ح - عمر معناى كلاله را تا آخر عمر ندانست

(زمان خواندن: 3 - 6 دقیقه)

كسى كه بخواهد به درجه اجتهاد برسد بايد علوم مختلفى را فرا گيرد. آيات قرآن و روايات وارده گاهى درباره مطلبى صحبت مى‏كنند كه ممكن است يك فقيه معناى آن را نداند ولى اگر مطلب مورد بحث مربوط به احكام شرعى باشد نمى‏تواند يك مجتهد بگويد كه من معناى آن را نمى‏دانم اگر چه زبان او عربى نباشد. مثلا در مسائل مربوط به نماز يا حج يا ارث و غير اينها، يك فقيه بايد لغاتى را كه در مباحث مربوطه وارد شده بداند. از جمله آن لغات كلمه «كلاله» است كه در مبحث ارث، دانستن معناى آن ضرورى است.
يكى از مواردى كه صاحبان صحاح نيز نتوانستند آن را كتمان كنند اينكه عمر تا آخر عمر نتوانست معناى كلاله را ياد بگيرد. او بارها براى تعليم آن به رسول خدا (ص) رجوع كرد ولى عاقبت آن را نياموخت. به اين حديث، كه در يكى از صحيح‏ترين كتابهاى روائى اهل سنت آمده، توجه فرمائيد:
عمر در روز جمعه‏اى خطبه ‏اى خواند و در آن از نزديكى اجلش خبر داد و شش نفر را به عنوان مشورت درباره تعيين خليفه معين كرد سپس چنين گفت:
«ثمّ انى لا أدع بعدى شيئا أهم عندى من الكلالة. ما راجعت رسول اللّه (ص) في شى‏ء ما راجعته في الكلالة. وما اغلظ لى في شى‏ء ما اغلظ لى فيه. حتى طعن باصبعه في صدرى فقال: «يا عمر ألا تكفيك آية الصيف التى في آخر سورة النساء؟» وانى إن اعش اقض فيها بقضية يقضى بها من يقرأ القرآن ومن لا يقرأ القرآن...»(1).
آرى عمر در آخرين لحظات عمرش مى‏خواست معنائى براى كلاله بگويد كه اگر كسى قرآن هم نخوانده باشد آن را بفهمد. اينجا است كه مسلمانان بايد خدا را شكر كنند از اينكه اجل مهلتش نداد و نتوانست بدعتى ديگر درباره يكى از احكام قطعى قرآن ايجاد كند.
آيا باز هم جاى شكى براى انسان منصف باقى مى‏ماند كه نه تنها داستان شير خوردن عمر واقعيت ندارد بلكه از نظر علمى، عمر از بسيارى از اصحاب پايين‏تر بود؟
در اينجا بى مناسبت نيست حديثى را كه علامه امينى رحمه‏الله نقل كرده بياوريم:
«طارق بن شهاب مى‏گويد: عمر كتفى برداشت (استخوان پهن شانه كه بر آن چيز مى‏نوشتند). و اصحاب را جمع كرد. سپس گفت: من درباره كلاله قضاوتى مى‏كنم كه زنها هم در سراپرده بتوانند بياموزند. در اين حال مارى از اطاق خارج شد و مردم پراكنده شدند. عمر گفت: اگر خداى عزوجل اراده كرده بود اين امر تمام شده بود»(1).
«عمر گفت: سه چيز است كه اگر رسول خدا (ص) آن را بيان مى‏كرد برايم از دنيا و آنچه در آن است محبوب‏تر بود: كلاله و ربا و خلافت»(2).
حال سرى به ابو داود و ترمذى بزنيم و ببينيم كه آن دو براى حفظ مقام خليفه چه كردند:
ابو داود: «مردى (!) نزد پيامبر (ص) آمد و گفت: يا رسول اللّه! يستفتونك في الكلالة، ما الكلالة؟ (يعنى از تو درباره كلاله مى‏پرسند، كلاله چيست؟) حضرت فرمود: آيه صيف ترا كافى است»(3).
ترمذى: «مردى (!) نزد رسول خدا (ص) آمد و گفت: «يا رسول اللّه! يستفتونك قل اللّه يفتيكم في الكلالة» حضرت فرمود: آيه صيف ترا كافي است»(4).
ما قضاوت درباره تحريف اين دو محدث را به خوانندگان محترم وا مى‏گذاريم.
حديث بخارى را به خواست خدا در مبحث آتى خواهيم نوشت. البته در ضمن از ابو داود نيز اقرار خواهيم گرفت كه عمر معناى كلاله را ندانست ولى فعلا بد نيست براى خوانندگانى كه عربى نمى‏دانند كلاله را معنى كنيم.
المنجد: الكلالة - من لا ولد له ولا والد. يعنى كسى كه نه پدر دارد و نه فرزند.
مجمع البحرين:... هم الوارثون الذين ليس فيهم ولد ولا والد... يعنى وارثانى كه در ميان آنها پدر و فرزند نباشد.
اما آيه صيف -يعنى آخرين آيه سوره نساء- كه رسول خدا (ص) عمر را به آن ارجاع مى‏داد و مى‏فرمود همان ترا  كافي است معناى آن چنين است:
«از تو (درباره كلاله) مى‏پرسند. بگو خدا فرمان خود را درباره كلاله بيان مى‏ فرمايد. اگر مردى بميرد و فرزندى نداشته باشد و وارث او برادر يا خواهر باشد سهم هر كدام...».
دقت در ترجمه فوق نشان مى‏دهد كه كلاله يعنى اگروارث كسى برادر يا خواهر باشد نه فرزند. آيا كسى كه مطلب به اين روشنى را نتوانست بفهمد مى‏توان گفت: كه او مجتهد بوده است؟ تا چه رسد جمله‏اى را كه صاحب رياض نقل كرده بخواهيم بگوئيم كه: «إنّ عمر اعلمنا بكتاب اللّه وافقهنا في دين اللّه».
يا بگوئيم: «تسعة اعشار العلم ذهبت يوم ذهب عمر»(1).
آيا اگر ابو بكر كسى ديگر را به عنوان جانشين خودش منصوب مى‏كرد همه آنچه كه درباره عمر گفته شد درباره آن كس كه جاى ابو بكر نشست گفته نمى‏شد؟

