بخاري در ضمن تقريبا دو صفحه نقل ميكند كه زبير در روز جمل به فرزندش چنين وصيت ميكند:
«... يا بني انّه لا يقتل اليوم إلاّ ظالم أو مظلوم وانّي لا اراني إلاّ سأقتل اليوم مظلوما...».
يعني امروز كسي كشته نميشود مگر آنكه يا ظالم است و يا مظلوم و من خود را ميبينم كه مظلوم كشته ميشوم.
قبل از آنكه دنباله آنچه را كه بخاري نقل كرده بياوريم لازم ميدانيم به آنچه كه زبير ادّعا كرده حاشيهي بزنيم:
1. آقي زبير! چرا بعد از آنكه با امير المؤمنين عليهالسلام در مدينه بيعت كردي آن را شكستي؟
2. چرا حال كه بيعت را شكستي به جنگ آن حضرت رفتي؟
3. چرا حال كه خواستي به جنگ آن بزرگوار بروي همسر رسول خدا صلياللهعليهوآله را كه مأمور به نشستن در خانه بود و نه فرماندهي جنگ، با خود همراه كردي؟
4. اگر ميدانستي كه مظلوم كشته ميشوي چرا از ميدان جنگ گريختي؟
5. تو كه ـ به قول خودت ـ بري انتقام خون عثمان قيام كردي، مگر قاتلان عثمان در بصره بودند كه در آنجا كشتار به راه انداختي؟
6. اگر تو مظلوم كشته ميشوي ظالم در اين وسط كيست؟
7. اگر اعتقاد داري كه امير المؤمنين عليهالسلام و پيروان او ـ كه بسياري از آنان از أصحاب رسول خدا صلياللهعليهوآله بودهاند، مخصوصا دو آقي جوانان اهل بهشت در ميانشان ميدرخشيدند ـ العياذ باللّه، ظالم ميباشند، چرا با ظلم در نيفتادي تا آنكه يا ظلم را نابود كني يا در اين راه شهيد شوي؟!
8. آيا از اين همه برنميآيد كه قيام تو و رفيقت طلحه بري دنيا و مقام بوده است؟ آيا بري كسي در اينباره شكّي باقي ميماند؟
البته از بخاري كه مادح ابن ملجم را مورد وثوق قرار داده و از او حديث نقل ميكند ـ يعني عمران بن حطّان ـ و از إمام صادق عليهالسلام حتّي يك حديث هم در تمامي صحيح خود نقل نميكند، تعجّبي نيست كه چشمش را بسته و هر مطلبي را به عنوان روايت صحيح در كتابش بنويسد هر چند كه نه با عقل سليم همخواني داشته باشد و نه با قرآن و نه با سنّت.
آري، او در ادامه مي نويسد كه زبير دينار و درهمي از خود باقي نگذاشت مگر زمينه هائي كه يكي از آنها بيشهي بود و 11 منزل در مدينه و 2 منزل در بصره و منزلي در كوفه و منزلي نيز در مصر. (كاش همه فقرا چنين بودند!)
او بعد ا ز نقل بدهكاريهي او و اينكه بيشه او را چه كساني و به چه مبلغ خريدند ميگويد:
«فَكَانَ لِلزُّبَيْرِ أَرْبَعُ نِسْوَةٍ، وَرَفَعَ الثُّلُثَ، فَأَصَابَ كُلَّ امْرَأَةٍ أَلْفُ أَلْفٍ وَمِائَتَا أَلْفٍ، فَجَمِيعُ مَالِهِ خَمْسُونَ أَلْفَ أَلْفٍ وَمِائَتَا أَلْفٍ».(1) يعني زبير 4 زن داشت كه پس از رفع ثلث به هر يك از آنان يك ميليون و دويست هزار رسيد (معلوم نكرد كه اين مقدار درهم يا دينار! ) پس همه مال او پنجاه ميليون و دويست هزار بود.
(ظاهرا رياضيّات او ضعيف بود زيرا با حساب فوق مجموع مال او پنجاه و هفت ميليون و ششصد هزار ميشود!). خدايا ! از اين نوع بيپوليها نصيب همه فقرا بگردان. آمين!
أسماء ـ دختر أبي بكر و همسر زبير ـ ميگويد: «تزوّجني الزبير وماله في الأرض من مال ولا مملوك ولا شيء غير ناضح وغير فرسه...» يعني زبير با من ازدواج كرد در حالي كه نه مالي داشت و نه مملوكي و نه چيز ديگري غير از يك شتر آبكش و يك اسب. او در ادامه ميگويد: كارهي منزل و بيرون با من بود، مخصوصا سختترين كار كه رسيدگي به امور مربوط به اسب بود، تا آنكه پدرم خادمي برايم فرستاد. (و در حديث دوم مسلم آمده است كه رسول خدا صلياللهعليهوآله برايش خادمي فرستاد و بعيد نيست كه همين صحيح باشد چه آنكه ـ همانطور كه گذشت ـ أبو بكر نه مالي داشت و نه اهل انفاق بود. ر.ك: به نوشتارمان «ابوبكر در صحاح» و «مناظره دو عالم اهل سنّت»). گويي مرا آزاد كرد.(2)
سؤال ما اين است كه او اين همه ثروت را از كجا به دست آورده بود؟ او اين همه منزل را بري چه خريداري كرد؟
آيا اين پيروي از سنّت است؟ (علامه اميني(ره) در ج 8 الغدير، ص 3 ـ 282 از طبقات ابن سعد و مروج الذهب مسعودي نقل ميكند كه زبير در مصر و اسكندريه و كوفه زمينهائي داشت و هزار اسب و هزار بنده و هزار كنيز از او باقي ماند!)
- پی نوشت -
(3) جلد 9 صحيح، ص 133، كتاب الاعتصام بالكتاب والسنّة، باب الحجّة علي من قال انّ احكام النبي (ص)...
«... وَكَانَ الْمُهَاجِرُونَ يَشْغَلُهُمُ الصَّفْقُ بِالأَسْوَاقِ، وَكَانَتِ الأَنْصَارُ يَشْغَلُهُمُ الْقِيَامُ عَلَي أَمْوَالِهِمْ...».
(1) سنن ابن ماجه، ج 1، ص 523، كتاب الجنائز، باب 65، ح 1633.
معني جمله أوّل: ما با رسول خدا صلي الله عليه وآله بوديم و هم وحدت داشتيم و چون حضرتش وفات يافت به اين سو و آن سو متوجّه شديم. معني جمله دوم:... تا در زمان عثمان كه فتنه برپا شد و مردم به چپ و راست منحرف گشتند.
(1) جلد 4 صحيح، ص 108 ـ 106، فضل الجهاد والسير، باب بركة الغازي في ماله حيّا وميّتا مع النبي (ص)وولاة الأمر.
(2) الف ـ صحيح بخاري، ج 7، ص 45، كتاب النكاح، باب الغيرة.
ب ـ صحيح مسلم، ج 4، ص 1716 و 1717، كتاب السلام، باب 14، ح 34 و 35.
صحابه
د ـ وصيّت زبير در روز جمل
- بازدید: 838