست داده، و هر لحظه با كسى، و هر زمان در آغوش نامحرمى، و هر آن در برنامه اى خلاف عفت و ادب و مخالف وقار و انسانيت دست و پا مى زند.
خانم الزيمارى كه از شعرا و نويسندگان كشور سوئد است در مقاله مهمى در روزنامه اكسپرس درباره جامعه اروپا نوشته : مردها وفا و صميميت را نمى دانند، با حقه بازى زنان و دختران را به زانو درمى آورند! بايد به اين خانم گفت، از زمانى كه جنس زن را به لجن بى عفتى و فضاى بى بند و بارى، و بدحجابى و بى حجابى سوق داديد، و او را به عنوان آزادى، به اسارت شهوات و تمايلات بى قيد و شرط درآورديد، و مردان توانستند او را با بدنى نيمه عريان، و در طنازى و عشوه گرى در هر كجا كه خواستند سهل و آسان ببينند، وفا و صميميت نسبت به همسر خود و خانه و خانواده را از دست دادند، و تبديل به افرادى حقه باز و مكار و حيله گر و كلاهبردار شدند.
عوارض بدحجابى و بى حجابى، و آزادى زن در روابط با هر كه دلش بخواهد يكى دوتا نيست، و محصولات تلخ اين مسئله عددى كامپيوترى است. مردان با ديدن اين مناظره دست از همسران خود كشيدند، و به قول معروف از زير بار مخارج خانه كه مسئوليتى بر دوش آنان بود فرار كرده، و براى ارضاء خود روى به بازار آزاد آوردند، و جوانان بى زن، چون فرونشاندن شعله شهوت را ارزان ديدند، از تشكيل زندگى و ازدواج سر باز زده، دنبال چشم چرانى و صيد ناموس مملكت رفتند، بدينگونه نظام خانواده در غرب و در مقلدان شرقى آنان از هم پاشيد و اوضاعى شبيه اوضاع جنگل بوجود آمد. خانم الزيمارى در مقاله خود اضافه مى كند : هم اكنون در سراسر سوئد دوشيزگانى زيبا هستند، كه در آرزوى شوهرند، و بسيارى از آنها اجباراً با مردها دوست مى شوند.
آرى در انتظار شوهرند ولى شوهر پيدا نمى شود، چون جوانان به هر شكلى كه مايل باشند به جنس زن دسترسى دارند، و خود را نيازمند به ازدواج نمى بينند، و بسيارى از مردان زن دار هم از زن خود جدا شده، تا آزادانه بتوانند به تمايلات خود پاسخ دهند!! باز خانم الزيمارى مى نويسد : من به دختران توصيه مى كنم كه پيش از ازدواج با هيچ مردى ارتباط برقرار نكنند. چه درخواست مهمى از دختران دارد، درخواستى كه با وضع فعلى زن در جهان، و بى بند و بارى مرد در جامعه غربى عملى نيست، جهان اگر بخواهد به صلاح و سداد برسد، بايد مقررات شرعى و فطرى و انسانى اسلام را در رابطه با زن به اجرا بگذارد، و در رأس همه دستورات، زن را به حجاب و پوشش مناسب بازگرداند، و عفت و عصمت و وقار و حياء او را به او برگرداند، كه در غير اين صورت، راه درمانى براى اين همه مفاسد خانمانسوز وجود ندارد.
ستمى كه غرب به زن روا داشته، در تاريخ بشر نظير ندارد، نيت و اراده و همت زن را به سوى عشوه گرى و طنازى، و به بيراهه كشيدن مردان، و جلوه كردن در كوچه و بازار و فساد در شئون حيات، جهت داده. او را تبديل به كالاى شهوت نموده، و از وجود او براى توليد مال و ثروت، و ارضاء شهوات بهره بردارى مى كند.
على (عليه السلام) در نهج البلاغه فرموده : اِنَّ الْبَهائِمُ هَمُّها بُطُونُها، وَ اِنَّ السِّباعَ هَمُّها الْعُدْوانُ عَلى غَيْرِها، وَ اِنَّ النِّساءَ هَمُّهُنَّ زِينَةُ الْحَياةِ الدُّنْيا وَ الْفَسادُ فيها، اِنَّ الْمُؤْمِنينَ مُسْتَكينُونَ، اِنَّ الْمُؤْمِنينَ مُشْفِقوُنَ، اِنَّ الْمُؤْمِنينَ خائِفُونَ. [5]
همت حيوانات شكم، و همت درندگان مخاصمه و دشمنى با غير، و همت زنان آرايش زندگى و فساد در دنياست. اين مردان و زنان باايمانند كه تسليم اوامر پروردگارند، و اهل رأفت و مهربانى، و خداترس هستند. برنامه اى از حضرت حسين (عليه السلام) نقل شده، حضرت حسين قبل از رفتن به ميدان به حضرت زينب فرمود، تمام زيورآلات زنان را جمع كن، چون من شهيد شدم و دشمن به جانب خيمه ها آمد، آنها را بسوى آنان بريز، اين دنياداران بى خبر، و ماديگرايان بدبخت وقتى مشغول جمع كردن آنها شدند، شما در محل امنى پناه بگيريد تا از ديد نامحرمان دور باشيد!! مى گويند به وقت حمله يزيد با چوب خيزران به لب و دندان حضرت حسين (عليه السلام)، كنيزى در دستگاه او حضرت زهرا(عليها السلام) را پريشان و غصه دار در خواب ديد، كه سخت از يزيد و عمل او شكايت مى كند، كنيزك از خواب پريد، و به خاطر ترس و وحشت و اضطراب و دستپاچگى بدون مقنعه و چادر، به مجلس يزيد آمد و فرياد برداشت، يزيد وقتى او را به اين حال ديد با عباى خود او را پوشاند و عربده زد، كه چرا با سر و صورت برهنه به مجلس نامحرمان درآمدى ؟! چقدر عجيب است كه يزيد بى دين، شرابخوار، سگ باز، ميمون باز طاقت سر برهنه بودن كنيز خود را نداشت، و با عباى خود او را پوشاند و از مجلس نامحرمان دور كرد، ولى عجيب تر از او مردانى هستند كه نسبت به ناموس خود غيرت نشان نمى دهند، و او را با روى باز و موى باز و در حال آرايش به همه جا مى فرستند و با خود به همه جا مى برند!! رسول حق (صلى الله عليه وآله وسلم) درباره غيرت فرمود : اِنَّ الْغَيْرَةَ مِنَ الاْيمانِ. [6]
