براي به دست آوردن علم و دانش و پرورش استعدادهاي فطري، كه لازمه رسيدن به كمالات و فضايل والاي انساني است، به تمركز فكر، آرامش خاطر، شوق و اشتياق نياز است؛ مواجهه جوانان و نوجوانان با صحنههاي هوسانگيز بانوان بدحجاب، يكي از عوامل بسيار مهم كاهش يا زوال اين امور ميباشد كه آسيبها و مصائب بزرگي را براي آنان و خانوادههايشان و در نتيجه براي جامعه ايجاد ميكند كه به پارهاي از آنها اشاره ميكنيم:
الف) سركوب شدن استعدادهاي علمي
غريزه جنسي كه نيرومندترين غريزه آدمي است، با جلوهگريهاي زنانه شعلهور گشته، تمركز و آرامش آنها را از بين ميبرد و قوه تخيل و توهم، به جاي عقل به فعاليت پرداخته و مناظر شهوت انگيز زنان را در ذهن خود تصوير ميكنند؛ در نتيجه تواناييها و قابليتهاي فكري آنان هدر رفته و توان ذهني و عقلي آنها كاسته ميشود و چه بسا منجر به سلب شوق علمي آنها ميگردد كه پايين آمدن سطح كيفيت تحصيل از جمله نتايج آن است.
بنابراين، خودآرايي و بدحجابي مانع رشد و تكامل استعدادهاي جوانان و حتي خود زناني ميشود كه عفاف و حجاب را رعايت نميكنند و اشتياق آنان را در تحصيل علوم و پيشرفتها و خلاقيتهاي فكري و نيز خودشناسي و كسب معارف اسلامي و ديني براي وصول به كمالات و مقام والاي انسانيت، زايل ميگرداند و ميزان تعهد و دينداري آنان را تا مرتبه ناچيز فرو ميكاهد؛ همانگونه كه اميرمؤمنان علي[1] y نيز ميفرمايد: «لا تجتمع الشهوة والحكمة؛ تبعيت از شهوت نفساني با علم و حكمت جمع نميشوند» . «الجاهل عبد شهوته؛ نادان بنده شهوت است» .[2]
ب) افزايش انحرافهاي جنسي
تصور و تخيل منظرههاي هوسانگيز زنانه، كه ريشه در خودنمايي عدهاي از زنان كم عفّت دارد، در صورت استمرار، پرده بر عقل عاقبتانديش انداخته و خاطرات شيطاني در صحنه نفس راه پيدا ميكند و عنان اختيار را از كف ربوده و جوانان را از ياد مبدأ و معاد و عظمت خويشتن غافل نموده و به گناه و شهوات نامشروع و در نتيجه عواقب دردناك آنها ميكشاند كه زنان بي پروا نيز قرباني اين مهلكه خواهند بود و حتي بيشترين آسيب متوجه آنها ميشود؛ چنان كه حضرت علي y فرموده است: «من كثر فكره في المعاصي دعته اليها؛ هر كس درباره گناهان زياد بينديشد به سوي آنها كشيده ميشود» .[3]
بديهي است زنان بدحجاب و بيبند و بار، جامعه را به سوي سوق ميدهد.
ج) انحراف استعدادها
جامعهاي كه به وسيله بدحجابي ملتهب شده، استعداد والاي انساني، نه تنها از شناخت حقيقت و رسيدن به كمالات علمي محروم ميگردد، بلكه در مسير جست و جوي امور ضد اخلاقي و انحرافي؛ هم چون استعمال مواد مخدر، تماشاي تصاوير و فيلمهاي مستهجن و شنيدن صداها و آهنگهاي مبتذل و... كه ارمغان غرب و غربزدگان و منحرفان است، به كار ميافتد و نتيجهاي جز ايجاد غفلت و سوء اخلاق و محروميت از مقام والاي انسانيت نخواهد داشت.
د) گرايش به تقليدهاي كوركورانه
هنگامي كه آدمي در اثر پيروي از هوا و هوس ناشي از بدحجابي و...، از تحصيل علم و معرفت محروم ميگردد، ناگزير استقلال فكري خود را از دست داده و دست به دامان تقليدهاي غير معقول و تكيه بر پندارهاي بياساس دراز ميكند و در حقيقت ذهن او را حس و چشم و گوش، تغذيه و اداره ميكند نه براهين عقلي و شرعي.
تقليد و چشم و همچشمي كه نشانه خودباختگي، عامل عقب افتادگي و از علائم شخصيت بيمار است، باعث ميگردد كه فرد مقلد گرفتار وسوسهها و دسيسهها و سياست بازيهاي شياطين و ابزار دست ديگران قرار گرفته و در زندگي بر اساس خودخواهيها و خودكامگيهاي خود و ديگران، رفتار كند؛ همچنان كه خودآرايي و بدحجابي نيز از جلوههاي بارز و رفتارهاي تقليدي كوركورانه است.