- پاورقی -

(1) صحيح مسلم، ج 1 ص 396، كتاب المساجد ومواضع الصلاة، باب 17، ح 78.
و نيز در ج 3 ص 1236، كتاب الفرائض، باب ميراث الكلاله (باب 2) حديث 9، با حذف صدر روايت. ابن ماجه نيز آن را در ج 2 سنن ص 910، كتاب الفرائض، باب الكلاله (باب 5) حديث شماره 2726، با حذف صدر و ذيل آن آورده است.
ترجمه: «... آنگاه مهمترين چيز برايم كلاله است. آنقدر كه من درباره كلاله به رسول خدا (ص) رجوع كردم درباره هيچ چيز آنقدر رجوع نكردم و آنقدر كه آن حضرت در مورد اين مسأله با من تند شد در مورد هيچ چيز ديگر نشد (معلوم مى‏شود كه در مسائل متعددى مراجعات متعدد داشت و آن حضرت از زيادى رجوع و ياد نگرفتنش به او تند مى‏شد و در مسأله كلاله بيشتر از همه رجوع مى‏كرد و تند شدن حضرت به او -به علت ياد نگرفتن- نيز بيشتر بود!) تا آنجا كه با انگشت به سينه‏ ام زد و گفت: «اى عمر! آيا آيه صيف -كه در آخر سوره نساء مى‏باشد- ترا كافي نيست؟» («صيف» يعنى تابستان و به اين علت به اين آيه «صيف» اطلاق مى‏شود كه در تابستان نازل شده. در مقابلِ آيه «شتاء» يعنى زمستان كه دوازدهمين آيه از همان سوره است و در آن هم از كلاله صحبت شده كه در زمستان نازل شده و چون آيه صيف معناى كلاله را روشن نموده حضرت او را بدان ارجاع مى‏داد).
و اگر من زنده ماندم درباره آن حكمى خواهم كرد كه دانستن يا ندانستن قرآن تأثيرى در آن حكم نداشته باشد».
 (1) الغدير، ج 6 ص 128، به نقل از تفسير طبرى و تفسير ابن كثير.
(2) سنن ابن ماجه، ج 2 ص 911، كتاب الفرائض، باب 5، ح 2727.
«قال عمر بن الخطاب: ثلاث لأن يكون رسول اللّه (ص) بينهن احب إلىّ من الدنيا وما فيها: الكلالة والربا والخلافة».
(3) ج 3 سنن، ص 120، كتاب الفرائض، باب من كان ليس له ولد وله اخوات، ح 2889.
(4) ج 5 سنن، ص 233، تفسير سوره نساء، ح 3042.