غيرت از ايمان انسان به خدا و روز قيامت است. امام صادق (عليه السلام) فرمود : اِنَّ اللّهَ غَيُورٌ يُحِبُّ كُلَّ غَيُور وَمِنْ غَيْرَتِهِ حَرَّمَ الْفَواحِشَ ظاهِرَها وَ باطِنَها. [7]
همانا خداوند غيور است، و هر غيورى را دوست دارد، و از غيرت اوست كه زشتى هاى ظاهر و باطن را حرام كرده است. حجاب و نظر بازى از نظر قرآن بدحجابى و بى حجابى كارى بسيار زشت و مفاسدش فراوان است، حرمت بدحجابى و بى حجابى از غيرت خدا است، خوشا به حال انسانى كه به دنبال حق نسبت به ناموسش غيرت نشان دهد. از آنجائى كه مرد و زن از رفت و آمد در كوچه و بازار، و خانه اقوام و شركت در اجتماعات، و مدارس و دانشگاهها براى تحصيل علم، و سفرهاى زيارتى و سياحتى چاره اى ندارند، جهت حفظ سلامت فكرى و روانى و قلبى مرد و زن، يك دستور واجب در رابطه با زنان، و يك فرمان واجب در رابطه با هر دو در قرآن مجيد آمده. اما در رابطه با زنان :
يا ايّها النّبى قل لأزواجك و بناتك و نساء المؤمنين يدنين عليهنّ من جلابيبهنَّ ذلك ادنى ان يعرفن فلا يؤذين و كان الله غفوراً رحيماً. [8]
اى پيامبر، به زنان و دختران خود، و به تمام زنان اهل ايمان بگو خويشتن را به چادر بپوشانند، تا به پاكى و عفت شناخته شوند، و از تعرض چشم چرانان، و هوس رانان مصون مانده، آزار نبينند، خداوند در حق عبادش آمرزنده و مهربان است. اما در رابطه با مرد و زن :
قل للمؤمنين يغضّوا من ابصارهم و يحفظوا فروجهم ذلك أزكى لهم انّ الله خبير بما يصنعون. [9]
و قل للمؤمنات يغضضن من ابصارهنّ و يحفظن فروجهنَّ. [10]
اى رسول من مردم مؤمن را بگو، چشم از نگاه به نامحرمان بپوشند، و اندام شهوت را از حرام الهى حفظ كنند، كه اينگونه عمل كردن، براى آنان پاكيزه تر است، همانا خدا بر هر چه انجام دهيد آگاه است. و اى نبى من، به زنان باايمان بگو ديده از نگاه ناروا بپوشند، و اندام خود را از عمل زشت حفظ نمايند. امام صادق (عليه السلام) فرمود : عيسى به اصحابش گفت : اِيّاكُمْ وَالنَّظْرَةَ فَإِنَّها تَزْرَعُ فِى الْقَلْبِ الشَّهْوَةَ، وَ كَفى بِها لِصاحِبِها فِتْنَةً، طُوبى لِمَنْ جَعَلَ بَصَرَهُ فى قَلْبِهِ وَ لَمْ يَجْعَلْ بَصَرَهُ فى عَيْنِهِ. [11]
بر حذر باشيد از نگاه آلوده، كه در زمين قلب ميل به حرام مى كارد، و براى نظرانداز فتنه ايجاد مى كند، خوشا به حال كسى كه ديده اش را در دل قرار داده، و ديده سر را براى امور لازم قرار داده. اميرالمؤمنين (عليه السلام) فرمود : لَيْسَ فِى الْبَدَنِ شِىْءٌ أَقَلَّ شُكْراً مِنَ الْعَيْنِ فَلا تُعْطُوها سُؤْلَها فَتَشْغَلَكُمْ عَنْ ذِكْرِ اللّهِ عَزَّ وَ جَلَّ. [12]
چيزى در بدن كم شكرتر از چشم نيست، آن را از خواسته اش محروم كنيد، كه شما را از ياد خداى بزرگ بازمى دارد. رسول حق (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود : لِكُلِّ عُضْو حَظٌّ مِنَ الزِّنا، فَالْعَيْنُ زِناهُ النَّظَرُ. [13]
براى هر عضوى بهره اى از زنا هست، و زناى چشم، ديده دوختن به نامحرم است. هنگامى كه به فرموده قرآن دختر شعيب به پدرش در رابطه با موسى گفت : يا اَبَتِ اسْتَأْجِرْهُ اِنَّ خَيْرَ مَنِ اسْتَأْجَرْتَ الْقَوِىُّ الاَْمينُ. پدرم او را اجير كن، همانا از نظر قدرت و امانت بهترين كسى است كه اجير مى كنى. به او گفت : دخترم آرى اين جوانى پرقدرت است، قدرتش را از كنار زدن آن صخره بزرگ دانستى، امين بودنش را از كجا شناختى ؟ گفت : پدر، از پيش روى او به جانب خانه مى آمدم، به من گفت از دنبال من حركت كن، اگر راه را به خطا رفتم تذكّر بده، ما مردمى نيستيم كه از پشت سر، زنان را با ديده خود دنبال كنيم. [14]
رسول حق (صلى الله عليه وآله وسلم) فرمود : مَنْ مَلاََ عَيْنَهُ مِنْ حَرام مَلاََ اللّهُ عَيْنَهُ يَوْمَ الْقِيامَةِ مِنَ النّارِ اِلاّ اَنْ يَتُوبَ وَ يَرْجِعَ. [15]
هر كس ديده اش را از حرام پر كند، خداوند در قيامت ديده اش را از آتش پر نمايد، مگر اينكه توبه كند، و از عمل خود برگردد. رسول الهى از حضرت حق نقل مى كند : اَلنَّظَرُ سَهْمٌ مَسْمُومٌ مِنْ سَهامِ اِبْليسَ، مَنْ تَرَكَها مِنْ مَخافَتى اَبْدَلْتُهُ ايماناً يَجِدُ حَلاوَتَهُ فى قَلْبِهِ. [16]
نظر حرام، تيرى مسموم از تيرهاى ابليس است، هر كس از ترس من ديده از نامحرمان بپوشد، به جاى آن ايمانى به او بدهم كه لذت آن ايمان را در قلب خود بيابد. محرمان زن از نظر قرآن مجيد كتاب خدا كه كتاب هدايت، و مايه سعادت، و سازنده شخصيت، و آورنده خير دنيا و آخرت براى مردم است، در يك آيه آنان را كه به زن محرم هستند معرفى مى كند، تا براى زنان روشن باشد در مقابل چه كسانى آزاد، و در برابر چه افرادى بايد زيبائى و زينت خود را بپوشانند. . . .
