با ياري خداوند متعال و عنايت ولي اللّه الاعظم روحي و ارواح العالمين لتراب مقدمه الفداء اينك هفتمين نوشتارمان را با نام «أصحاب در صحاح» تقديم حضور خوانندگان محترم مينماييم.
در بررسي هاي قبل دانستيم كه صاحبان صحاح، خدا و رسولش را چگونه معرفي كرده و درباره اهل بيت پاك رسول خدا عليهمالسلام چه مطالبي نوشتهاند و نيز دانستيم كه درباره خلفي ثلاث و نيز عايشه چه گفتهاند. حال در اين بررسي خواهيم دانست كه اينان درباره أصحاب، برخلاف آنچه كه در ميان اهل سنّت شايع است، مطالبي را مطرح كردند كه شايد باور كردنش بري عوام آسان نباشد و اين به خاطر آن است كه علمي آنها بري پيروان خود نميگويند كه بعض أصحاب چه ميكردند و چگونه رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم را ميآزردند و حتي آن حضرت را به خشم و غضب ميآوردند. اينان نميدانند كه أصحاب بعد از رحلت پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم چگونه غرق مادّيات شده و بجي توجه به آخرت به دنيا روي آوردند و بر سر مال و مقام به نزاع برخاستند و حق را از مسير خود منحرف كرده و با باطل پيوند نمودند.
رسول گرامي اسلام صلي الله عليه و آله و سلم أصحاب خويش را به پيروي از اهل بيت پاكش عليهمالسلام فرا ميخواند و ميفرمود كه تنها راه نجات، چنگ زدن به ريسمان قرآن و عترت است ولي آنها اين سفارش را ناديده گرفته و حتّي با آنان به جنگ برخاستند و علمي اهل سنت نيز توجيهگر رفتار و كردارشان گشته و با نقل رواياتي دامن آنها را از هر خطايي پاك نمودند.
با يكي از علمي وهّابي در مدينه بحثي داشتم و ميگفتم كه رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم معاويه و پيروانش را كه به جنگ امير المؤمنين عليهالسلام رفتند «فئه باغيه»(1) ناميد. او گفت كه اينان جهت خونخواهي عثمان قيام كردند. گفتم رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم فرمود آنان «فئه باغيه» ميباشند و تو ميگويي كه قيامشان به حقّ بوده است؟ حرف تو را قبول كنم يا فرمايش پيامبر صلي الله عليه و آله و سلم را؟ او همچنان كلام خود را تكرار ميكرد! گوئيا چنين سؤالي را كه جوابش بسيار روشن است از او نپرسيدم! آري، آنها اينگونه با مردم سخن ميگويند و عوام بيخبر از تاريخ نيز آن را ميپذيرند.
به يك سنّي گفتم كه عايشه در جمل به جنگ امير المؤمنين عليهالسلام رفت. او اصلاً نميدانست كه واقعهي به نام جمل در تاريخ وجود دارد و نميتوانست باور كند. البته وقتي علمي آنها چيزي نگويند عوام چه خبر دارند! بعض از توجيهگران نيز ميگويند كه اينان همه، أصحاب رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم بودند و ما را نرسد كه درباره أصحاب چيزي بگوئيم!
عدّهي نيز مانند «ابن أبي الحديد معتزلي» ميگويند كه أصحاب جمل اهل دوزخند غير از عايشه و طلحه و زبير، زيرا اينان توبه كردند! طلحه كه در جنگ كشته شد. زبير هم فقط از معركه خود را كنار كشيد. از عايشه نيز توبهي سراغ نداريم. لابد بعد از مرگ توبه كردند!
هدف ما از نقل اين مطالب اين است كه اگر خوانندگان محترم به نقل از صحيحترين كتابهي روايي اهل سنت مطالبي در بدگويي أصحاب مشاهده كنند، تعجب نكنند كه چگونه اهل سنت همه أصحاب را عادل ميدانند! چون يا عوام بيخبرند يا عالم درباري و مزدورند يا توجيهگر رفتار أصحاب. البتّه انگشتشمار با انصافي نيز در ميان آنها وجود دارند كه قائل به عدالت همه أصحاب نيستند بلكه بعض از آنها را مطابق رواياتي كه ميآيد، اهل دوزخ ميدانند.
مطالب اين نوشتار برگرفته از شش كتاب روايي اهل سنّت است كه در ميان آنها معروف است به «صحاح ستّه»
عني صحيح هاي ششگانه و آنها عبارتند از:
1. صحيح بخاري، تأليف: «محمد بن إسماعيل بخاري» متوفي 256 هجري، 9 جزء در 3 مجلد.
2. صحيح مسلم، تأليف: «مسلم بن حجّاج نيشابوري» متوفي 261 هجري، 5 جلد كه جلد پنجم آن فهرست ميباشد.
3. سنن ابن ماجه، تأليف: «محمد بن يزيد قزويني» متوفي 275 هجري، 2 جلد.
4. سنن أبي داود، تأليف: «أبو داود سليمان بن اشعث سجستاني» متوفي 275 هجري، 4 جلد در دو مجلد.
5. سنن ترمذي تأليف: «أبو عيسي محمّد بن عيسي بن سورة» متوفي 279 هجري، 5 جلد.
6. سنن نسائي، تأليف: «أبو عبد الرحمان أحمد بن شعيب بن عليّ نسائي» متوفي 303 هجري، 8 جلد در 4 مجلد.
در دادن نشاني، غير از جلد و صفحه، نام كتاب و باب مربوط را نيز نوشتيم تا آسانتر بتوان آن را يافت. شمارههي حديث، گرچه نوشته شده ولي ظاهرا بعض از چاپها با آنچه كه در اختيارمان ميباشد تفاوت دارد. ضمنا صحيح بخاري كه نزد ماست داري شماره حديث نيست (چاپ دار الجيل بيروت). غير از صحيح مسلم كه چاپ «دار احياء التراث العربي» است. بقيه يعني 4 سنن مذكور، چاپ دار الفكر بيروت است.
عموم اهل سنّت معتقدند كه روايات كتابهاي فوق صحيح است مخصوصا دو كتاب أوّل كه معروف به صحيحين (دو صحيح) ميباشند و آن دو را مثل قرآن غير قابل خدشه ميدانند.
اگر خوانندگان محترم بررسيهي قبل ما را مطالعه كرده باشند بخوبي پي بردند كه اين عقيده صد در صد باطل است چنانچه بعض از دانشمندان اهل سنّت به بعض روايات آن دو كتاب إشكال گرفته و آنها را صحيح نميدانند.
در هر حال، ما هستيم و بررسي و تحقيق آنچه اهل سنّت بدان اعتقاد دارند. اميد است اين مجموعه نوشتهها بري اهل تحقيق و عموم جويندگان راه حقّ مفيد بوده باشد.
حسين طيّبيان ـ قم
- پاروقی -
(1) «فئه باغيه» يعني گروه ستمگر و متجاوز و اين نامي است كه رسول خدا صلي الله عليه و آله و سلم به معاويه و پيروان او داده است. آنجا كه هنگام حفر خندق به عمّار فرمود: ترا «فئه باغيه» ميكشند، و عمّار در جنگ صفّين به دست «أبو الغاديه» به شهادت رسيد.
صحابه
پيشگفتار
- بازدید: 906