اگر زنان مسلمان به ويژه جوانان، پيرامون انديشه والاي اسلام درباره شخصيت زن و مسائل مربوط به آن مخصوصا حجاب و فلسفه و فوايد آن تحقيق ميكردند و با نظرات تربيتي اسلام آشنا ميشدند و يا دست كم در برابر مدعيان آزادي بيبندوباري و مبلغان بيحجابي و خودنماي، خواستار دليل درست و منطقي ميشدند، آنگونه كه قرآن دستور داده است [4]، هيچگاه مرزهاي فكري و روحي را به روي دسيسههاي بيگانگان باز نكرده و سخنان شيطاني آنها او پيروي از هوس را بر حكم مستدل و حكيمانه خداوند، مبني بر وجوب پوشش كامل و حجاب عفيفانه زن مسلمان، ترجيح نميدادند و با رفتارهاي خلاف عفت و حيا، در جامعه فساد نكرده و به دين و انسانيت خود و ديگران ضربه نميزدند و از اين طريق از دشمنان واقعي خود و اسلام جانبداري نميكردند و به توصيههاي قرآن و سنت، مبني بر پرهيز از دوستيهاي قلبي يا عملي با كساني كه دين الهي را به استهزا و بازي گرفتند جامه عمل ميپوشاندند .
به راستي كساني كه در جست و جوي حقيقت هستند كافي است در اين سخن معبود خويش اندكي تأمل و تفكر كنند كه ميفرمايد: «تنها خداوند به حق و حقيقت و سعادت هدايت ميكند، آيا كسي كه هدايت به سوي حق ميكند براي هدايت شايستهتر است يا آن كسي كه خود، هدايت نمييابد ـ و هم چنين رهنمون به حق نميكند ـ مگر آنكه هدايتش كنند؟ »[5]
بانوان مسلمان بايد بدانند كه چه بسيار زنان بيحجاب و بدحجاب در دنيا فساد به بار آوردند، اما عاقبت مردند و در عالم برزخ و قبر دچار مكافات اعمال ناشايست خود شدند و در دادگاه قيامت نيز بايد جوابگوي هتك حرمت و زير پا نهادن حكم حجاب اسلامي و گمراه ساختن ديگران در منجلاب فساد و انحراف باشند. آنان در دنيا، سرمايه وجودي خود را باختند و به ناچار در سراي آخرت از زيانكاران خواهند بود، سرانجام بقيه نيز مرگ به سراغشان خواهد آمد و سپس به سوي خدايي كه داناي نهان و آشكار است باز ميگردند و او آنان را به آنچه عمل ميكردند آگاه ميسازد.
هـ ) تزلزل مقام زن
عشق و علاقه راستين ميان زن و شوهر و تحقق مقام محبوبيت براي زن در گرو انسانيت و فضايل اخلاقي حاصل از آگاهي ديني و ايمان به خداست، امّا وقتي بدحجابي در جامعه گسترش يافت و چشمها از مناظر شهوتانگيز و جنسي پر شد، پايههاي عشق و محبت كه همان فضايل اخلاقي است، متزلزل گشته و مقام معشوق و محبوب بودن زن از بين ميرود و توجه زن و مرد به يكديگر صرفا در دايره امور شهواني محدود خواهد شد و اين بزرگترين آسيب به شخصيت و روحيه زن در نظام خانواده است.
ضمن اينكه چنين زن و مردي از اساسيترين نياز زندگي مشترك، كه همان درك و شناخت هم ديگر و نيازهاي اصيل همسر است، محروم ميباشند؛ زيرا كسي كه ارزش و عظمت خود را نشناخته باشد، نميتواند ديگران از جمله همسر خويش را بشناسد. بديهي است خويشتنشناسي و همسرشناسي زيربناي محبت و عشق در نظام خانواده است، كه جز در سايه دين و ايمان تحقق نمييابد.
نكته بسيار مهم و در خور توجه آن است كه اين آسيبها و خطرهاي مزبور نه تنها جامعه را تهديد ميكند، بلكه به طور مستقيم يا غير مستقيم گريبان خود اين بانوان و زنان همصنف ديگر را ميگيرد و زندگي را در كام آنها تلخ ميسازد، چرا كه پدر، برادر، همسر و فرزندان آنها نيز در چنين جامعهاي زندگي ميكنند و روزي در دام اين بلاها و دامهاي تنيده شده گرفتار ميشوند.
بنابراين چنين زناني بايد مشكلات و ناملايمات زيادي را به و جان خويش بخرند؟ چرا كه خود زمينه بيارزشي و كالا شدن خويش را فراهم نمودهاند و در اين صورت هيچ تضميني براي استمرار زندگي زناشويي آنها وجود ندارد. و در جامعه بيبند و بار و بدحجاب، هر لحظه ممكن است يك مرد، زن ديگري را ببيند و بپسندد و با او كه كالاي تازه و جديدي به نظر ميرسد بناي زندگي و دوستي را بگذارد.
به طور كلي ميتوان گفت: بدحجابي در جامعه دو مشكل بزرگ و اساسي را دامن ميزند اول اينكه: سبب از هم گسيختگي كانون خانوادهها و عدم التزام زن و شوهر به پيوند زناشويي ميگردد و دوم آنكه: سبب هرزگي مردان و زنان و تشكيل نشدن كانونهاي گرم خانواده و شانه خالي كردن جوانان از امر آسماني ازدواج ميشود
----------------------------------------------
[1] ـ غرر الحكم: ج 2، ص 348.
[2] ـ همان: ج 1، ص 28.
[3] ـ همان: ص 199.
[4] ـ سوره بقره: آيه 111.
[5] ـ سوره يونس: آيه 10.
دیدگاهها
خوراکخوان (آراساس) دیدگاههای این محتوا