و لا يبدين زينتهنّ الاّ ما ظهر منها، و ليضربن بخمرهنّ على جيوبهنّ و لا يبدين زينتهنّ الاّ لبعولتهنّ، او آبائهنّ، او آباء بعولتهنّ، او ابنائهنّ، او ابناء بعولتهنّ او اخوانهنّ او بنى اخوانهنّ او بنى اخواتهنّ، او نسائهنّ او ما ملكت ايمانهنّ او التّابعين غير اولى الإربة من الرجال او الطفل الذين لم يظهروا على عورات النّساء، و لا يضربن بارجلهنّ ليعلم ما يخفين من زينتهنّ و توبوا الى الله جـميعاً ايّه الـمؤمنون لعلّكم تفلحون. [17]
و زينت و آرايش خود، جز آنچه قهراً ظاهر مى گردد، براى بيگانگان و نامحرمان آشكار نسازند، و بايد سينه و بر و دوش خود را با مقنعه بپوشانند، و زينت و جمال خود را آشكار و ظاهر ننمايند جز براى :
1 ـ شوهران 2 ـ و پدران 3 ـ و پدران شوهر 4 ـ و پسران خود 5 ـ و پسران شوهر 6 ـ و بـرادران خـود 7 ـ و پسـران بـرادر 8 ـ و پسـران خـواهـر 9 ـ و زنـان امت 10 ـ و كنيزان ملكى خود 11 ـ و مردانى كه به زنان هيچ رغبتى ندارند 12 ـ و يا كودكى كه هنوز آگاهى بر مسائل زنان ندارد، از غير اينان احتراز لازم، و پوشش و حجاب واجب است، و در هنگام حركت آنگونه پاى بر زمين نزنند، كه زينت پنهان پايشان از جانب نامحرمان دانسته شود، اى اهل ايمان همه شما به درگاه حق توبه كنيد تا هماى فلاح و رستگارى و پيروزى را در آغوش بگيريد. زنان مسلمان، دختران امّت محمد (صلى الله عليه وآله وسلم) به خاطر دنيا و آخرت خود، فرامين حكيمانه حق را گردن نهيد، و مردان باغيرت، و جوانان بزرگوار ناموس خود را از تعرّض هوس بازان، با پوشش اسلامى، و حجاب قرآنى حفظ نمائيد، بگذاريد همسرتان همسر شما باشد، نه اينكه همگان از جمال و زيبائى و زينت و بدن او لذت ببرند، كه اين خلاف غيرت، و جوانمردى و اخلاق و شرف، و وجدان و مروّت است.
( ما اصابك من حسنة فمن اللّه و ما اصابك من سيّئة فمن نفسك ) نساء / 79 14 امنيت در زندگى خوبيها و بديها انسان موجودى مركّب از عقل و قلب و نفس و جسم است.
براى هر يك از نواحى وجود انسان خوبيها و بديهائى وجود دارد، همه خوبيها از جانب حق، و تمام بديها سرچشمه اش خود انسان است. از جانب وجود مقدسى كه در قرآن مجيد به اوصافى چون رحيم، رحمن، رب، ودود، غفور، كريم، لطيف، رؤوف، بارى، مصوّر، قدوس، عزيز، ياد شده جز خير و خوبى و رحمت و بركت صادر نمى شود. جهل و حقد و حسد و كينه و كم ظرفيتى، و حرص و طمع، و سستى و تنبلى، غير از بدى و شرّ و خسارت و زيان محصولى ندارد. معرفت و دانش، بصيرت و بينش، حداقل به اندازه اى كه چرخ زندگى را بگرداند، و حيات باطنى و ظاهرى را غرق نور و روشنائى كند، و امور زن و فرزند را اداره نمايد، و ديدى صحيح نسبت به هستى و عالم وجود، به انسان بدهد، كسبش براى انسان از جهتى واجب عينى و از جهت ديگر واجب كفائى است. تحصيل مسائل اصولى مانند معرفت به حق، علم به قيامت، شناخت نبوت و ولايت، امرى ضرورى و واجب عينى است، كسب مسائل فقهى، و علوم مادى در حدّ نياز واجب كفائى است. علم ودانش،معرفت وبينش،لقمه لذيذ، وخيروخوبى پرقدرتى است كه حضرت حق همراه باتوفيق لازم براى رشد وكمال عقل وقوه درك انسان قرار داده است. عقل كه خودخيرى ازجانب حق است،وقتى با خير ديگركه توفيقومعرفت است رفاقت كند، دريائى ازنور در باطنوجود، بوجودمى آيد كه اين نورانيتوصفا، قسمتى از امنيت باطن را تأمين مى كند، واين امنيت بطور طبيعى از جانب انسان به زن و بچه سرايت مى نمايد، و آنها هم در جنب انسان از نعمت آرامش باطن برخوردار مى گردند، و در نتيجه فضاى زندگى به نور آرامش تا حدى منوّر مى گردد. دانش دين به اندازه اى كه واجب عينى است، و دانش فقه يعنى آگاهى به حلال و حرام، و دانش مادى به مقدارى كه لازم است، در درجه اوّل براى سرپرست خانواده، كه اداره امور زندگى به دست اوست ضرورى است، و در مرحله بعد در سايه مرد خانه كه تحقق قسمتى از زمـينه هاى لازم به عـهده اوست، براى زن و فرزند، تا در مملكت كوچك خانه ملّتى بامعرفت و بابينش و بابصيرت، و آگاه و بيدار در كنار هم زنـدگى كنند، و از شرّ جهل و زيان بى سوادى، و خسارت نفهمى در امان باشند. آرى معرفت به اندازه سعه وجوديش امنيت ايجاد مى كند، و جهل و بى سوادى زيان و خسارت. جهل و بى سوادى روايات بسيار مهم اهل بيت، جهل را مرگ معنوى، زيانبارتر از لقمه مضر در بدن براى زندگى،بيمارى و رنج،كشنده و لغزش آور، و به بارآورنده بدبختى ابدى، و فاسد كننده معاد، و ريشه فساد در تمام امور، و معدن شر، و دشمن خطرناك انسان، و علّت كفر وضلالت، ومانع قبول موعظه ونصيحت، وموجب افراط وتفريط مى دانند.
اميرالمؤمنين (عليه السلام) مى فرمايد : اَلْجَهْلُ مَوْتٌ . . .، اَلْجَهْلُ داءٌ وَ عَياءٌ، اَلْجَهْلُ يُزِلُّ الْقَدَمَ، اَلْجَهْلُ يُفْسِدُ الْمَعادَ، اَلْجَهْلُ اَصْلُ كُلَّ شَرٍّ، اَلْجَهْلُ مَعْدِنُ الشَّرِّ. [18]
از رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) نشانه هاى جاهل را پرسيدند پاسخ داد : اِنْ صَحِبْتَهُ عَنّاكَ، وَ اِنِ اعْتَزَلْتَهُ شَتَمَكَ، وَ اِنْ اَعْطاكَ مَنَّ عَلَيْكَ، وَ اِنْ اَعْطَيْتَهُ كَفَّرَكَ، وَ اِنْ اَسْرَرْتَ اِلَيْهِ خانَكَ. [19]
اگر با او معاشرت كنى ترا به رنج و زحمت اندازد، اگر از او كناره گيرى نمائى ترا سرزنش مى كند، اگر چيزى به تو ببخشد منت مى نهد، و اگر به او ببخشى ناسپاسى مى كند، و اگر اسرارت را نزد او بگذارى خيانت مىورزد!! خود به حساب برخيزيد كه اگر سرپرست خانواده دچار جهل باشد، و از مسائل معنوى و اصولى، و برنامه هاى مادى و ظاهرى خالى باشد، چه منبعى براى اضطراب و ناامنى، و آزار و اذيت، و رنج و عذاب، در خانه و بيرون خواهد بود ؟ مال و ثروت، خانه و زندگى، زن و فرزند، در كنار جاهل، با خطر و زيان، و خسارت و ناامنى روبرو هستند. اصرار اسلام به كسب معرفت، و تحصيل بينش و بصيرت در امور معنوى و مادى به اندازه اى كه لازم است، براى ايجاد امنيت در باطن و ظاهر است، و به خاطر اين كه زن و فرزند بى گناه انسان، در كنار انسان از آرامش برخوردار باشند، و از جانب انسان ضربه و ضررو خسارت و زيان نبينند، و به دنيا و آخرت آنان لطمه وارد نگردد و هيولاى شقاوت چنگ به گلوى آنان نيندازد. در آثار اسلامى آمده، مسيح با تمام وجود در حال فرار بود، آشنائى از او علّت فرار را پرسيد، فرمود از دست جاهل فرار مى كنم. آرى با تمام وجود از دست جهل و جاهل به پيروى از نبوت، و براى تأمين سعادت دنيا و آخرت بايد فرار كرد.
جاهل با داشتن كيميا فقير، و آگاه و عالم در كنار فقر ثروتمند است.
گر كيميا دهندت بى معرفت گدائى * ور معرفت دهندت بفروش كيميا ر * ور معرفت دهندت بفروش كيميا
ر ور معرفت دهندت بفروش كيميا ر علم و معرفت به فرموده قرآن مجيد دانايان، با نادانان در هيچ زمينه مساوى نيستند.
هل يستوى الّذين يعلمون، و الّذين لا يعلمون. [20]
و به فرموده رسول اسلام(صلى الله عليه وآله وسلم) روزى كه بر من برسد، و دانش و علمى كه مرا به مقام قرب حق برساند به من اضافه نشود، در آن روز دميدن روز بر من مبارك نيست. اِذا اَتى عَلَىَّ يَوْمٌ لا اَزْدادُ فيهِ عِلْماً يُقَرِّبُنى اِلَى اللّهِ تَعالى فَلا بُورِكَ لى فى طُلُوعِ الشَّمْسِ ذلِكَ الْيَوْمَ. [21]
و نيز آن حضرت فرمود : قَلْبٌ لَيْسَ فيهِ شَىْءٌ مِنَ الْحِكْمَةِ كَبَيْت خَرِب، فَتَعَلَّمُوا وَ عَلِّمُوا وَ تَفَقَّهُوا وَ لا تَمُوتُوا جُهّالاً فَإِنَّ اللّهَ لا يُعْذِرُ عَلَى الْجَهْلِ. [22]
قلبى كه چيزى از حكمت در آن نيست چون خانه اى خراب است، ياد بگيريد، و ياد بدهيد، و بفهميد، جاهل از دنيا نرويد، همانا خداوند در قيامت جاهل را معذور نمى داند. اميرالمؤمنين (عليه السلام) در كتاب باعظمت غررالحكم دانش و معرفت را بدين صورت وصف مى كند : علم پيروزى مى آورد، دانش سدّى در برابر آفات و حوادث است، معرفت بالاترين بى نيازى است، دانش چراغ عقل، دليلى نيكو، برترين هدايت، زيبائى آشكار، بهترين انيس، شريفترين حسب، گمشده مؤمن، راهبر حلم، بامنفعت ترين گنج، شريفترين حقيقت است. رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) در يك جمله تمام واقعياتى كه در دنيا و آخرت محصول علم و معرفت است بيان فرموده : اَلْعِلْمُ رَأْسُ الْخَيْرِ كُلِّهِ. [23]
دانش و بينش، بصيرت و معرفت سر تمام خوبيهاست. على (عليه السلام) ثروت مادى و معرفت را با هفت فرق اصولى مى شناساند. 1 ـ دانش و بينش ميراث انبياء و ثروت و مال ميراث فراعنه است، علم با انفاق كم نمى شود، مال با خرج شدن رو به نقصان مى رود، ثروت نياز به نگهبان دارد، معرفت از انسان نگهبانى مى كند، دانش همراه انسان به آخرت منتقل مى گردد، ثروت در دنيا بجا مى ماند، بدست آوردن مال براى همگان ميسّر است، دانش و معرفت و نورانيت و بصيرت مخصوص مردم مؤمن است، تمام مردم در امر دين محتاج صاحب علم و بى نياز از صاحب ثروتند، دانش عبور از صراط قيامت را تقويت، و ثروت جلوى انسان را براى حساب پس دادن مى گيرد. [24]
كشتى خالى در ميان دريا با خطر موج گرفتگى، شكستن، گم شدن، سرنگون شدن روبروست، كشتى پر و سنگين موج شكن، راهرو، مطمئن و همراه با امنيت، و در مسير به مقصد رسيدن است.
كشتى خالى مثل انسان جاهل، و كشتى پر مثل انسان بينا و آگاه و بصير و بامعرفت است. باطنى كه به نور توحيد منوّر است، قلبى كه به حقيقت مطمئن است، دلى كه در گرو قيامت است، و مى داند آن روز، روز فمن يعمل مثقال ذرّة خيراً يره، و من يعمل مثقال ذرّة شراً يره. [25]