نوشتن دیدگاه

تصویر امنیتی
تصویر امنیتی جدید

مؤسسه جهانی سبطین علیهما السلام

loading...
اخبار مؤسسه
فروشگاه
درباره مؤسسه
کلام جاودان - اهل بیت علیهم السلام
آرشیو صوت - ادعیه و زیارات عقائد - تشیع

@sibtayn_fa





loading...
آخرین
مداحی
سخنرانی
تصویر

روزشمارتاریخ اسلام

1 محرّم الحرام

 ١ محرّم الحرام ١ ـ آغاز ايّام حزن آل محمد(علیهم السلام)٢ ـ حادثه شعب ابیطالب٣ ـ اولین جمع...


ادامه ...

2 محرّم الحرام

٢ محرّم الحرام ورود كاروان حسینی به كربلابنا بر مشهور در روز دوم محرم سال 61 هـ .ق....


ادامه ...

3 محرّم الحرام

 ٣ محرّم الحرام ١ـ دعوت جهانی اسلام توسط پیامبر اكرم(صلی الله علیه و آله)٢ـ نامه‌ امام حسین (علیه...


ادامه ...

4 محرّم الحرام

٤ محرّم الحرام سخنرانی عبید الله بن زیاد در مسجد كوفهعبید الله بن زیاد حاكم كوفه برای این...


ادامه ...

6 محرّم الحرام

١ـ یاری خواستن حبیب بن مظاهر از بنی اسد٢ـ اولین محاصره آب فرات1ـ یاری خواستن حبیب بن...


ادامه ...

7 محرّم الحرام

 ٧ محرّم الحرام ممنوعیت استفاده از آب فرات برای كاروان امام حسین(علیه السلام)بعد از آنكه عبیدالله بن زیاد،...


ادامه ...

8 محرّم الحرام

ملاقات امام حسین(علیه السلام) با عمر بن سعد در كربلاامام حسین(علیه السلام) به هیچ وجه راضی به...


ادامه ...

9 محرّم الحرام

١ ـ محاصره خیمه‌های امام حسین(علیه السلام) در كربلا٢ ـ رد امان نامه شمر توسط حضرت ابوالفضل...


ادامه ...

10 محرّم الحرام

١ـ عاشورای حسینی٢ـ وفات حضرت امّ سلمه (سلام الله علیها)٣ـ هلاكت عبیدالله بن زیاد٤ـ قیام حضرت مهدی...


ادامه ...

11 محرّم الحرام

١ـ حركت كاروان اسیران از كربلا٢ـ برگزاری مجلس ابن زیاد ملعون1ـ حركت كاروان اسیران از كربلاعمربن سعد...


ادامه ...

12 محرّم الحرام

١ـ دفن شهدای كربلا٢ـ ورود کاروان اسرای کربلا به كوفه٣ـ شهادت امام سجاد‌(علیه السلام)1ـ دفن شهدای كربلاروز...


ادامه ...

13 محرّم الحرام

١ـ اسرای اهل بیت‌(علیهم السلام) در مجلس ابن زیاد٢ـ نامه عبیدالله بن زیاد به یزید٣ـ شهادت عبدالله...


ادامه ...

15 محرّم الحرام

 ورود نمایندگان طایفه «نَخَع» به مدینه و پذیرش دین اسلامرسول گرامی اسلام‌(صلی الله علیه و آله) در...


ادامه ...

19 محرّم الحرام

حركت كاروان اسیران كربلا از كوفه به طرف شام یزید ملعون در جواب نامه عبیدالله بن زیاد به...


ادامه ...

20 محرّم الحرام

مراسم عروسی حضرت فاطمه زهرا (سلام الله علیها)بنا بر قول مشهور شب بیست و یكم محرم سال...


ادامه ...

25 محرّم الحرام

١ـ شهادت سيّد الساجدین علی بن الحسین‌(علیهما السلام)٢ـ قتل «محمد امین» به دستور برادرش «مأمون»1ـ شهادت سيّد...


ادامه ...

26 محرّم الحرام

١ـ شهادت علی بن الحسن المثلث‌٢ـ محاصره شهر مكه و سنگ باران كعبه توسط سپاه یزید1ـ شهادت...


ادامه ...

28 محرّم الحرام

١ـ رحلت حذیفه بن یمان٢ـ ورود كاروان اسرای اهل بیت‌(علیهم السلام) به بعلبك٣ـ تبعید امام جواد‌(علیه السلام)...


ادامه ...
01234567891011121314151617

انتشارات مؤسسه جهانی سبطين عليهما السلام
  1. دستاوردهای مؤسسه
  2. سخنرانی
  3. مداحی
  4. کلیپ های تولیدی مؤسسه

سلام ، برای ارسال سؤال خود و یا صحبت با کارشناس سایت بر روی نام کارشناس کلیک و یا برای ارسال ایمیل به نشانی زیر کلیک کنید[email protected]

تماس با ما
Close and go back to page