است، انسانى كه خود را در دنيا مسافر مى داند، و آخرت را خانه ابدى براى حيات اخروى، آدمى كه تمام نعمت هاى حق را امانت به حساب مى آورد، و خود را نسبت به هر نعمتى موظّف و مسئول مى داند، انسانى كه زن و فرزند، خانه و تجارتخانه، ثروت و مال همه و همه را داده حق مى بيند و خلاصه رابطه اش با تمام برنامه ها از طريق معرفت است چگونه رفتار مى كند ؟ رفتارش عين حكمت، كردارش عين نورانيت، حركاتش محض حقيقت، و برخوردش با همه چيز بخصوص با زن و فرزند بر اساس صلاح و سداد و رأفت و رحمت، و اصالت و كرامت است، از چنين انسانى در خانه و خانواده و در خارج از خانه، دريا دريا امنيت و آرامش مى ريزد، و همه در كنار او مطمئن و راحت و باآرامش و همراه با اعتماد زندگى مى كنند، و اسلام مرد خانه، شوهر زن، و پدر فرزندان را اينگونه مى خواهد. قلب منبع حقايق در آثار اسلامى تعابير عجيبى از قلب شده :
حرم خدا [26] ، چشمه [27] ، امام [28] ، سلطان [29] ،ظرف [30] ، و اوصافى به قلب نسبت داده شده : سلامت، مرض، پاكى، خباثت، نرمى، درشتى، نورانيت، كورى، سرنگونى، اقبال، ادبار، حيات، مرگ، گشادگى، ختم، طبع، زيغ، قسوت، اين تعابير در قرآن مجيد و در كتبى همچون كافى، شافى، بحار، وسائل، مستدرك، تحف العقول، روضة الواعظين، محجة البيضاء، آمده است، و براى هر كدام از اين كلمات معنائى ذكر شده.
واقعاً قلب ظرف است و ظرفى عجيب، اگر در اين ظرف، ايمان به حق و قيامت، پاكى، نورانيت، حيات، خوف از عذاب، خشيت، اخلاص، رقّت، رأفت، رحمت، محبت، عشق جاى داده شود، صاحب آن از آرامش و اطمينان و امنيت برخوردار خواهد بود، و كلّ كسانى كه با او در ارتباطند در امنيت و سلامت و راحت خواهند بود، و اگر اين ظرف جايگاه طمع، بخل، حرص، حسد، كينه، نفاق، كفر، شرك، قساوت، بدگمانى، و امثال اين اوصاف شود، دارنده چنين قلبى موجودى خطرناك مضرّ، آلوده، پليد، ستمكار خواهد بود و احدى در كنار او امنيت نخواهد داشت.
بايد به جوانانى كه هنوز ازدواج نكرده اند گفت :
اگر قلب خود را آلوده به اين صفات زشت مى بينيد، در صدد اصلاح آن برآئيد، سپس ازدواج كنيد، تا دخترى كه با هزار آرزو از خانه و ديار خود و از آغوش پرمهر مادر و پدر خويش دست برمى دارد و به خانه شما مى آيد و پس از مدتى هم از شما بچه دار مى شود، تا آخر عمرش در كنار شما احساس امنيت و آرامش كند، و بتواند بخوبى به شوهردارى، و بچه دارى مشغول باشد، خانه ناامن، و انسان مخرب امنيت، جهنم و عذاب جهنم است، و واى بر مردى كه همسر و فرزندانش از دست او در امان نباشند، و دائم به تلخى و ناراحتى بگذرانند، و واى بر زنى كه شوهر و فرزندانش از دست او در زحمت و رنج باشند، و او بدون پرواى از حق محيط خانه را تبديل به محيط وحشت و اضطراب كند، و واى بر فرزندانى كه پدر و مادر از دست آنان راحت نيستند، و در كنار آنان امنيت ندارند.
اميرالمؤمنين(عليه السلام) عقيده دارد، اگر انسان قلب را به حق متصل نكند، و آن راظرف ايمان و عشق و محبت به حق قرار ندهد، بلاهاى عجيبى به سر صاحبش مى آورد، در صورت دلگرمى به ذلت طمع دچار شود، و اگر به هيجان طمع آلوده گردد بر اثر هجوم حرص هلاك شود، و اگر به دلسردى گرايد، غصّه او را مى كشد، و اگر مورد غضب قرار بگيرد آتش غيظ شعلهور شود، و اگر به خوشنودى بنشيند، خودنگهدارى را فراموش مى نمايد، و اگر دچار ترس شود، عمرش به پرهيز هدر رود، و اگر در امنيت گشايشى يابد، غرور وجود او را به غارت برد، و اگر به مصيبتى دچار آيد، از خود بيخود شدن او را رسوا نمايد، و اگر مالى به دست آرد، غنا و دارائى او را به طغيان آلوده نمايد، و اگر فقر به او حمله كند، بلا و ناراحتى سرگرمش كند، و اگر گرسنگى به او فشار آورد، ضعف وى را زمين گير كند، و اگر در سيرى افراط كند، شكم پرستى راه نفس بر او ببندد، كه هر كمى براى چنين انسانى زيانبار و هر اضافه اى براى او فسادآور است. [31]
كلام عجيبى از رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلم) در رابطه با سلامت و بيمارى قلب نقل شده : فِى الاِْنْسانِ مُضْغَةٌ اِذا هى سَلِمَتْ وَ صَحَّتْ سَلِمَ بِها سائِرُ الْجَسَدِ، فَاِذا سَقِمَتْ سَقِمَ بِها سائِرُ الْجَسَدِ وَ هِىَ الْقَلْبُ. [32]
در انسان پاره گوشتى است، كه اگر سالم و صحيح باشد، بقيه جسم سالم، و اگر بيمار باشد ساير اعضا و جوارح بيمار است و آن پاره گوشت جز قلب چيزى نيست. و نيز آن حضرت فرمود : اِنَّ لِلّهَ تَعالى فِى الاَْرْضِ اَوانِىَ اَلا وَ هِىَ الْقُلُوبُ، فَاَحَبُّها اِلَى اللّهِ اَرَقُّها وَ اَصْفاها وَ اَصْلَبُها، اَرَقُّها لِلاِْخْوانِ، وَ اَصْفاها مِنَ الذُّنُوبِ، وَ اَصْلَبُها فى ذاتِ اللّهِ. [33]
براى خداوند در زمين ظرفهائى است، بدانيد كه آن ظرفها قلوب است، محبوبترين آن قلوب، نرمترين و صافترين و محكم ترين آنهاست، نرمترين دل نسبت به برادران ايمانى، صافترين آنها از گناه، و محكم ترين قلب نسبت به حضرت حق. از اميرالمؤمنين (عليه السلام) كلام بسيار بسيار مهمى در رابطه با سلامت قلب روايت شده :
لا يَسْلَمُ لَكَ قَلْبُكَ حَتّى تُحِبَّ لِلْمُؤْمِنينَ ما تُحِبُّ لِنَفْسِكَ. [34]
قلبت براى تو سالم نمى شود، مگر براى مردم مؤمن دوست داشته باشى آنچه را براى خودت دوست دارى. چه راه عجيبى براى سلامت دل پيشنهاد شده، چه سخن نورانى و حكيمانه اى از سر حلقه اولياء و عاشقان نقل شده ؟! آرى انسان اگر براى ديگران آنچه را براى خود مى خواهد بخواهد، دل به تدريج از تمام رذائل و آلودگيها پاك مى شود، و تبديل به قلب سليم مى شود. در اين وقت عرصه گاه قلب از ايمان و عشق و رأفت و رحمت و كرامت و اخلاص موج مى زند، و همگان بخصوص زن و بچه در كنار انسان از خير دنيا و آخرت بهره مند مى شوند. جوانانى كه ازدواج نكرده اند اگر در قلب خود عيب و نقص مى بينند، به اصلاح آن قيام كنند، ورنه پس از ازدواج زن و فرزند را دچار ستم مى كنند، و مردانى كه ازدواج كرده اند، اگر در فضاى دل خود تيرگى رذائل را مشاهده مى كنند، به علاج آن برخيزند، و گرنه زن و فرزند از آنان در امان نخواهند بود، و اين حقيقت را همه بدانند، كه عذاب برزخ دامنگير آن مردمى است كه زن و فرزندشان در جنب آنان به خاطر آلوده بودن به كژ خلقى و سوء عمل، در راحت و امنيت نبودند. عقل اگر با دانش تغذيه شود، و قلب اگر به اخلاق الهى متخلق گردد، نفس نورانى، و تمام حركات جسم عرشى و ملكوتى گشته، و آدمى تبديل به منبع خير و چشمه فضيلت، و مولّد امنيّت مى شود، در اين زمينه به آيه اى از كتاب حق قرآن مجيد دقت كنيد :
الّذين آمنوا و لم يلبسوا ايمانهم بظلم اولئك لهم الأمن و هم مهتدون. [35]
آنان كه ايمان آوردند، و ايمان خود را كه حقيقتى قلبى است به ستم نيالودند، براى آنان ايمنى است، و هم اينان بسر منزل سعادت هدايت شده اند. آرى چنانكه در اول بحث گفته شد، تمام خوبيها از خدا، و همه زشتى ها از خود انسان است. با روى آوردن به حق به وسيله انبياء، قرآن، امامان، عالمان ربانى، و بكارگيرى قواى ظاهرى و باطنى، مى توان تمام خوبيها را كسب، و زشتى ها را از صفحه وجود زدود.
چون خوبيها كسب شد، وظيفه انسان است خوبيها را تا جائى كه قدرت دارد به ديگران بخصوص به زن و فرزند منتقل كند، كه بى تفاوتى در اين زمينه گناهى بزرگ و موجب عقاب حق است. ائمه ما فرموده اند نه با زبان بلكه با اعمال خود براى ديگران سرمشق شويد، كه هرگاه هر كس زيبائيها و جمال باطن را در انسان ببيند، مشتاق كسب آن مى شود.
مرد خانه بايد براى همسر و فرزندانش حجت خدا باشد، مرد خانه بايد در خانه اسوه حسنه باشد، مرد خانه در خانه بايد الگوى زيبائيهاى معنوى و اخلاقى و عملى براى زن و فرزند باشد، و مرد خانه اينگونه نمى شود، مگر اينكه عقل و قلب و نفس و جسم را تا جائى كه قدرت دارد از علم و اخلاق و صافى و پاكى و تقوا و درستى و عمل صالح تغذيه كند، تا خانه اش و اهل او شعبه اى از خانه اهل بيت، و جلوه اى از اولياء حق شود. اينجاست كه ضرورت شركت در مجالس مفيد مذهبى، و رفت و آمد به مساجد، و همنشينى با فقيه در دين و عالم ربانى حسّ مى شود، كه دورى از اين واقعيات منشأ تشديد جهل، و ظهور بيماريهاى قلبى، و انحرافات نفسى و عملى است.
با جلوه وحى در قرآن، و آثار نبوت انبياء و امامت امامان در كتابهاى پرارزش و محكم، و با بودن اين همه مساجد و مجالس مذهبى، و در اختيار بودن عالمان ربانى براى پيمودن راه خدا و طريق سلامت، و رسيدن به كمالات و تحصيل خير دنيا و آخرت، براى احدى در پيشگاه خدا، در دنيا و برزخ و محشر عذر و حجّتى نخواهد بود. عذاب در عرصه گاه قيامت آتش فردا، افروخته شده جهل، و فساد قلب، و انحرافات عملى است. اين خداى مهربان نيست كه عذاب را اجباراً براى هر كس خواسته اراده كند، اين گناه و زشتى و رذائل اخلاقى است كه در آخرت به صورت عذاب و آتش ظهور مى كند، و وجود گناهكار را اسير خود مى نمايد.
اگر گناه و معصيت، و انكار و كفر، و عناد با حق نبود، از عذاب برزخ و قيامت هم خبرى نبود. در دعاى شريف كميل آمده : به طور قطع و يقين مى دانم اگر حكم تو به عذاب اهل انكار و خلود معاند و دشمن در جهنم نبود، تمام آتش را سرد و سلامت مى نمودى، و براى احدى در عذاب جا و مقام نبود، ولى قسم ياد كردى كه جهنم را از كافران، و ناسپاسان پر كنى. بنابراين مردم هستند كه با آلوده شدن به گناه و معصيت، براى خود عـذاب فراهم مى كنند، نه خداوندى كه رحمت و عفو و مغفرت و كرم است، و براى آراسته شدن بندگانش به حسنات كه نتيجه اش امنيت دنيا و آخرت است تمام وسائل لازم را فراهم آورده است. در هر صورت مرد و زن سعى كنند با كمك ايمان و اخلاق و عمل صالح و صفا و وفا، و راستى و درستى، و حلم و صبر، و حوصله و بردبارى امنيت قابل قبولى در زندگى دنيا براى خود و فرزندانشان، و ارحام و اطرافيانشان فراهم كنند، تا به سبب اين امنيت در روز قيامت هم از امنيت و آرامش برخوردار شوند، كه به فرموده رسول حق : الدُّنْيا مَزْرَعَةُ الاْخِرَةِ. دنيا كشتزار آخرت است. و به فرموده حضرت باقر (عليه السلام) وَ لَنِعْمَ دارُ الْمُتَّقينَ. [36]
و هر آينه دنيا نيكو منزلى براى اهل تقوا است. اهل تقوا از تمام برنامه هاى دنيا توشه آخرت مى سازند، و با دنياى خود، آخرت خويش را آباد مى كنند، در دنيا خوش و در آخرت خوشتر هستند. عبد اللّه ابن يعفور كه از شخصيت هاى كم نظير اسلامى است مى گويد : به حضرت صادق (عليه السلام) عرضه داشتم ما عاشق دنيا هستيم، حضرت فرمود با دنيا چه مى كنيد، گفتم از آن براى ازدواج، حج، خرجى زن و بچه، رسـيدگى به برادران مؤمن، و صدقه دادن استفاده مى كنيم، حضرت فرمود : اين از دنيا نيست، از آخرت است. ملاحظه كنيد اهل ايمان و تقوا، تجارت و كسب و زراعت و درآمد دارند، ازدواج مى كنند، خانه و زندگى را به نحو احسن اداره مى نمايند، به مردم رسيدگى مى كنند، به سفرهاى زيارتى مى روند، صدقه مى پردازند و خلاصه دنيا را در فضائى از سلامت و امنيت و ايمان و اخلاق خوش مى گذرانند، و به دنبال آن از آخرتى خوشتر و بهتر بهره مند مى شوند. اى كاش همه خانه ها داراى امنيت و سلامت بود، اى كاش ايمان و اخلاق و عمل صالح حاكم بر خانه ها بود، اى كاش تمام مرد و زن آراسته به حسنات و پيراسته از رذائل بودند، تا براى احدى مشكل پيش نمى آمد، و همگان در سايه يكديگر به سلامت و آرامش زندگى مى كردند، و از مواهب الهى با لذت و خوشى بهره مى بردند. امام ششم (عليه السلام) مؤمن واقعى را در روايتى مهم معرفى مى كند، كه در قسمتى از آن روايت فرموده : النّاسُ مِنْهُ راحَةٌ وَ نَفْسُهُ مِنْهُ فى تَعَب. [37]
تمام مردم از مؤمن راحت، و خود مؤمن بخاطر ايجاد اين امنيت و راحتى، در زحمت است. پدران و مادران صالح زن وشوهرى كه آراسته به حسنات وپيراسته از سيئات و رذائل هستند، نسبت به هم منبع آرامش وامنيت، وبراى فرزندان خود عامل رشد وكمال وآسايش و راحتند. هيچ گاه نسبت به نياز فرزندانشان، بى تفاوت نيستند، به وقت نياز به محبت، نياز به مخارج مادى، نياز به تحصيل و درس، نياز به رفت و آمد منطقى، نياز به گردش و تفريح، نياز به ازدواج، با كمال محبت و مهر و عاطفه، و وقار و ادب به پاسخ گوئى برمى خيزند، و اگر نسبت به برخى از نيازها امكان نداشته باشند، با اخلاق وحوصله و خوش خلقى و خوشروئى عزيزان خود را قانع مى كنند و فرزندان باوقار و باكرامت هم اين معنا را از خانواده قبول مى نمايند.
فرزندان باانديشه و درستكار، اگر احياناً از جانب پدر و مادر به علّت بى توجهى آنان، دعوت به خلاف شدند، با كمال ادب، و رعايت حرمت آنان، از قبول دعوت خوددارى مى كنند، و خود را در معرض خطا و اشتباه قرار نمى دهند، چنانچه مادرى در عهد رسول حق، از مسلمان بودن فرزندش ناراضى بود، و حتى اعتصاب غذا كرد، ولى وقتى شنيد خداوند به اسلام فرزندش راضى، و براى نارضايتى مادر ارزش قائل نيست، اعتصاب غذا را شكست، و نسبت به فرزند سكوت كرد. پدران و مادران در صورتى كه رسول خدا به جنين سقط شده شما توجه مى كند، تا جائى كه فرموده به جنين در كنار در بهشت گفته مى شود : داخل شو، مى گويد، نه تا پدر مادرم پيش از من داخل نشوند وارد نمى شوم [38] ، چرا شما از فرزند برومند خود، اين نعمت و احسان حق به نحو شايسته، در جهات مادى و معنوى جانبدارى نكنيد ؟ اولاد دارى و توجه به او، و پاسخ به نيازهاى انسانى وى تجارتى است كه سود آن در دنيا و آخرت عظيم است.
قال رسول اللّه (صلى الله عليه وآله وسلم) ( من تزوّج للّه و لصلة الرحم توّجه اللّه بتاج الملك ) وسائل چاپ آل البيت ، ج 20 ، ص 51
-------------------------------------------------
[1] -بحار، ج 77، ص 214.
[2] -ميزان الحكمة، ج 2، ص 259.
[3] -نازعات/40 ـ 41.
[4] -وسائل، ج 14، ص 19.
[5] -نهج البلاغه، شرح ابن ابى الحديد، ج 9، باب 153، ص 160.
[6] -ميزان الحكمة، ج 7، ص 357 ـ 358.
[7] -همان مدرك.
[8] -احزاب/59.
[9] -نور/30.
[10] -نور/31.
[11] -بحار، ج 78، ص 284.
[12] -بحار، ج 104، ص 36.
[13] -بحار، ج 104، ص 36.
[14] -بحار، ج 13، ص 32.
[15] -ميزان الحكمة، ج 10، ص 77.
[16] -ميزان الحكمة، ج 10، ص 78.
[17] -نور/31.
[18] -ميزان الحكمة، ج 2، ص 154.
[19] -تحف العقول/28.
[20] -زمر/9.
[21] -ميزان الحكمة، ج 6، ص 449.
[22] -همان مدرك.
[23] -بحار، ج 77، ص 175.
[24] -بحار، ج 1، ص 185.
[25] -زلزال/7 ـ 8.
[26] -بحار، ج 70، ص 25.
[27] -ميزان الحكمة، ج 8، ص 212.
[28] -بحار، ج 70، ص 53.
[29] -ميزان الحكمة، ج 8، ص 216 ـ 218.
[30] -همان مدرك.
[31] -بحار، ج 70، ص 52.
[32] -ميزان الحكمة، ج 8، ص 216 ـ 218.
[33] -همان مدرك.
[34] -بحار، ج 78، ص 8.
[35] -انعام/82.
[36] -بحار، ج 73، ص 107.
[37] -بحار، ج 78، ص 37.
[38] -وسائل، ج 20، ص 14، چاپ آل البيت.
----------------------------
حسين انصاريان

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 محرّم الحرام

 ١ محرّم الحرام ١ ـ آغاز ايّام حزن آل محمد(علیهم السلام)٢ ـ حادثه شعب ابیطالب٣ ـ اولین جمع...


ادامه ...

2 محرّم الحرام

٢ محرّم الحرام ورود كاروان حسینی به كربلابنا بر مشهور در روز دوم محرم سال 61 هـ .ق....


ادامه ...

3 محرّم الحرام

 ٣ محرّم الحرام ١ـ دعوت جهانی اسلام توسط پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله)٢ـ نامه‌ امام حسین (علیه...


ادامه ...

4 محرّم الحرام

٤ محرّم الحرام سخنرانی عبید الله بن زیاد در مسجد كوفهعبید الله بن زیاد حاكم كوفه برای این...


ادامه ...

6 محرّم الحرام

١ـ یاری خواستن حبیب بن مظاهر از بنی اسد٢ـ اولین محاصره آب فرات1ـ یاری خواستن حبیب بن...


ادامه ...

7 محرّم الحرام

 ٧ محرّم الحرام ممنوعیت استفاده از آب فرات برای كاروان امام حسین(علیه السلام)بعد از آنكه عبیدالله بن زیاد،...


ادامه ...

8 محرّم الحرام

ملاقات امام حسین(علیه السلام) با عمر بن سعد در كربلاامام حسین(علیه السلام) به هیچ وجه راضی به...


ادامه ...

9 محرّم الحرام

١ ـ محاصره خیمه‌های امام حسین(علیه السلام) در كربلا٢ ـ رد امان نامه شمر توسط حضرت ابوالفضل...


ادامه ...

10 محرّم الحرام

١ـ عاشورای حسینی٢ـ وفات حضرت امّ سلمه (سلام الله علیها)٣ـ هلاكت عبیدالله بن زیاد٤ـ قیام حضرت مهدی...


ادامه ...

11 محرّم الحرام

١ـ حركت كاروان اسیران از كربلا٢ـ برگزاری مجلس ابن زیاد ملعون1ـ حركت كاروان اسیران از كربلاعمربن سعد...


ادامه ...

12 محرّم الحرام

١ـ دفن شهدای كربلا٢ـ ورود کاروان اسرای کربلا به كوفه٣ـ شهادت امام سجاد‌(علیه السلام)1ـ دفن شهدای كربلاروز...


ادامه ...

13 محرّم الحرام

١ـ اسرای اهل بیت‌(علیهم السلام) در مجلس ابن زیاد٢ـ نامه عبیدالله بن زیاد به یزید٣ـ شهادت عبدالله...


ادامه ...

15 محرّم الحرام

 ورود نمایندگان طایفه «نَخَع» به مدینه و پذیرش دین اسلامرسول گرامی اسلام‌(صلی الله علیه و آله) در...


ادامه ...

19 محرّم الحرام

حركت كاروان اسیران كربلا از كوفه به طرف شام یزید ملعون در جواب نامه عبیدالله بن زیاد به...


ادامه ...

20 محرّم الحرام

مراسم عروسی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)بنا بر قول مشهور شب بیست و یكم محرم سال...


ادامه ...

25 محرّم الحرام

١ـ شهادت سيّد الساجدین علی بن الحسین‌(علیهما السلام)٢ـ قتل «محمد امین» به دستور برادرش «مأمون»1ـ شهادت سيّد...


ادامه ...

26 محرّم الحرام

١ـ شهادت علی بن الحسن المثلث‌٢ـ محاصره شهر مكه و سنگ باران كعبه توسط سپاه یزید1ـ شهادت...


ادامه ...

28 محرّم الحرام

١ـ رحلت حذیفه بن یمان٢ـ ورود كاروان اسرای اهل بیت‌(علیهم السلام) به بعلبك٣ـ تبعید امام جواد‌(علیه السلام)...


ادامه ...
01234567891011121314151617

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page